تبیان، دستیار زندگی
طولانی‌‌ترین جنگ تمام‌عیار قرن بیستم جهان با تمام ابعاد و تبعات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی‌اش، ژانر شعر جنگ و دفاع مقدس را به‌وجود آورد که در حقیقت بخش مهم و تفکیک‌ناپذیر شعر انقلاب محسوب می‌شود؛ چرا که جنگ در واقع ادامه و استمرار وضعیت قرمز ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با شدتی شگفت

بررسی تطبیقی شعر مقاومت ایران و جهان

بخش اول :

تعامل

شرح مناسبات ادبی از راه بررسی‌های مناسبات سیاسی و اجتماعی و نیز شرح چرایی پیدایش آثار ادبی از طریق شرایط خاص سیاسی و اجتماعی هرگز نتایج دقیقی نداشته است. چرا که اصولا نمی‌توان ارگانیسمی چون ادبیات را به حقایقی که متعلق به هر نظام دیگری هستند به طور کامل تقلیل داد. رابطه‌ی ادبیات با هر پدیده‌ی همزمان دیگر، مناسبتی دو جانبه و تعاملی است و نه علت و معلولی. اثر ادبی بدون تردید رسانای واقعیت‌هایی چون وقایع اجتماعی و سیاسی است، اما نه‌تنها نمی‌توان صرفا از راه تحلیل وقایع خارجی به جهان ادبیات دست یافت بلکه حتی این اعتقاد وجود دارد که باید از واقعیت‌های موجود در متن، وقایع خارجی را شناسایی نمود.

نکته اما این‌جاست که آثار ادبی بنابر ماهیت هنری خود اصولاً انعکاس مستقیم، سریع و بی‌واسطه‌ی وقایع خارجی را نمی‌تواند بپذیرد، بلکه حتی آن را پنهان می‌کند. حالا می‌توان نقش کلیدی مخاطب حرفه‌ای را در رویارویی و تعامل خلاقانه با آثار هنری اصیل و راستین یادآور شد. نقشی هم‌تراز مؤلف و چه بسا...!

آثار ادبی بنابر ماهیت هنری خود اصولاً انعکاس مستقیم، سریع و بی‌واسطه‌ی وقایع خارجی را نمی‌تواند بپذیرد، بلکه حتی آن را پنهان می‌کند.

در هنگامه‌های بحران‌های اجتماعی و سیاسی آن‌جا که تعادل بین مسئولیت ادبی شاعر از یک سو و مسئولیت‌های انسانی و تاریخی و اجتماعی او از سوی دیگر، به نفع مسئولیت‌های اخیر متمایل می‌شود، ادبیات گاه حتی به رسانه‌ای بزک شده بدل می‌گردد. حالا متن ادبی رویه‌ای کارکردی (کارکرد غیر ادبی) یافته است و نیت صاحب اثر در حقیقت انتقال و بلکه القای مفهوم مورد نظر به طیف هر چه وسیع‌تر مخاطبین است.

به طور کلی در این مواقع ادبیات در مرحله‌ی «تبلیغ و تعلیق» که مشخصه‌ی بارز هنر در جوامع ملتهب است، قرار می‌گیرد. در این مرحله بیشترین اختلاط و تبادل بین شعر و مخاطب (و غالباً یک‌سویه، از طرف شاعر به سوی مخاطب) اتفاق می‌افتد و کاربردی‌ترین وجه شعر رخ می‌نماید.

ادبیات

آرمان‌گرایی، مطلق‌نگری، ولع بیان، شعارسرایی و سطحی‌نگری، بی‌اعتنایی به تکنیک‌های پیشرفته‌ی نو و پیچیده‌ی شعری و بسنده کردن به آرایه‌ها و شگردهای ساده‌ی زبانی، توجه تام و تمام به باورها و اعتقادات ایدئولوژیک از طریق به‌کارگیری تک‌بعدی اسطوره‌ها، چهره‌ها و نمادهای آشنا بدون نفوذ به عمق زبان و ساختار شعر، نشان دهنده‌ی این مرحله و عصبیت،هیجان‌زدگی و عصیان (نه در حیطه‌ی برخورد با هنجارهای هنری زمانه بلکه در رویارویی و موضع‌گیری نسبت به حوادث سیاسی و اجتماعی، اتفاقاً در قالب‌ همان هنجارهای هنری مألوف و پذیرفته شده) و البته توجه به مقتضیات ژورنالیستی، رنگ و بوی خارجی آثار متعلق به این دوره است. این‌جاست که باور جامعه‌شناسان افراطی مصداق می‌یابد که صور گوناگون اجتماع بشری را زیرساخت پیدایش روساخت‌های برتری چون فلسفه و هنر و ادبیات می‌دانند و به این ترتیب حتی به رابطه‌ی خشک علت و معلولی بین وقایع اجتماعی و سیاسی و پدیده‌ای چون ادبیات معتقدند.

شعر انقلاب، شعریست که در گفتمان بحرانی سیاسی- اجتماعی ناشی از وقوع انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت و وقوع یافت. شعری که غالباً - و جز در مواقعی معدود- به تمامی از مختصات شعری دوره «تبلیغ و تعلیق» تبعیت می‌کند.

ادبیات گاه حتی به رسانه‌ای بزک شده بدل می‌گردد. حالا متن ادبی رویه‌ای کارکردی (کارکرد غیر ادبی) یافته است و نیت صاحب اثر در حقیقت انتقال و بلکه القای مفهوم مورد نظر به طیف هر چه وسیع‌تر مخاطبین است.

اگر دور شدن از نقاط جوش بحران‌های سیاسی و اجتماعی این امکان را به هنرمند می‌دهد که بدون هیجان کاذب ژورنالیستی به همین بحران‌ها نظر بیندازد با وسعت نظر و دور از مطلق‌نگری و جزم‌اندیشی به خلق اثر بپردازد، باید اذعان نمود که شعر و شاعر انقلاب نتوانست به این فرصت دست یابد. به عبارت دیگر عبور از مرحله‌ی «تبلیغ و تعلیق» به تأخیری دراز مدت دچار شد. تحرکات ضد انقلاب، مناقشات و درگیری‌های قومی، اشغال سفارت (جاسوس خانه!) آمریکا در تهران و سیل حوادث از این دست که بلافاصله پس از بیست و دوم بهمن‌ماه سال 1357 رخ دادند و اندکی بعد وقوع جنگ تحمیلی عراق بر ایران خاستگاه عمده‌ی این تأخیر به حساب می‌آیند.

طولانی‌‌ترین جنگ تمام‌عیار قرن بیستم جهان با تمام ابعاد و تبعات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی‌اش، ژانر شعر جنگ و دفاع مقدس را به‌وجود آورد که در حقیقت بخش مهم و تفکیک‌ناپذیر شعر انقلاب محسوب می‌شود؛ چرا که جنگ در واقع ادامه و استمرار وضعیت قرمز انقلاب بود.

ادبیات

اگر چه حتی پس از جنگ هرگز فضای ایران را از تسلط گفتمان بحران سیاسی خارج نشد، اما هر چه از مقطع پذیرش قطعنامه‌ی 598 فاصله ایجاد شد، شعر ایران از اوج هیجان و فشار ژورنالیستی فرود آمد و گاه شعر هو فی نفسه فرا رسید.

با این حال شاعر ایرانی با پایان جنگ، تا حدی دچار فقر سوژه‌ای عینی با ظرفیت‌های دراماتیک شاعرانه شد به همین دلیل شعرش را در مجرای موضوعاتی خاص جریان داد و شعر اعتراض، شعر عاشورایی، شعر انتظار و... شعر فلسطین نضج یافت.

در این بین شعر شاعران ایرانی با محوریت موضوع فلسطین به‌دلیل فراز و فرود متوالی و تداوم طولانی‌مدت آن و نیز به دلیل ریشه‌ها و خاستگاه‌های مشترک مقاومت مردمی آن با نهضت دینی مردم ایران، از شرایط خاصی بهره‌مند بوده است.

شاعر ایرانی که طبعاً همان‌گونه که ذکر شد در هنگام فراز‌های متوالی مقاومت جهان اسلام در برابر رژیم اشغالگر قدس باید با هیجانی کاذب و تاریخ‌مصرف‌دار به سمت موضوع می‌رفت، با تجربه‌ای که حدود سه دهه از زندگی در گفتمان سیاسی ایرانی داشته است، گویا در عین داشتن مختصات مرحله‌ی «تبلیغ و تعلق»، نشانه‌هایی از مشخصات مرحله‌ی «تثبیت و تعقل» را هم در آثارش باز می‌تاباند. به عبارت دیگر اگر چه هنوز رگه‌های پر رنگی از شعارسرایی و سطحی‌نگری، عصبیت و هیجان‌زدگی، آرمان‌گرایی و مطلق‌نگری و ولع بیانی در این آثار دیده می‌شود (که کم هم نیست) اما در عین حال (و گاه در یک شعر واحد و در کنار رگه‌های قبلی) شعری اصیل و بهره‌مند از دستگاه فکری و اندیشگی عمیق و ویژه رخ نموده است که به هیچ وجه محدودیت در حوزه‌ی موضوعی مربوط به یک فراز خاص سیاسی را نمی‌پذیرد. این محدودیت البته در اشعاری که در رابطه با جنگ سی و سه روزه و مقاومت جانانه مردم لبنان به رهبری «سیدحسن نصرالله» سروده شدند بیشتر نمود یافته است.

ادامه دارد...


حمیدرضا شکارسری 

تنظیم : بخش ادبیات تبیان