تبیان، دستیار زندگی
چكیده: كامپیوترها ظاهراً توانایی‌های گوناگونی را برای انسان ایجاد كرده و تسهیلاتی را در اختیار، گذاشته‌اند، اما همه‌ی این توانایی‌ها و تسهیلات ستودنی نیستند. یكی از این توانایی‌ها، هدایت و كنترل جنگ‌های عظیم و گسترده‌ی اتمی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جنگاوری كامپیوتری

چكیده:


كامپیوترها ظاهراً توانایی‌های گوناگونی را برای انسان ایجاد كرده و تسهیلاتی را در اختیار، گذاشته‌اند، اما همه‌ی این توانایی‌ها و تسهیلات ستودنی نیستند. یكی از این توانایی‌ها، هدایت و كنترل جنگ‌های عظیم و گسترده‌ی اتمی است كه می‌تواند تنها در چند دقیقه به نابودی جهان بیانجامد. بعد خطرناك مسأله در آنجاست كه در این بخش، كامپیوتر بیش از انسان‌ها در روند تصمیم‌گیری نقش ایفا می‌كند…

پیش از اختراع كامپیوترها، نابود كردن جهان امكان‌پذیر، اما بسیار دشوار و دور از تصور بود. اختراع كامپیوتر، سرعت وقوع جنگ، فراگیری تأثیرات آن و میزان تخریب را به میزان قابل توجهی افزایش داد.
تكنولوژی كامپیوتر، اخیراً درجه‌ی بی‌سابقه‌ای از تمركز نظامی را ایجاد كرده است. ژنرال‌ها در حالی كه در اتاق جنگ زیرزمینی خود، جایی بیرون از واشنگتن نشسته‌اند، می‌توانند در یك لحظه، وضعیت و آمادگی تجهیزات نظامی كل ایالات متحده و درصد قابل توجهی از تجهیزات رقیب را مشاهده كنند.
برای مراكز نظامی، همچنین این امكان وجود دارد كه بعد از شلیك موشك، مسیر آن را توسط نمایشگرهای كامپیوتری دنبال كنند كه بی‌شباهت به آنچه در فیلم «بازی جنگ» به تصویر كشیده شده، نیست.
در حقیقت، مدیریت جنگاوری مانند بازی كردن با یك بازی ویدئویی عظیم است (دنبال رادارهای الكترونیكی بر روی یك صفحه‌ی نمایش بزرگ، ساده، مركزی و بدون دخالت مستقیم). در اینجا كسی ممكن است بگوید، این گونه جنگ‌افروزی، جنگ را منطقی‌تر و معقول‌تر می‌سازد، زیرا انسان‌ها ـ برخلاف جنگ‌های تن به تن كه سرنیزه‌ها به بدن انسان‌ها برخورد كرده و خونریزی آنها دیده می‌شود ـ از تأثیرات مستقیم جنگ بر كنار هستند، اما چنین نیست، زیرا وقتی نیروهای دشمن به تصاویری بر روی رادار تبدیل می‌شوند كه مشاهده‌ی مستقیم آنها امكان‌پذیر نیست، احتمال خطای بیشتری وجود دارد. در یك دوره‌ی 18 ماهه كه در 30 ژوئن 1980 پایان یافت، نیروهای استراتژیك ایالات متحده، با 151 هشدار اشتباه رادارهای كامپیوتری مواجه شدند كه 5 تای آنها آنقدر مهم بودند كه نیروهای ما را به حالت آماده باش كامل درآوردند. در بسیاری از این موارد، این اعلان خطر در پاسخ به پرواز پرندگان در محدوده رادارها بود. در یك مورد هم با بالا آمدن ماه، زنگ هشدار به صدا درآمد.
مشكل خطای كامپیوتری در موقعیت جنگی، یكی از نگرانی‌های اصلی متخصصین كامپیوتر، برای گروه (CPSR) ـ گروهی از مدیران اجرایی شركت‌های (سیلیكن ولی، كالیفرنیا)، برنامه‌نویسان و مهندسین ـ است كه درباره‌ی قابلیت‌های نظامی كامپیوترها كار می‌كنند.
بنا به گفته CPSR: «در تمامی برنامه‌های كامپیوتری و حتی ساده‌ترین آنها عیوب و نقص‌های پنهانی طراحی آن، گاهی برای ارسال باقی می‌ماند و حتی ممكن است به نظر برسد كه سیستم به خوبی كار می‌كند. هیچ روش و تدبیر شناخته شده‌ای وجود ندارد تا این عدم اطمینان را در برنامه‌های كامپیوتری عظیم و پیچیده از بین ببرد. آزمایش‌ها و تست‌های مختلف در شرایط بازسازی شده‌، هیچ كدام نمی‌توانند جای آزمایش اصلی كه در شرایط واقعی رخ می‌دهد و اصولاً برنامه‌ برای آن طراحی شده را بگیرند. (مانند جنگ اتمی)… اما تمام تجربه‌ها در مورد سیستم‌های كامپیوتری پیچیده نشان می‌دهد كه در پیش‌بینی شرایط واقعی شكست می‌خوریم و این مسأله، مشكلات عدیده‌ای را ایجاد می‌كند».
CPSR استدلال می‌كند، خطای كامپیوتری تنها با دخالت انسان خفیف‌‌تر می‌شود. مسأله‌ای كه همكاری دائم ارتش و كامپیوتر را بسیار وحشتناك می‌سازد، این است كه كامپیوترها مقدار زمان مورد نیاز برای تصمیم‌گیری را تا جایی كاهش داده‌اند كه تقریباً خودكار شده‌اند؛ انسان‌ها تقریباً نقشی ندارند.

***

اگر وضعیت امروز را با آنچه در سال‌های 1940 جریان داشت مقایسه كنیم، اطلاعات خوبی به دست خواهیم آورد. حتی بعد از اختراع بمب‌های اتمی، تخریب كل جهان دور از تصور بود، زیرا مقدار زمان و میزان شركت نیروی انسانی در فرایند تخریب بسیار اهمیت داشت. علاوه بر این، بمب‌ها باید به صورت فیزیكی در هواپیماهای بمب‌افكن جاسازی شده و فواصل بسیار زیادی را با سرعت نسبتاً كم به سمت اهدافشان پرواز می‌كردند. عملیات ساعت‌های متمادی طول می‌كشید و زمان كافی برای رخ دادن اتفاقات دیگر نیز وجود داشت. علاوه بر این، هر بمب توسط گروهی از انسان‌ها حمل می‌شد؛ در حالی كه امروزه تنها با فشار دادن یك دكمه، به صورت خودكار شلیك می‌شوند. در آن زمان، حتی اگر یك بمب می‌افتاد، زمان كافی وجود داشت تا بتوان محل بمباران را تخلیه كرد. سیستم بر مبنای برگشت‌ناپذیر «رفتن» اداره نمی‌شد و اختراع كامپیوترها، كه فن پرتاب موشك‌های پیشرفته را ممكن ساخت، زمان میان تصمیم‌گیری و عمل را به كوتاهی زمان «فشار دادن یك دكمه» و نتیجه را به شدت كوتاه كرد؛ امروزه دیگر كلاهك‌های موشك در بمب‌افكن‌هایی كه صدای گوش خراش دارند، حمل نمی‌شوند بلكه توسط موشك‌های تحت كنترل كامپیوتری هدف‌گیری شده و با سرعت خارق‌العاده‌ای از مركز كامپیوتر نظامی به فضا شلیك می‌شوند. امروزه به این علت كه امكان عكس‌العمل سریع دشمن وجود دارد، این احتمال كه تمامی موشك‌ها به یك باره شلیك شوند نیز بسیار قوی است. اگر جنگی درگیرد، خرابی فراگیر نه تنها ممكن است بلكه دور از تصور هم نیست.
[موشك‌های آمریكا و روسیه تنها 6 دقیقه وقت نیاز دارند تا به مرزهای دو كشور برسند. اگر كامپیوترهای ایالات متحده تشخیص دهند كه حمله‌ای از سوی دشمن در راه است، تنها 6 دقیقه برای تأیید درستی اطلاعات، پیدا كردن محل رئیس جمهور و مطلع نمودن او نیاز است و در زمان باقی‌مانده، رئیس جمهور باید تصمیم نهایی را بگیرد. در واقعیت، زمانی برای در نظر گرفتن تمامی جوانب نیست، تصمیم از پیش گرفته شده است. در جنگاوری كامپیوتری مدرن، حضور انسان در لحظات بحران آنچنان كمرنگ شده كه تقریباً بی‌معنی به نظر می‌رسد]
برای درك دشواری تصمیم‌گیری انسان در جنگاوری مدرن، می‌توان به سیستم «شلیك بعد از هشدار» (شلیك بلافاصله موشك‌ها بعد از نخستین هشدار كامپیوتر)، به عنوان سیاست مورد قبول و اجرا شدنی اشاره كرد.
از لحاظ فنی، این قابلیت كه در این سیستم، انسان‌ها دیگر نقشی در تصمیم‌گیری نداشته باشند و ما با جنگاوری اتوماتیك روبه‌رو شویم، دور از تصور نیست: كامپیوترهای ما علیه كامپیوترهای دشمن. بنابراین، آنچه كه جنگ اتمی نامیده می‌شود، این جنگ نیست. این جنگ در حقیقت جنگ میكروالكترونیك است، جنگی كه انسان‌ها در آن نقشی ندارند و تا آنجا ادامه می‌یابد كه یكی از دو طرف، از نظر سخت‌افزاری، مغلوب شود.

***

در 28 اكتبر سال 1983، آژانس پروژه‌های تحقیقاتی ـ دفاعی پیشرفته (قسمتی از وزارت دفاع ایالات متحده) پروژه‌ای را با نام «برنامه استراتژیك كامپیوتری» اعلام نمود. این پروژه، یك برنامه پنج ساله 600 میلیون دلاری برای ساخت و گسترش نسل جدیدی از تجهیزات نظامی برای كامپیوترها بود. این پروژه شامل افزایش همه جانبه‌ی قدرت كامپیوتری بود و پیش از هر چیز، در آن بر هوش مصنوعی تأكید شده بود. در این پروژه، «وسایل نقلیه هوایی، دریایی و زمینی كاملاً مستقل كه قابلیت شناسایی و عملیات هجومی در سطوح بالا را دارا هستند» به تصویر كشیده شده بود. این تجهیزات و ماشین‌ها، قابلیت‌های انسانی مانند بینایی، قدرت تكلم، فهم زبان‌های طبیعی و استدلال را دارا بودند. برنامه استراتژیك كامپیوتری، این دیدگاه را كه حضور انسان در بسیاری از موارد تصمیم‌گیری در شرایط بحرانی می‌تواند به طور گسترده یا كاملاً جای خود را به ماشین بدهد، تقویت می‌كند. برای مثال، این برنامه در مورد ضرورت استفاده از «خلبان اتوماتیك» این گونه استدلال می‌كند: «خلبان‌ها اغلب در برابر حجم زیادی از داده‌ها، اطلاعات و ارتباطات مختلف قرار دارند كه باید در آن شرایط، تصمیماتی كه به مرگ و زندگی بستگی دارد، بگیرند». اكنون ماشیم آن را انجام خواهد داد. تنها كاری كه خلبان باید انجام دهد، بلند كردن و فرود آوردن هواپیما است.
مؤسسه «متخصصین كامپیوتر» CPSR، پژوهشی را در مورد برنامه استراتژیك كامپیوتری به چاپ رسانده‌اند. این مؤسسه، نتیجه‌گیری می‌كند «پیشرفت، در سرعت و گستره‌ی سلاح‌ها، باعث افزایش احتمال جنگ و درگیری‌ها شده و منجر به گسترش استفاده از كامپیوترها به منظور كمك به جریان اطلاعات و تصمیم‌گیری‌ها در تمامی سطوح سازمان نظامی شده است. یكی از عوارض این رویه، كاهش شدید رخدادهای قابل پیش‌بینی نظامی است… فرماندهان به ویژه نگران نقشی هستند كه سیستم‌های كامپیوتری مستقل در زمان انتقال از صلح به جنگ بازی خواهند نمود و این در حالی است كه قوانین جنگ ممكن است به سرعت در حال تغییر باشند. یكی از نمونه‌های تنش‌زا و دلهره‌آور در این مورد، دفاع برنامه‌ریزی شده در برابر موشك‌های اتمی استراتژیك است؛ جایی كه سیستم‌ها باید سریعاً عكس‌العمل نشان دهند و تقریباً تمامی سیستم‌ها خودكار می‌باشند. اینجا است كه پیچیدگی و غیرقابل پیش‌بینی بودن شاخص‌هایی كه تصمیمات ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، بسیار بالا خواهد بود. اعتماد و اتكا به كامپیوترها، میزان جنگ و درگیری‌ها را بیشتر از میزانی كه انسان‌ها قادر به دفع و مقابله با آن باشند، بالا برده است. پاسخی كه نظامیان و ارتش به این مشكل می‌دهند، طراحی كامپیوترهایی است كه بتوانند بهتر از انسان فكر كرده و عكس‌العمل نشان دهند.و حتی اگر چنین ماشین‌های «زیركی» قابل طراحی باشند، یك ویژگی مختص به انسان قابل اعمال نیست: درك عمومی برای استدلال. متخصصین كامپیوتر در امور اجتماعی به این نقیصه اشاره كرده‌اند:
«آنچه درك عمومی برای استدلال را تبدیل به یك ویژگی منحصر به فرد می‌كند، استفاده از پشتوانه‌ی عظیمی از تجربیات در موقعیت‌های غیرمنتظره و پیش‌بینی نشده است. برای مثال، وقتی شما به دوستتان آدرس منزل را می‌دهید، لازم نیست در مورد تمامی اتفاقاتی كه ممكن است در راه برایش پیش بیاید، به او توضیح بدهید: درخت‌هایی كه ممكن است سر راه افتاده باشند، تصادفات، پنچر شدن لاستیك و … در اینجا حجم قابل توجهی از دانسته‌ها و تجربیات به كمك انسان می‌آیند. ما هرگز نمی‌دانیم چه زمانی به چه چیزی نیاز پیدا خواهیم كرد. ما حتی گاهی اوقات متوجه نیستیم چه زمانی از این دانسته‌ها استفاده می‌كنیم.
این ادراك، نوعی دانستن است كه حتی در مواردی كه كاملاً مشخص و بدون اشكال به نظر می‌رسند، ما را وامی‌دارد كه بگوییم: یك جای این كار می‌لنگد و این ادراك نتیجه‌ی دانش دقیقی است كه بر تجربه‌هایی كه در طی سال‌ها در موقعیت‌های مشابه به دست آمده، متكی است.
CPSR ادامه می‌دهد:
«قوانینی كه تمامی سیستم‌های كامپیوتری بر پایه آن قرار دارند، به گونه‌ای به جهان خارج نگاه می‌كنند كه گویی این جهان از بلوك‌های ساختمانی از پیش تعریف شده‌ای ساخته شده است، منتهی به گونه‌ای دقیق و معین. سیستم‌های هوش مصنوعی در مواجهه‌ی با این بلوك‌های ساختمانی پیچیده، بهتر از برنامه‌های كامپیوتری قدیمی و سنتی عمل می‌كنند، اما آنها برای عكس‌العمل نشان دادن در برابر بلوك‌های جدید، به خوبی مجهز نیستند. این كامپیوترها در محیط‌های پیچیده و رخدادهای پیش‌بینی نشده، ممكن است عكس‌العمل‌های غیرمنتظره و ناسنجیده‌ای را از خود نشان دهند. این موضوع، پاسخی به این سؤال است كه چرا انعكاس‌های راداری ماه، سیستم Norad را مختل كرد: ماه در میان بلوك‌های ساختمانی (جهان تعریف شده برای كامپیوتر) با توجه به آنچه برای كامپیوترها برنامه‌ریزی شده، جایگاهی ندارند!
بر عهده‌ی برنامه‌نویسان است كه جلوتر از زمان، مشكلاتی را كه سیستم كامپیوتری ممكن است با آنها روبه‌رو شود، پیش‌بینی كنند. رفتاری كه سیستم از خود نشان می‌دهد، كاملاً به ساختار برنامه‌ها بستگی دارد، به قوانین و روش‌هایی كه این برنامه‌ها بر پایه آن طراحی شده‌اند، اما همانگونه كه طرح استراتژیك كامپیوتری می‌گوید، این غیرقابل پیش‌بینی بودن جنگ است كه چنین تهدیدهای جدی را در مقابل ما قرار می‌دهد».

آیا می‌توان كامپیوترها را مقصر دانست؟


در اینجا سؤالی اساسی پیش می‌آید: آیا این عادلانه است كه كامپیوترها را مقصر تمامی یا برخی از مسایل ذكر شده بدانیم؟ بیشتر مردم، حتی آنهایی كه از ارتباط بین كامپیوترها و نیروی بالقوه تخریبی روبه افزایش آنها آگاهند، كامپیوترها را به خودی خود بی‌ضرر، بدون ارزش مستقل و خنثی می‌دانند! انسان‌ها ماشین‌ها را اختراع می‌كنند، آنها را برنامه‌ریزی می‌كنند، دكمه را فشار می‌دهند و …، اینها باور عمومی مردم است و هنوز، این حقیقت ساده كه اگر كامپیوترها نبودند، فرایند و روند جنگ طولانی‌تر می‌شد و زمان بسیار بیشتری برای انسان‌ها وجود داشت تا به فكر جانشین‌های بهتری برای جنگ باشند، این تنها به خاطر وجود كامپیوترها است كه امكان و احتمال یك جنگ مجازی خودكار و جهانی، كه در آن تخریب كامل جهان وجود خواهد داشت، مورد پذیرش عمومی نیست و همچنان بر خنثی بودن كامپیوترها تأكید می‌شود! همچنین نباید این حقیقت را از یاد ببریم كه اگر كامپیوترها به گونه‌ای حذف می‌شدند، جهانی به مراتب بهتر و امن‌تر داشتیم. در آن صورت حتی اگر بمب‌های اتمی وجود داشتند، سرویس انتقال كارآمدی برای استفاده از آنها وجود نداشت. پاكستان می‌توانست بمب اتم بر سر هند بیندازد؛ اما امكان رخ دادن یك جنگ اتمی تمام عیار و جهانی كه بتواند نوع بشر را از بین ببرد، امكان‌پذیر نبود.
***
جامعه‌ی ما از عقیده‌ی محكم آرمان‌گرایی تكنولوژیكی حمایت می‌كند. ما عقیده داریم كه می‌توانیم بهترین‌ها را توسط تكنولوژی‌ دریافت كنیم، بدون اینكه در ورطه مشكلات ذكر شده در این مقاله قرار بگیریم.
ما در حالی از این آرمان‌گرایی حمایت می‌كنیم كه هیچ مدركی مبنی بر این كه تاكنون از تكنولوژی به صورت بهینه و تحت كنترل كامل و ایده‌آل استفاده شده باشد، نداریم. همه می‌دانیم كه اتومبیل‌ها حقیقتاً جهان طبیعت را نابود كرده‌اند و همچنین می‌دانیم، تلویزیون تسخیرگر ذهن‌ها است و نسل انرژی الكتریكی بی‌اندازه به ضرر سیاره زمین عمل كرده است. بیشتر فناوری‌ها به گونه‌ای به خدمت گرفته شده‌اند كه تنها برای مؤسسات بزرگ سودمند باشند و اساساً سودی برای عموم مردم یا سلامت كره‌ی زمین ندارند.
ما همچنین عمیقاً تحت تأثیر این نظریه كه تكامل تكنولوژیكی چیز خوبی است و هیچ حد و مرزی برای دانش نباید وجود داشته باشد، قرار داریم. جوامع دیگر در برخورد با تمایلات تخریب‌گرایانه، به نوعی تابو و منع اخلاقی معتقدند، در حالی كه در جامعه‌ی ما ایده‌ی تابو و اعمال محدودیت نسبت به چیزی، خود نوعی تابو و زشتی محسوب می‌شود. همان گونه كه استدلال كردیم، جامعه‌ی ما سازوكاری برای ارزشیابی جنبه‌های منفی تكنولوژی نداشته و ما كوركورانه حتی در عرصه‌های نظامی از آن پیروی می‌كنیم.
همراهی كامپیوتر و ارتش، مسأله‌ای غیرقابل مقاومت است. طبیعت تفكر نظامی این است كه به دنبال تونایی‌های عملی در روش‌های متمركزتر، پیچیده‌تر، سریع‌تر، دور از دسترس‌تر و مخرب‌تر باشد. اگر شما ژنرالی باشید كه وظیفه‌اش نبرد و پیروزی در جنگ‌ها است، عاشق كامپیوترها خواهید بود. هیچ تكنولوژی دیگری این چنین كمك‌های شایانی را به نیروی نظامی نكرده است.
ارتش ایالات متحده به عنوان تنها منبع مالی تحقیقات علمی كامپیوتر در جهان است. جاذبه‌ای كه میان ارتش و علوم كامپیوتری وجود دارد، یك جاذبه و كشش فوق‌العاده است. در حقیقت می‌توان استدلال كرد كه استفاده‌ی عظیمی كه اخیراً از كامپیوترها می‌شود، فقط نوعی زرق و برق است، فقط به این خاطر كه در استفاده از كامپیوتر در امور نظامی، بتوان ذهن عوام را به نوعی فریفت. در بین تمامی نهادها و افرادی كه به نحوی از كامپیوترها سود می‌برند، ارتش بیشترین فایده را از كامپیوترها كسب می‌كند.
كامپیوترها بیش از این كه برای من و شما یا آموزگاران و یا حتی شركت‌ها و بانك‌ها باشند، برای ارتش سودمند هستند. از میان تمامی كمك‌هایی كه كامپیوترها به دنیای امروز می‌كنند، همكاری بین كامپیوتر و ارتش، مخرب‌ترین آنها است.
احتمال بروز فاجعه‌ای جهانی، سریع به رهبری كامپیوتر، یك فرضیه نیست. تمامی ارتش‌های دنیا به نوعی خود را به كامپیوترها وابسته نموده‌اند و تمامی استراتژی‌های جنگی بر پایه كامپیوتر هستند. برنامه‌ها نوشته شده و كامپیوترها در حالت آماده‌ باش قرار دارند. با توجه به این واقعیت، صحبت كردن در مورد كامپیوترها، به عنوان ابزاری كه متون شما را ویرایش كنند و یا شغل كوچك شما را اداره كنند، تا حدودی بیهوده و ساده‌لوحانه می‌نماید.

منبع: فصلی از كتاب:


In The absence of the sacred (the faliure of technology & the survival of the indian naito) by Jerry Mander.

برگرفته از سایت www.iritn.com