تبیان، دستیار زندگی
خاکپور: کاظمیان، مهدوی کیای دوم و کریمی یک نابغه است روزگار چه سریع و بی بازگشت می گذرد. گویی همین دیروز بود که با شاهکار ملبورن به سوی مسابقات جام جهانی آغوش گشودیم و مسافر کشور فرانسه شدیم. یاد آن روزها و یارانی که برای ای...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفتگو با محمد خاکپور ملی پوش سابق ایران

خاکپور: کاظمیان، مهدوی کیای دوم
و کریمی یک نابغه است


روزگار چه سریع و بی بازگشت می گذرد. گویی همین دیروز بود که با شاهکار ملبورن به سوی مسابقات جام جهانی آغوش گشودیم و مسافر کشور فرانسه شدیم. یاد آن روزها و یارانی که برای ایران نقش خاطره زدند به خیر. یاد نعیم سعداوی، ابراهیم استاد اسدی، جواد زرینچه، حمید استیلی، نادر محمدخانی، احمدرضا عابدزاده، رضا شاهرودی، محمد خاکپور و .. به خیر. محمد خاکپور را به یاد دارید؟ همان بازیکن محجوب و بی سر و صدایی که در حکم یکی از ارکان زنجیره دفاعی تیم ملی ایران بود. آیا کسی از آن خداحافظی ساده و کوچ خاموش او انگشت حیرت به دندان گزید؟

خاکپور یکی از فوتبالیست های تحصیل کرده فوتبال ایران است که با بسیاری از بازیکنان فعلی تفاوت دارد. بازیکنی موقر و متین و با شخصیت که خاطرات خوشی از دوران بازیگری در ذهن جامعه فوتبال ایران بر جای گذاشته است.

خاکپور طی مدت زمانی که در سطح اول فوتبال این مرز و بوم حضور داشت، افتخارات زیادی کسب کرد. او سابقه حضور در تیم های پاس، بهمن و پرسپولیس به اضافه تیم های گیلانک سنگاپور، ترابوزان اسپور ترکیه و مترواستارز امریکا را در کارنامه حرفه ای خودش به ثبت رسانده است. این مدافع خوشنام که در حدود 56 بار پیراهن تیم ملی را به تن کرده است نخستین بازی ملی خود را در سال 68 به همراه حمید استیلی انجام داده است. تیمی که هدایت آن را مهدی مناجاتی بر عهده داشت. او در سن 32 سالگی پیراهن تیم ملی را بوسید و به کلکسیون افتخاراتش سپرد ولی پس از آن به خاطر پاره ای کم لطفی ها که در حقش روا شد، بدون سر و صدا و جار و جنجال عطای ماندن را به لقایش بخشید و به دیار غربت مهاجرت کرد. مصاحبه با خاکپور آسان نیست. او خیلل دوست ندارد در صفحات روزنامه ها خودنمایی کند و اگر هم به مصاحبه راضی شود پیش از آن که فکرش را بکنید احتیاط به خرج می دهد که دچار مشکل نشود. چند ماه قبل که به ایران آمده بود با هزاران دردسر راضی به مصاحبه شد. این بار هم به همان دشواری چند ماه پیش او را به گفتگو کشیدیم. با این حال ارتباط صمیمانه ای که او با روزنامه «پیروزی» دارد، باعث شد در پاسخ هایش راحت و بدون واهمه صحبت کند. هم او هم ما از این گفتگو به هیجان آمده بودیم. در این میان حرفهای جالبی رد و بدل شد که خواندش خالی از لطف نیست. فقط همین نکته را اضافه کنیم که بازیکنی که آن طور از فوتبال ما رفت و مقیم امریکا شد از اینکه از سوی یکی دو تیم ایرانی جهت همکاری دعوت به کار شده است، بسیار خوشحال بود.

- از یکی از مؤثرترین بازیکنان سالهای اخیر ایران هیچ خبری نیست؟

ولی من از فوتبال ایران بی خبر نیستم و اخبار آن را دنبال می کنم. البته من اهل مصاحبه نیستم. چند ماه پیش هم که به ایران آمده بودم تنها مصاحبه حضوری من با روزنامه پیروزی بود. باید بگویم خوشحالم از اینکه پرسپولیس چنین حامی خوبی مثل روزنامه پیروزی دارد. در این عالم بی خبری که خودتان اشاره کردید همین قدر که به یاد من بودید برایم خوشحال کننده است.

- از یکی از مؤثرترین بازیکنان سالهای اخیر ایران هیچ خبری نیست؟

ولی من از فوتبال ایران بی خبر نیستم و اخبار آن را دنبال می کنم. البته من اهل مصاحبه نیستم. چند ماه پیش هم که به ایران آمده بودم تنها مصاحبه حضوری من با روزنامه پیروزی بود. باید بگویم خوشحالم از اینکه پرسپولیس چنین حامی خوبی مثل روزنامه پیروزی دارد. در این عالم بی خبری که خودتان اشاره کردید همین قدر که به یاد من بودید برایم خوشحال کننده است.

- از زندگی در امریکا بگو!

آنجا یک مدرسه فوتبال دارم که در آن مشغول به کار هستم. ما چند تیم در رده های سنی مختلف داریم و با پنج تیم در مسابقات منطقه کالیفرنیا شرکت می کنیم.

- شنیده ایم که در این مدرسه فوتبال لوتهار ماتئوس با تو شریک است؟

نه چنین چیزی نیست. ما تنها به هنگام افتتاح این مدرسه یک مسابقه دوستانه با همکاری یورگن کلینزمن برگزار کردیم که یک دیدار خیرخواهانه بود. کلینزمن هم در امریکا مدرسه فوتبال است. ما برای این بازی یک اردوی مشترک دو روزه با شاگردان مدرسه کلینزمن برگزار کردیم و سپس به میدان رفتیم. تنها همکاری من با او در همین حد بود و هیچ شراکتی با کلینزمن یا ماتئوس در کار نیست.

- از وضعیت تیم هایت بگو. در چه رده ای مسابقه می دهید؟

همانطور که گفتم ما در منطقه کالیفرنیا بازی می کنیم. مسابقات این منطقه و سایر مناطق ایالات متحده در سه رده برگزار می شود. براند (دسته اول) سیلور (دسته دوم) و گلد (دسته سوم) تیم ما از رده براند به سیلور صعود کرده است.

- تیمت با چه نامی در مسابقات شرکت می کند؟

با نام m.ksoccerclub که m.k اسم خودم «محمد خاکپور» است.

- در سایت اینترنتی تو مطالب جالبی درج شده بود.

بله البته این سایت هنوز به طور رسمی راه اندازی نشده است. در تلاشیم تا آن را گسترده تر سازیم.

- بازیکنان مستعدی هم در میان شاگردان این مدرسه شناسایی کرده ای؟

بله در رده های پایین تر بازیکنان خوب زیادی داریم. بخصوص در رده پسران زیر ده سال چهره های مستعدی حضور دارند. در رده دختران هم همینطور است.

- فعالیت شما به عنوان یک ایرانی که در کشور امریکا مدرسه فوتبال راه انداخته ای در میان مطبوعات امریکایی بازتاب خاصی داشته؟

در اینجا مثل ایران ده، پانزده نشریه خاص ورزشی چاپ نمی شود. با این حال باید بگویم امریکا کشور بزرگی است که باشگاه های ورزشی زیاد دارد. روزی که خواستم کارم را آغاز کنم فقط دو شاگرد داشتم ولی الان هشتاد فوتبالیست نوجوان و جوان در مدرسه من تمرین می کنند و نکته جالب این است که در این میان تنها یکی از شاگردان من ایرانی است. این مسأله نشان دهنده استقبال امریکایی ها از مدرسه فوتبال ماست. خانواده ها نتیجه کار مرا دیدند. وقتی راندمان پیشرفت فرزندان شان را مشاهده کردند به آموزش آنها زیر نظر من ترغیب شدند. همین قضیه نشان دهند جایگاه مقبولیت کار ما در میان مردم این منطقه است.

- خودت هنوز تمرین می کنی؟

بله ولی نه مثل گذشته ها.

- اخبار فوتبال ایران را تا چه حدی پیگیری می کنی؟

سعی می کنم اکثر بازهای تیم ملی را تماشا کنم. اخبار را هم از طریق سایت های خبری دنبال می کنم.

- کسی مثل شما که چند سالی است از بطن فوتبال ایران دور هستی، دورنمای فوتبال چند سال اخیر را چطور ارزیابی می کند؟

فوتبال ایران چند وقتی است که نسبت به گذشته تفاوت چندانی ندارد. باز هم مثل سابق مربیان خارجی در رده های بالای تیم ملی یعنی در تیم بزرگسالان یا حداکثر تیم امید فعالیت می کنند در حالی که در تیم های پایه کمتر مربی خوب به خود می بیند. به همین دلیل بازیکنی که به مرور به تیم بزرگسالان می رسد از آنجا که اصول پایه ای فوتبال را درست نیاموخته، تازه باید توسط مربی خارجی مورد آموزش اصول اولیه این رشته قرار بگیرد.

- سطح مربیان داخی را چطور می بینی؟

من با آنها از نزدیک کار نکرده ام. ولی اصل مهم این است که برای ورود به دنیای فوتبال مدرن، باید به دنبال شرکت در کلاس های پیشرفته مربیگری و علم آموزی باشند. باید بروند دنبال تیم های بزرگ و تیم هایشان را با توجه به علم روز دنیا تمرین دهند تا در راه پیشرفت و موفقیت قرار بگیرند.

- بازیهای تیم ملی را می بینی، نظرت درباره اعضای آن تیم چیست؟

بازیکنان مستعد و با هوش کم ندارد. ولی باید تیم یک دست تر شود. باید به جوانان بیشتر بهاء بدهند.

- قصد نداری به ایران برگردی؟

شاید به زودی این کار را انجام دهم.

- چطور؟

با یکی دو تیم صحبت هایی شده...

- درباره چی؟

راستش با یکی دو تیم لیگ برتری صحبت کردم که در صورت توافق برای مربیگری به ایران برگردم.

- با چه تیمی؟

فعلا اسم نبرم بهتر است.

- این روزها تیم های پگاه و صبا باتری و استقلال اهواز حال و روز خوشی ندارند و هر آن احتمال تغییر کادر فنی آنها وجود دارد. تیمهایی که با شما وارد مذاکره شده اند یکی از این چند تیم هستند؟

نه این تیم ها نیستند. البته شما هم دارید بحث را وارد کنکاش های خبرنگاری می کنید. الان چون همه چیز در حد حرف است قصد ندارم چیزی بگویم وگرنه مطمئن باشید به هر کس نگویم شما را در جریان اخبار تیم آینده ام قرار خواهم داد.

- اگر قرار باشد برای مربیگری به ایران برگردی، تکلیف مدرسه فوتبالت چه می شود؟

آن مدرسه فوتبال در حکم یک برنامه بلند مدت است که راه اندازی شده تا کم کم ثمر دهد و رشد کند. اگر روزی قصد بازگشت داشته باشم کارهایم را طوری برنامه ریزی می کنم که فعالیت آن مدرسه متوقف نشود.

- اگر با تیمی به توافق نرسی به این زودی قصد بازگشت نخواهی داشت؟

همانطور که گفتم فعلا برنامه دراز مدتی دارم که برای هر کاری باید براساس آن برنامه ریزی کنم. باید ببینم چه می شود.

- برای بازگشت به حاشیه های مسموم فوتبال ایران فکر کرده ای؟ با توجه به شناختی که از روحیات تو داریم گمان می کنیم در این فضا دچار دردسر و عذاب زیادی شوی تا جایی که عطای کار را به لقایش ببخشی و بروی. فکر می کنی در این وضعیت بتوانی کار کنی؟

من در این فضایی که می گویید بوده ام و حاشیه های آن را از نزدیک دیده ام. همانطور که می دانید یکی از دلایل کناره گیری آسان من از تیم ملی هم به همین مسایل و حواشی باز می گشت. الان هم می شنوم که در پشتت پرده فوتبال کشور چه خبر است. ولی نمی توانم به خاطر بعضی ها یا به خاطر مسایل خاصی که درست می کنند قید حضور در فوتبال کشورم را بزنم. می آیم و مطمئن باشید که می جنگم.

اما خاکپور حرفهای دیگری هم زد. حرفهایی با همین صمیمت اما از نوعی دیگر.

دریغ از یک برنامه ساده

بازی ایران – لائوس را از تلویزیون تماشا کردم. در هر رشته ورزشی وقتی طی مسابقه ای رکوردی مثل صد گله شدن علی دایی به ثبت می رسد، مراسم ویژه ای ترتیب می دهند و حتی برای لحظاتی مسابقه را متوقف می کنند تا بخشی از این مراسم تقدیر را در همان هنگام برگزار کنند اما در این دیدار هیچ برنامه ای برای علی تدارک ندیده بودند. البته رکورد جهانی او در امریکا بازتاب چندانی پیدا نکرد ولی مهم هدف علی است و مهمتر اینکه او در رسیدن به هدفش موفق شد.

تصمیم دایی برای خداحافظی

اینکه بعضی ها می گویند وقت خداحافظی دایی از دنیای بازیگری فرارسیده است. باید بگویم به عقیده من همه چیز به خودش بستگی دارد. او برای فوتبال ما زحمات زیادی کشیده است. خودش بهتر می تواند تصمیم بگیرد. البته معمولاً هر فوتبالیستی ترجیج می دهد در دوران اوج خود با دنیای توپ گرد خداحافظی کند تا در یادها جاودانه شود. اکنون دایی با کوله باری از افتخارات و موفقیت هایش به یک اسطوره تبدیل شده است. او فوتبالیست بزرگی است که در سطح بین المللی شناخته شده است. با این حال همه چیز به تصمیم خودش بستگی دارد.

با مهدوی کیا در ارتباط هستم

از میان فوتبالیست های ایرانی و کسانی که با آنها همبازی بوده ام الان فقط با مهدی مهدوی کیا و محمدرضا مهدوی در ارتباط هستم. این دو نفر از دوستان قدیمی من محسوب می شوند و با آنها صمیمیت خاصی دارم به همین خاطر هر از چند گاهی با هم تماس می گیریم و جویای احوال هم هستیم.

کاظمیان، مهدوی کیای دوم است

تیم ملی الان جوانان مستعدی را در اختیار دارد. یکی از آنها جواد کاظمیان است او گرچه یک نیمه به میدان آمد ولی خوب کار کرد. کاظمیان جای ترقی زیادی دارد. امثال او می توانند مهدوی کیای دوم فوتبال ایران شوند. علاوه بر کاظمیان جوانان مستعد دیگری هم در ترکیب این تیم دیده ام. کسانی مثل آرش برهانی، ایمان مبعلی، حسن کعبی و علیرضا نیکبخت جای پیشرفت زیادی دارند. اینها در صورتی که در مسیر درست قرار بگیرند می توانند جای امثال دایی و هاشمیان را پر کنند.

کریمی یک نابغه است

علی کریمی یک فوتبالیست نابغه است. او نه تنها در ایران و آسیا بلکه در جهان نیز می تواند ستاره باشد. البته به شرطی که در تیم ملی از او درست استفاده کنند. این که می گویم او در سطح جهانی یک نابغه به حساب می آید، حرف گزافی نیست چرا که فوتبالیست با خصوصیات فنی او در سطح جهان هم زیاد پیدا نمی شود. کسی بتوان به این شکل چهار، پنج نفر را دریبل کند، مسلماً بسیار بیش از اینها حرف برای گفتن دارد. البته همانطور که گفتم به شرط آنکه از او درست استفاده شود.

من مسابقه ایران – آلمان را ندیدم ولی بر اساس آنچه که شنیده ام وقتی کسی بتواند چنین بازیکن تیم ملی آلمان را که قهرمان جهان است، دریبل بزند تنها این معنا را تداعی می کند که او یک نابغه است. ولی ما ایرانی ها خودمان را باور نداریم.

از درخشش ایران خوشحالم

مسابقه ایران – آلمان را نتوانستم مشاهده کنم ولی شنیده ام بچه های ما در برابر قهرمان جهان خوب ظاهر شده اند. حتی شنیده ام که یک نیمه نیز از این حریف نامدار برتر کار کرده اند. من به این خاطر خیلی خوشحال شدم.

پیگیری از اینترنت

بنده متأسفانه در منزلم به شبکه های ماهواره ای ایرانی دسترسی ندارم و اگر بخواهم مسابقه ای را تماشا کنم باید به منزل دوستان مراجعه کنم به همین جهت بازیهای اخیر پرسپولیس را ندیده ام. با این حال اخبار این تیم را از طریق اینترنت حتماً پیگیری می کنم.

از نادر محمدخانی بی خبرم

طی گفتگو با خاکپور صحبت از نادر محمدخانی به میان آمد. خاکپور گفت پس از تماس تلفنی که دو سال پیش با وی داشته، دیگر از او بی خبر است. و در جواب ما که گفتیم هفت، هشت ماه است در پی گرفتن خبری از او هستیم با تأسف گفت: ورزش ما همینطور است. تا در میدان هستی همه سراغت را می گیرند ولی وقتی از گود خارج شدی دیگر نامی از تو به میان نمی آید به قول ما ایرانی ها قهرمان زنده را عشق است.

فوتبال ایران قدر عابدزاده را نمی داند

چند وقت پیش که آمدم ایران به دیدن عابدزاده رفتم. از دیدن او خیلی خوشحال شدم. من عابدزاده را خیلی دوست دارم گرچه از کشورم دورم ولی جویای احوال احمدرضا هستم. می دانم که الان حالش خیلی بهتر شده ولی برای بهبودی کامل هنوز به زمان نیاز دارد. به او که فکر می کنم می بینم عابدزاده برای فوتبال ما کم زحمت نکشیده است. کارنامه او سرشار از افتخارآفرینی هایی است که به واسطه آن بارها دل مردم را قرین شادی و افتخار کرده است و خاطره های به یاد ماندنی بسیاری از خودش به جای گذاشته است. احمدرضا بدون اغراق بهترین دروازه بان تاریخ فوتبال کشور است ولی اکنون تنها خبری که از او در روزنامه ها می خوانیم این است که عابدزاده به بیمارستان رفت. عابدزاده به امارات رفت. متأسفانه فوتبال ما قدر سرمایه هایش را نمی داند.

دردناک است

فوتبال ایران متأسفانه با کسانی که ده، دوازده سال در بالاترین رده ملی برایش زحمت کشیده و افتخار آفریده اند برخورد خوبی ندارد. کسانی مثل عابدزاده، استیلی، زرینچه سالهای سال بار این فوتبال را به دوش کشیدند ولی الان کجا هستند؟ حتی دریغ از برگزاری یک بازی ساده خداحافظی جهت قدردانی از تلاش چندین و چند ساله آنها!

این در حالی است که شنیده ام همه آنها هم برای شرکت در یک بازی خداحافظی درخواست داده اند ولی متأسفانه توجهی نشده است. برای کسی مثل من که سالها در تیم ملی حضور داشته ام دردناک است که ببینم در کشور ما این طور برخورد می شود آن وقت عربها که قهرمانشان از هیچ نظر با بازیکنان ما قابل مقایسه نیستند، برای خداحافظی کی از بازیکنان شان چه کارها که انجام نمی دهند.

از حمید دور افتاده ام

من و حمید استیلی سالهای سال با هم بودیم. در پرسپولیس و پاس و بهمن کنار هم بودیم ولی الان مدتهاست که از هم بی خبریم. با او دیگر ارتباطی ندارم. هر یک از ما مشغول کا رخودمان هستیم. البته زمانی که به ایران می آییم با هم ملاقات می کنیم ولی در کل خیلی از هم دور افتاده ایم.

احترام پروین واجب است

محمد خاکپور از آن دسته بازیکنانی است که به خاطر پروین از پرسپولیس جدا شد. چندین سال پیش که علی پروین به خاطر نتایج ضعیف تیم ملی درمسابقات مقدماتی جام جهانی 1994 از فوتبال ایران ؟؟؟ شد، خاکپور به همراه بازیکنانی مثل استیلی، رضایی منش و ... با او بار سفر بسته از پرسپولیس کوچ کردند. از او خواستیم درباره پروین حرف بزند. البته توجه داشته باشید که این گفتگو پیش از بحرانی که این روزها میان پروین و دایی شکل گرفت انجام شده است. خاکپور گفت: درباره او هر چه بگویم کم گفته ام. پروین یک عمر کار کرده. برای فوتبال ایران زحمت کشیده و به عقیده من احترام او بر همه واجب است.

راه برادر

مهدی خاکپور برادر کوچکتر محمد است فصل قبل در جوانان پاس توپ می زد و اینک به تیم امید پرسپولیس پیوسته است. محمد در این باره می گوید: متأسفانه خودم فوتبال او را ندیده ام چون زمانی که از ایران رفتم مهدی خیلی کوچک بود آن روزها هم که من دیگر مسابقه و اردو و کمپ بودم و فرصت بسیار کمی برای دیدن بازی او داشتم بعد هم که راهی امریکا شدم. البته در این مدت شنیدم که او به پاس پیوسته است. امسال با من تماس گرفت و قضیه پیوستنش به پرسپولیس را مطرح کرد. خوشحالم از اینکه او پیراهن این تیم را به تن کرده است.

خاکپور از ما در باره کار برادرش پرسید که گفتیم یکی از مربیان تیم امید پرسپولیس خیلی از او تعریف می کرد. محمد از شنیدن این حرف خیلی خرسند شد و اظهار داشت: خوشحالم از اینکه برادرم به فوتبال علاقه دارد و در این راه قرار گرفته است. امیدوارم او هم پیشرفت کرده و به موفقیت برسد.

سلام مرا به مردم برسانید

اما حرفهای پایانی مدافع سابق تیم کشورمان هم شنیدنی بود. او گفت گرچه اکنون در امریکا زندگی می کنم ولی مطمئناً یک وجب از خاک کشورم را با هیچ چیز عوض نمی کنم. وطنم و مردم آن چیز دیگری هستند. دوست دارم که به آنها خدمت کرده و دینم را ادا سازم هر چند فوتبال ایران به ما کاری ندارد. سلام مرا به مردم برسانید و بگویید که برایشان همواره آرزوی موفقیت دارم. از شما متشکرم از اینکه سراغی از من گرفتید. خودتان می دانید که زیاد اهل مصاحبه نیستم ولی با روزنامه پیروزی این حرفها را ندارم.