تبیان، دستیار زندگی
(تحلیل و تفسیر- 11) در مقاله پیشین به بررسی روابط و خصوصیات سیمین و فروغ، دو همسر منصور نادری پرداختیم. در این بخش ، ویژگی های کاراکتر پروانه و روابطش با پدرش، رامین و سیتا را مورد بررسی قرار می دهیم. پروانه دختری مذهبی و هن...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحلیل و تفسیر سریال مسافری از هند- 5

(تحلیل و تفسیر- 11)

درمقاله پیشین به بررسی روابط و خصوصیات سیمین و فروغ، دو همسر منصور نادری پرداختیم. در این بخش ، ویژگی های کاراکتر پروانه و روابطش با پدرش، رامین و سیتا را مورد بررسی قرار می دهیم.

پروانه دختری مذهبی و هنرمند است ( درسکانس های مقدماتی ، او را در حال نقاشی کشیدن می بینیم ) که رابطه ی نزدیکی با پدرش دارد.

ماجرای نامزدی این دو نفر از این قرار است که رامین قبل از رفتن به هند، به اصرار فروغ با پروانه نامزد می کند. فروغ قصد داشته با این عمل به گونه ای رامین را به کشور و خانواده اش پایبند نگه دارد. ولی با توجه به اتفاقاتی که می افتد، متوجه می شود این تعهد اجباری ، نتوانسته عشق را هم در قلب رامین شکوفا کند. بنابراین سیتا به راحتی جای کمرنگ پروانه را در دل رامین پرمی کند.

البته پروانه پس از اطلاع از این امر ناراحت می شود ولی در تمام شرایط سعی می کند رفتاری متین، معقول و با وقار داشته باشد. او در تنهایی خود اشک می ریزد و تابلوهایش را می شکند، ولی در ظاهر به پدرش می گوید نه تنها ناراحت نیست، بلکه سرحال و پرانرژی است.

جلال ، ناراحت از خودخوری های پروانه ، برای تسلی خاطر او شروع می کند به تعریف نمایشنامه ای با این مضمون :

« زن و مردی عاشق هم هستند ، تا زمانی که مرد به زن خیانت می کند و ازدواج مجدد می کند. حالات زیر عکس العمل هایی است نسبت به این عمل

- زن ِ اول ابتدا مرد را می کشد، بعد خودش را از بین می برد.

2- زن ِ دوم وقتی این ماجرا را می فهمد خودش را کنار می کشد، زن ِ اول هم مرد را طرد می کند.

3- زن ِ اول خودش را می کشد و مرد ، زن ِ دوم را طرد می کند. »

پروانه نمی گذارد پدرش داستان را ادامه دهد و از او می خواهد در باره چیز دیگری صحبت کنند.

ولی پدر، برای قانع کردن پروانه می گوید: « این نمایشنامه در رابطه با انتخاب های متفاوت است. مثلاً در یک موقعیت، زن ِ اول و زن ِ دوم بعد از بحث و گفتگوی فراوان به این نتیجه می رسند که بهتر است همدیگر را قبول کنند. یا در حالتی دیگر، وقتی ماهیت زن ِ دوم برای مرد روشن می شود، اورا طرد می کند و به سراغ زن اول خود می رود، چون در این مدت، عشق واقعی را در چیز با ارزش تری پیدا کرده است. » جلال از پروانه می خواهد واقع بین باشد و در تمام شرایط، بهترین راه را انتخاب کند. به نظر او زندگی مسالمت آمیز دو زن با یک مرد، ناشی از رفتارهایی عاقلانه و منطقی است؛ البته این راه حل را زمانی به پروانه می گوید که قصد دارد او را قانع کند و راهی برای تعریف کردن دنباله نمایشنامه پیدا کند .

پروانه معتقد است که هیچ کس در این موقعیت ها، نمی تواند تصمیم درستی بگیرد. انتهای صحبت پروانه و جلال به رامین می رسد. پروانه قصد دارد به رامین فکر نکند ولی پدرش این رفتار را عاقلانه نمی داند و آن را عاملی می داند که سبب می شود بیشتر به او فکر کند، ولی پروانه با ناراحتی تمام اعتراف می کند که تحقیر شده است و نمی داند بهتر است چه کاری انجام دهد.

برای او واضح است که نامزدی اش با رامین تمام شده و هیچ عاملی، حتی حذف سیتا نیز، نمی تواند او را وادار به ماندن کند. مسلم است که پروانه به سبب غرور و بزرگ منشی خود حاضر نیست خودش را به رامین تحمیل کند؛ او تردید دارد که آیا می تواند رامین را ببخشد، یا خیر؟

در یک سکانس، جلال موقعیتی را فراهم می کند تا نظر سیتا را در مورد خیانت یک مرد بداند. جلال در حضور کتی، پروانه و سیتا رو به کتی، (خواهر رامین) می گوید:" اگر روزی فهمیدی آرش (همسر کتی) ازدواج مجدد کرده و آن دختر یکی از نزدیکان تو، مثلاً پروانه، باشد چه عکس العملی نشان می دهی؟ " کتی در حضور پروانه ملاحظه می کند و جوابی نمی دهد، ولی سیتا به جای کتی جواب می دهد:

"اگر من جای او بودم هیچ وقت آن مرد را نمی بخشیدم. چون بخشش من، یعنی ظلم کردن به همسر اول ِ مرد. مرد خیانت کرده ، و هیچ توجیهی برای خیانت وجود ندارد."

جلال بعد از شنیدن سخنان سیتا به این نتیجه می رسد که سیتا حق دارد گذشته رامین را بداند ولی پروانه با بزرگواری مانع می شود ، چون به هیچ وجه حاضر به از هم گسیختن روابط سیتا و رامین نیست.

از سوی دیگر دربخش هایی از سریال، نکات ظریفی را می بینیم که گویی پروانه آنقدرها هم به رامین علاقه ندارد. مثلاً سوژه یکی از نقاشی های پروانه، رزمنده ای است که جلال ( پدر پروانه) تصویر و شخصیت خودش را در آن می بیند. پروانه در توضیح علت انتخاب این سوژه ، به پدرش می گوید: "هنوز سوژه ای بهتر از شما پیدا نکرده ام" و پدر نتیجه می گیرد که : "پس هنوز رامین، جای من را در قلب تو نگرفته است."

در سکانسی دیگرشاهد این گفتگو بین سیتا و پروانه هستیم :

"سیتا: تا حالا شده یک مردی را بیش تر از خودت دوست داشته باشی؟

پروانه: بله، پدرم.

سیتا: منظوری برای عروسی یه ؟

پروانه: نه.

بعد از سوژه نقاشی های پروانه که اغلب پدرش است، این دومین باری است که فیلمنامه قصد دارد نشان دهد پروانه عاشق رامین نبوده ؛ با این همه ، او پرتره بزرگی از رامین کشیده ، پس درواقع او را دوست دارد و و تمام این رفتارهای آرام و منطقی، ظاهری است بر باطنی پرهیاهو.

با این همه ، پروانه در تمام مواقع به قدری عاقلانه رفتار می کند که سیتا هیچ شکی نسبت به نامزد بودن پروانه و رامین نمی برد تا سرانجام این خبر را از سیمین و از طریق عموی خود می شنود.

با توجه به رفتارهای صادقانه ای که در تمام طول سریال ارائه شده، عکس العمل سیتا دقیقاً همان است که به جلال (دائی رامین) در رابطه با خیانت یک مرد گفته بود. سیتا از پروانه دلگیر می شود، چون این قضیه را از او کتمان کرده؛ رامین را ترک می کند، چون به نظرش هیچ توجیهی برای خیانت وجود ندارد؛ و از رامین می خواهد به جبران جفایی که درحق پروانه مرتکب شده، با او ازدواج کند.

رامین نیز به سفارش سیتا به سراغ پروانه می رود، ولی نه به قصد ازدواج، بلکه برای عذرخواهی. ولی پروانه این بار نیز با گذشت و فداکاری که از او سراغ داریم و اغلب ما را به یاد فروغ می اندازد، به رامین می گوید: "در صورتی تو را می بخشم که به دنبال سیتا بروی و او را پیدا کنی."

پروانه از نظر پوشش و حجاب، در تمام سکانس ها با یک دنیا تفاوت نسبت به سیتا ظاهر می شود.

او همیشه چادر مشکی به سر دارد و سیتا به رسم کشورش، ساری هایی با رنگهای تند و براق می پوشد. در یک سکانس، پروانه در جواب سؤال سیتا در رابطه با حجاب می گوید:

"ارزش یک زن به ظاهر و زیبایی اش نیست. شعور و شخصیت یک زن نباید در جنسیت او خلاصه شود. نباید به زن به چشم یک شیء نگاه کرد. ما خودمان را می پوشانیم تا نشان دهیم قبل از این که یک زن باشیم، یک انسان هستیم. زن های غربی حجاب را برداشتند، تا چیزهای دیگری به دست آورند، ولی خیلی چیزها را از دست دادند، مثل پاکی و معصومیت." پروانه در تمام شرایط همان طور عمل می کند که حرف می زند.

او در مقابل فرزاد و عشق او در نهایت بزرگی و وقار عمل می کند. فرزاد در میان یک دنیا رنگ و نیرنگ و دروغ، به دنیای پر از صفا و صمیمت و یکرنگی پروانه دل می بندد و ازوی می خواهد او را با خوبی هایش از لجنزاری که در آن افتاده، نجات دهد. پروانه نیز برای ازدواج خود با فرزاد شرط می گذارد: « اینکه مثل بچگی ها پاک و زلال بشوی.»

فیلمنامه سریال در شخصیت پردازی توانا و محکم به نظر می رسد. فروغ ، سیمین ، پروانه ، و سیتا درست شبیه همان آدمهایی هستند که در اطراف ما وجود دارند، به همان اندازه ملموس و عینی .

شخصیت های این فیلمنامه به شکل های مختلف به مخاطب معرفی می شوند مثلاً روحیات کتی را در کتاب اسکارلت که مدام در دست دارد خلاصه می بینیم و روحیات سیتا را در کتاب "در جستجوی حقیقت".

در ارتباط با بحثتعدد زوجات مشاهده می کنیم که سریال"مسافری از هند" تعدد زوجات را عرفاً نمی پسندد. زیرا آرش ( همسر کتی ) تعدد زوجات پدرزنش را عاملی برای آبروریزی و جدایی اش از او می داند. ولی ازحرف های جلال، فروغ و پروانه این گونه برمی آید که رفتار معقولانه و منطقی و گاه مسالمت آمیز در این زمینه، شاید بهترین راه باشد. نتیجه نهایی این بحث ها به امید خدا، پس از اتمام تحلیل محتوا و نظر سنجی اعلام خواهد شد.