دینداری و جوانی،ممکن یا غیر ممکن؟
علل دورى جوانان از مذهب(2)
برای مطالعه ی قسمت قبل اینجا کلیک کنید.
موضوعی راكه در دو مقاله مورد بررسی قرار می دهیم ،عوامل فاصله گرفتن جوانان از مذهب و ارزش هاى مذهبى است .گفتیم كه عوامل خارجى باعث دورى جوانان از مذهب شده كه بعضى از آن عوامل در مقاله ی قبل بررسی شد ؛ مثل : "وجود خرافات به نام دین" ، " جهل و نا آگاهى " ، "عملكرد غلط افراد مذهبى " ، "توهم تضاد بین مذهب و تجدد" ، " تبلیغات سوء مخالفان مذهب " و " برداشت غلط از مفاهیم دینى " .
حال در این مقاله به دو عامل مهم دیگر اشاره می كنیم :
1 ) یك بعدى معرفى كردن دین
یك بعدى معرفى كردن دین مى تواند یكى از عوامل گریز از مذهب و ایمان مذهبى باشد .
گاهى چنین وانمود مى شود كه رسالت شریعت الهى ، فقط این است كه انسان را متوجه عالم باطن نماید ، لـذا دین و مذهب كارى به امور زندگى ندارد ، بلكه آمده تا فقط ما را متوجه آخرت كند و مسائل غـیـبـى را بـراى ما بیان نماید و كسانى كه مى خواهند در این مسیر قرار گیرند ، نباید توجهى به مـسـائل زندگى و امور آن داشته باشند .
در نتیجه مومن ترین اشخاص ، بى توجه ترین آنها به امور زندگى است .بـه قـطـع این چنین برداشتى زمینه و عامل مهمى براى گریز افراد ، به خصوص جوانان از دین و ارزش هاى مذهبى مى شود .متاسفانه عده اى كه با روح اسلام بیگانه هستند ، این مكتب حیات بخش را ایـن چنین معرفى مى كنند ، اما اگر ما بدون واسطه به سراغ خود دین برویم و به منابع اسلامى رجوع كنیم ، مى بینیم مطلب كاملا برعكس است ، یعنى همان گونه كه اسلام ما را متوجه آخرت و امـور غـیـبـى مـى كند ، دستورهایى هم براى امور زندگى دارد.
اسلام ، آخرت بدون زندگى یا زندگى بدون آخرت را نمى خواهد ، همان گونه كه روح بدون جسم و جـسـم بدون روح را نمى پذیرد .اسلام هم دین اعتدال است ، یعنى در كارها از افراط و تفریط دورى كـرده و هم دین جامع و همه جانبه است و از یك بعدى شدن ما را برحذر داشته است .زیرا اسلام ، دیـن فطرت است و فطرت هم گرایش هاى مختلف دارد .
لذا اسلام كه دین خداست ، همه جانبه اسـت و جز این هم نمى تواند باشد ، زیرا نظام تشریع كه كتاب الهى است و نظام تكوین كه فطرت انـسانى است ، همه از یك مبدا صادر شده و هیچ گاه از یك مبدا نورانى ، دو چیز متضاد نمى تواند صادر شود.
قسمتى از دستورهاى اسلامى مى تواند گواه خوبى بر توجه خاص دین به زندگى باشد از جمله :
بهداشت جسم : در تعلیمات اسلامى به ما دستور داده اند كه بهداشت جسم را به دقت رعایت كنیم و از كارى كه موجب ضرر به جسم است خوددارى نماییم ، از این رو از واجبات الهى هم مانند روزه آن جـا كـه مـضر به بدن باشد منع شده است .
در آثار اسلامى ، دستورهایى وارد شده كه توجه این دین را به بهداشت جسم مى رساند ، از جمله این كه به ما دستور داده اند كه :
* دندان هاى خود را مسواك كنید كه این كار، دهان را خوشبو، حافظه را افزون ، خدا را راضى و لثه را محكم مى كند.
* در ظرف شكسته و ترك خورده چیزى نخورید.
* ما بین غذا، زیاد آب ننوشید.
* از پرخورى دورى نمایید كه جسم را بیمار و قلب را مریض مى كند.
* فقط وقتى اشتها دارید غذا میل كنید و هرگز با شكم سیر غذا نخورید.
* در خوردن غذا عجله ننمایید.
* از حوله ، شانه و مسواك دیگران استفاده نكنید.
و بسیارى دیگر از دستورهاى بهداشتى كه در كتب احادیث جمع شده است و بیان آنها خود كتابى مستقل و قطور مى طلبد.
نظافت و آراستگى : اسلام اهمیت زیادى براى نظافت و آراستگى ظاهرى قائل است .پیامبر اسلام ر كـه بـهترین الگو براى مسلمانان است ، به این اصل توجه خاص داشته و همیشه به آن عمل نموده است .دستورهاى زیادى در باره استعمال بوى خوش ، شانه كردن ،رنگ كردن مو، انگشتر به دست كردن كه مصداقى از نظافت و آراستگى است وارد شده است ، از جمله : امام صادق (ع) مى فرماید:
رسول خدا براى بوى خوش ، بیش از غذا خرج مى كرد. همچنین امام باقر(ع) مى فرماید:رسـول خدا از هر راهى كه عبور مى كرد ، از بوى خوشى كه از ایشان مانده بود هر كس كه از آن جا مى گذشت مى فهمید كه آن حضرت ، از این جا عبور كرده است .نمونه دیگر از آراستگى ظاهر، شانه كردن است .پـیـامـبر اسلام ، همیشه موهاى خود را شانه مى كرد و گاه مى شد كه براى صاف كردن مو به آب نگاه مى كرد و مى فرمود:
خداوند دوست دارد وقتى بنده اش به دیدار دوستان مى رود خود را بیاراید.
كـار و كـسـب حلال : از آن جا كه اسلام دین زندگى است ، داشتن كار و كسب حلال را از عوامل زنـدگـى سعادتمندانه مى داند .اسلام براى كار كردن ، قداست خاصى قائل شده است تا آن جا كه در ایـن دیـن مـقـدس ، تلاش براى كسب روزى حلال و اداره خانواده ، پاداش جهاد در راه خدا را دارد .
مـجالس شادى : از آن جا كه اسلام به تمام خواسته هاى طبیعى بشر توجه دارد، به ما دستور داده اسـت كه در مجالس شادى ، مانند مراسم ازدواج و عروسى ، مراسم جشن تولد، مراسم برگشت از مكه معظمه و مراسم میلاد پیامبر و امامان شركت كنیم و سعى كنیم این محافل ، خالى از گناه و زشـتـى هـا بـاشـد .
آنـچـه كـه بـاعـث شده است افراد مومن و دیندار به این مراسم ها بى رغبت گـردنـد ،رعـایـت نكردن شوون اسلامى در آنهاست ، اما اگر این مجالس به طرز اسلامى و سالم بـرگزار شود ، شركت در آن ، كارى ممدوح و پسندیده و مورد رضاى الهى است .
اسلام انسان را از شـركت در مجلس شادیى كه سالم باشد منع نكرده است و هیچ آیه یا روایتى یا عمل هیچ كدام از امامان و پیشوایان دینى ، دال بر منع این گونه مجالس نیست .
تـوجـه به غرایز مادى : اسلام حین توجه به غرایز معنوى و بعد ملكوتى آدمى ، به غرایز مادى انسان نـیـز عـنـایـت كـرده اسـت .در اسلام از بین بردن غرایز مادى ، ممنوع است و اساسا چنین كارى نمى تواند معنایى داشته باشد ، زیرا خالق هستى این غرایز را براى كشش انسان به هدف هاى مورد نظر قرار داده است و از بین بردن آن ، یعنى مبارزه با خلقت و مخالفت با نظام تكوین الهى .
غـریـزه جنسى ، غریزه محبت به فرزند ، محبت به همسر ، علاقه به زندگى راحت و آرام ، علاقه به امـور دنـیوى ، مانند ثروت و رفاه در حد طبیعى و بسیارى از غرایز دیگر به طور تكوینى در وجود انسان قرار داده شده است .
لازمه سلامت روح ، این است كه این غرایز به طور طبیعى اشباع شوند و اسـلام هـم كه دین زندگى است به این غرایز توجه كرده است و از بین بردن آن را شدیدا محكوم نـمـوده و كـسـانى كه به نام دین و مذهب ، این غرایز را سركوب مى كنند مورد سرزنش قرار داده است و روایات زیادى شاهد این مطلب است.
از جمله این كه :
سـه نفر زن خدمت پیامبر اسلام آمدند .یكى از آنها گفت : یارسول اللّه ! شوهر من تصمیم گرفته اسـت دیـگر با زن معاشرت نداشته باشد .زن دیگر گفت : یا رسول الله ! شوهرم تصمیم گرفته است كه دیگر گوشت نخورد .و زن سوم گفت : یا رسول الله! شوهر من تصمیم گرفته است كه دیگر بوى خـوش اسـتـعـمـال نكند .
پیامبر اسلام از شنیدن این جریان ، غضبناك شدند ، دیدند فكر انحرافى مى خواهد در بین مسلمانان رواج یابد.بـى وقـت بـه مسجد آمدند . وقتى به مسجد آمدند از بس عجله داشتند ، عباى مبارك روى زمین كـشـیـده مـى شد .یك طرف عبا روى دوش پیامبر و یك طرف دیگر روى زمین كشیده مى شد.دسـتـور دادنـد مـردم جـمـع شوند .
مردم به مسجد آمدند . پیامبرر روى منبر رفتند ، ایستادند و فـرمودند:
شنیدم یك فكر انحرافى در میان اصحاب من پیدا شده است ، این چه روش غلطى است كـه در مـیـان مـسلمان ها پیدا شده است ، من كه پیغمبر هستم گوشت مى خورم ، از غذاى لذیذ استفاده مى كنم ، لباس خوب مى پوشم ، عطر استعمال مى نمایم ، با زن معاشرت و مباشرت دارم و آن كس كه روشش روش من نباشد از من نیست .
از آنچه در این قسمت گفته شد، معلوم گشت اسلام حین متوجه كردن ما به عالم غیب و حیات جـاویـد بـه زندگى هم فرامى خواند .علاوه بر امور فوق توجه اسلام به دید و بازدیدها، پیشرفت و تمدن ، مسافرت و تفریح سالم و بسیارى از امور دیگر، مبین توجه اسلام به زندگى است .
2 ) غرق شدن در شهوات نفسانى
فـرو رفـتـن در لـجن زار زشتى ها و شهوات نفسانى ، از عوامل دورى از ایمان مذهبى و ارزش هاى دینى است .
بـدون شـك ، مـذهب ریشه در فطرت انسان دارد و عامل اتصال آدمى به عالم غیب و مبدا هستى اسـت .مذهب ، انسان را دعوت به نور و زیبایى مى كند .به یقین كسانى مى توانند مذهب را بپذیرند كـه در مـسـیـر نـور و زیـبایى باشند و روحشان آمادگى و شایستگى لازم را داشته باشد .ایمان ، ارزش هـاى مـعـنـوى ، خـداپرستى و توحید، بذرى است كه در هر زمینى نمى روید، بلكه زمینى شایسته ، لازم است تا بتوان بذر توحید و ایمان را در آن كاشت و از درخت پر بركت آن بهره ها برد.
بـدون شـك ، غرق شدن در هواهاى نفسانى و شهوات شیطانى ، دل را تاریك و به تدریج نسبت به ارزش هـاى مـعنوى بى رغبت مى كند .ارزش هاى مذهبى و هواهاى نفسانى ، مانند مشرق و مغرب اسـت كه نزدیك شدن به هر كدام ، دورى از دیگرى را همراه دارد ، بنابراین گاهى عامل دورى از مـذهـب ، كثرت گناه ، معاصى و زشتى هاست ، زیرا كسانى كه در زشتى ها غرق مى شوند، حق در نظرشان باطل و باطل در نظرشان حق جلوه مى كند .
پس به جوانان توصیه مى شود كه به شدت از زشـتـى هـا و گـناهان بپرهیزند تا سرزمین روحشان استعداد رشد بذر توحید و ایمان را از دست ندهد.
منبع : برگرفته از كتاب " آنچه یك جوان باید بداند "
تنظیم برای تبیان :داوودی
مقالات مرتبط :