نردبان جهان(معرفی کتاب)
مقدمه همیشه یكی از قسمت های بسیار مهم كتاب ها است. " محمد رضا سرشار" نویسنده ی كتاب " نردبان جهان"، كتاب خود را با مقدمه ای جذاب و روایت گونه آغاز می كند. مقدمه ای كه خود داستانی دیگر در دل داستان اصلی است و در آن از كتابی حرف می زند كه از پدر بزرگش به ارث برده. كتاب، داستانی است كه به قول خودش " زمان و مكان نمیشناسد" و به همه ی نسل ها تعلق دارد. داستانی كه قصه ی آفرینش است. قصه ی پدید آمدن آب در سطح زمین و بعد پیدایش خشكی و انسان و موجودات دیگر. داستان روز اول تا ششم. اما هدف كتاب توصیف این روزها نیست.
" محمد رضا سرشار" اگرچه كتاب خود را در این روزها روایت می كند اما هدفش بیان غروری است كه هر كس و هر چیزی را مبتلا می سازد. غروری كه در اثر آگاهی بر توانایی های آن فرد ایجاد می گردد. اقیانوس، خشكی، كوه، آهن و آتش همگی در دام غرور گرفتار می آیند و در این هنگام است كه خداوند خشم خود را به خاطر "برتری جستن از او" بر آنها روانه می كند و عقوبتی بر پشت آنها می نهد كه آنان را خوار و ذلیل می گرداند. انسان نیز مانند دیگر موجود با دیدن توانایی های خود غره می شود و احساس می كند " كسی برتر از او نیست". این جا است كه خداوند بر انسان مجازاتی فرو میفرستد. مجازاتی كه اكنون من و تو هم گرفتار آن هستیم...
نردبان این جهان ما و منی است
عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم آن كس كه بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شكست
نام كتاب: نردبان جهان
نویسنده: محمدرضا سرشار
تصویرگر: پرویز محلاتی
انتشارات: كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان