وقتی تو را دارم از هیچ چیز نمیترسم
آگاه باشید که دوستان خدا، ترسی ندارند و غمگین نمیشوند . یونس/ 62
هر وقت غمگین میشوم، هر وقت از ترس و دلشوره پر میشوم ، یاد این آیه میافتم و به خودم میگویم «یادت باشد با این قلب مچاله شده و ابروهای گره کرده نمیتوانی جزء دوستهای خدا باشی. خدا آدمهای غُرغُرو و ترسو و بیحوصله را دوست ندارد.»
آن وقت هر جا که باشم اسمت را صدا میکنم و شروع میکنم با تو حرف زدن. راستی، تو اینجور وقتها صدای مرا میشنوی؟
این چه سوالی است که میکنم. مطمئنم که میشنوی.
تو قویترین دوست دنیا هستی، مهربانترین و دلسوزترین. هر کاری از دست تو بر میآید و تو همیشه بهترینها را برای من میخواهی. پس چرا باید بترسم. برای چه باید غصه بخورم؟
خدایا! همینجا پیش من بمان. تو خود خود خوشحالی و خود خود آرامشی.
تو اینجایی، همینجا که من هستم. من دستم را میگذارم توی دستت. تو لبخند میزنی و من گرم میشوم. باد میآید
و همه غم و غصههایم را با خود میبرد.
پشتم همیشه به تو گرم است و خیالم جمع جمع که تو هستی، که کمکم میکنی، که مواظبی.
باید تلاش کنم و مراقب باشم که شیطان سر نرسد. او همیشه با خودش ترس و غصه میآورد.
خدایا! همینجا پیش من بمان. تو خود خود خوشحالی و خود خود آرامشی.
خیلی چیزها برای غمگین شدن وجود دارد و همیشه موضوعی برای غصه خوردن هست.
اما تو با غم و غصهها و ترسهایت چه کار میکنی؟ تو برای نترسیدن و غصه نخوردن چه پیشنهادی داری؟
عرفان نظر آهاری
تنظیم : بخش کودک و نوجوان