تبیان، دستیار زندگی
پیامبر اعظم‌ صلی الله و علیه و آله و سلم «بشارت‌ شهود» را به‌ ارباب‌ فضل‌ وفضیلت‌ و اصحاب‌ خرد و خدمت‌ و اهل‌ صلاح‌ و صلابت‌ وعمل‌ صالح‌ داده‌ است‌؛ چنان‌كه‌ فرمود: «لولا تكثیر فی‌ كلامكم‌ و تمریج‌ فی‌ قلوبكم‌ لرایتم‌ ما اری‌ و لسمعتم‌ ما اسمع‌»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهود انسان

عرفان ، انسان ، آخرت

1 - شهود شنیداری‌ و دیداری‌

پیامبر اعظم‌ صلی الله و علیه و آله و سلم «بشارت‌ شهود» را به‌ ارباب‌ فضل‌ وفضیلت‌ و اصحاب‌ خرد و خدمت‌ و اهل‌ صلاح‌ و صلابت‌ وعمل‌ صالح‌ داده‌ است‌؛ چنان‌كه‌ فرمود: «لولا تكثیر فی‌ كلامكم‌ و تمریج‌ فی‌ قلوبكم‌ لرایتم‌ ما اری‌ و لسمعتم‌ ما اسمع‌» (طباطبایی‌، پیشین‌، ج‌ 5، ص‌ 276) یعنی‌ اگر انسان‌ مومن‌ و بنده‌ خدا مراقب‌ دهان‌ و دل‌ خویش‌ باشد و به‌ تعبیر یكی‌ از بزرگان‌ عرفان‌ و سلوك‌، مراقب‌ واردات‌ و صادراتش‌ باشد، صاحب‌ «مقام‌ شهود» چه‌ در حوزه‌ سمعی‌ و شنیداری‌ و چه‌ در ساحت‌ بصری‌ و دیداری‌می‌گردد. اگر انسان‌ از سخن‌ لغو وبی‌ معنا و اضطراب‌ و اغتشاش‌ قلبی‌ اجتناب‌ نماید، یعنی‌ «مراقبه‌» داشته‌ باشد و زبانش‌ لجام‌ دار باشد نه‌ لجام‌ گسیخته‌، نتیجه‌ آن‌ «رویت‌ حقایق‌» خواهد بود.

یا فرمود: «لولا ان‌ الشیاطین‌ یحومون‌ علی‌ قلوب‌ بنی‌ آدم‌ لنظروا الی‌ ملكوت‌ السماوات‌ و الارض‌» (پیشین‌). یعنی‌ اگر انسان‌ دشمن‌ آشكار و وسوسه‌گر یا دشمن‌ بیرونی‌ را به‌ درون‌ دل‌ و حرم‌ وجودش‌ راه‌ نمی‌داد و دلش‌ را محل‌ گردش‌ شیطان‌ها نمی‌كرد به‌ طور قطع‌ ملكوت‌ آسمان‌ها و زمین‌ را می‌دید.

انسان‌ ملكوت‌ شناس‌ و ملكوت‌ بین‌ دارای‌ «بینش‌ شهودی‌» وآنگاه‌ «ایمان‌ شهودی‌» می‌گردد، از «علم‌» به‌ «عین‌» و از فهم‌ به‌ شهود می‌رسد، عالم‌ و آدم‌ را تحت‌ ولایت‌ الهیه‌ می‌بیند، همه‌ چیز را فانی‌ در خدا شهود می‌نماید و صاحب‌ «ولایت‌» می‌گردد، زیرا راه‌ ولایت‌ باز است‌. به‌ تعبیر علامه‌ طباطبایی‌ (رض‌): «یك‌ حقیقت‌ قرآنی‌ وجود دارد و آن‌ این‌ است‌ كه‌ با ورود انسان‌ به‌ گلستان‌ «ولایت‌ الهی‌» و تقرّب‌ او به‌ مقام‌ مقدس‌ و بزرگ‌ خداوندی‌، برای‌ او دری‌ به‌ ملكوت‌ آسمان‌ها و زمین‌ باز می‌شود كه‌ آیات‌ بزرگ‌ الهی‌ و انوار جبروت‌ خاموش‌ نشدنی‌ او را كه‌ بر دیگران‌ پنهان‌ است‌ از آن‌ در مشاهده‌ می‌كند.» (پیشین‌)

انسان‌ به‌ ولایت‌ رسیده‌ «تسبیح‌» موجودات‌ را شنیده‌ و باطن‌ و ملكوت‌ عالم‌ را شهود می‌كند و از این‌ حقایق‌ ماورایی‌ لذت‌ می‌برد و صد البته‌ كه‌ با مجاهدت‌ سخت‌ و ریاضت‌های‌ شرعیه‌ به‌ این‌ مراتب‌ كمالی‌ دست‌ می‌یابد. در عرفان‌ نبوی‌ همه‌ این‌ حقایق‌ افاضات‌ الهی‌ است‌ و عارف‌ سالك‌ آن‌را از چشم‌ و چشمه‌ توحیدی‌ می‌نگرد. او به‌ دنبال‌ هدف‌های‌ متوسط‌ ودانی‌ نیست‌ و اصلاً در اطراف‌ آنها دور نمی‌زند بلكه‌ طواف‌ گر كعبه‌ آمال‌ و مقصود است‌؛ چون‌ غایت‌ آمال‌ عارفان‌، شهود ذات‌ حق‌ّ و لطف‌ رب‌ّ است‌ و به‌ «عنْدَ رَبَّهم‌ْ یُرْزَقُون‌َ» (آل‌عمران‌169/) دل‌ بسته‌ ویك‌ فروغ‌ روی‌ یار و جلوه‌ دلبر و دلدار را بر همه‌ عالم‌ و آدم‌ ترجیح‌ می‌دهند و جهان‌ فانی‌ و باقی‌ را فدای‌ شاهد و ساقی‌ می‌كنند و...

از دیدگاه‌ پیامبر اسلام‌ صلی الله و علیه و آله و سلم كسانی‌ كه‌ اهل‌ «ایمان‌» واستواری‌ دل‌ و دیده‌ و زبان‌ و ضمیر بوده‌ و مراقب‌ حرم‌ امن‌ الهی‌، یعنی‌ «دل‌»، هستند و بر دروازه‌ دل‌ نشسته‌ و اغیار و نامحرمان‌ را راه‌ نمی‌دهند قدرت‌ «شهود ملكوت‌» را دارند. علی‌7 از پیامبر اكرم‌ صلی الله و علیه و آله و سلم چنین‌ روایت‌ می‌نماید: «لا یستقیم‌ ایمان‌ عبد حتی‌ یستقیم‌ قلبه‌ و لایستقیم‌ قلبه‌ حتی‌ یستقیم‌ لسانه‌» (قمی‌، پیشین‌، ص‌ 150 و نهج‌البلاغه‌، خ‌ 174، ص‌ 567) و دل‌ انسان‌ عارف‌ معدن‌ و قرارگاه‌ «تقوای‌ الهی‌» است‌ كه‌ ناشی‌ از «معرفة الله‌» و عبودیت‌ الهی‌ می‌باشد؛ زیرا «لكل‌ شی‌ معدن‌، معدن‌ التقوی‌ قلوب‌ العارفین‌» (محمدی‌ ری‌شهری‌، ج‌ 8، ص‌ 3590، ح‌ 12280).

انسان‌ به‌ ولایت‌ رسیده‌ «تسبیح‌» موجودات‌ را شنیده‌ و باطن‌ و ملكوت‌ عالم‌ را شهود می‌كند و از این‌ حقایق‌ ماورایی‌ لذت‌ می‌برد و صد البته‌ كه‌ با مجاهدت‌ سخت‌ و ریاضت‌های‌ شرعیه‌ به‌ این‌ مراتب‌ كمالی‌ دست‌ می‌یابد.

شخصی‌ خدمت‌ پیامبر اكرم‌ صلی الله و علیه و آله و سلم شرفیاب‌ شد و عرض‌ كرد:«علمنّی‌ عملاً یحبنّی‌ الله‌؟ قال‌ رسول‌ الله‌ صلی الله و علیه و آله و سلم : اذا اردت‌ ان‌ یحبك‌ الله‌ فخفه‌ واتقه‌» (مجلسی‌، پیشین‌، ج‌ 70، ص‌ 312، ح‌ 14). لذا عارفان‌ به‌ رأس‌ حكمت‌ كه‌ مقام‌ «خوف‌ الهی‌» است‌ رسیده‌اند؛ «قال‌ رسول‌ الله‌9: راس‌ الحكمة مخافة الله‌» (پیشین‌، ج‌ 21، ص‌ 218) و هر كسی‌ به‌ مقام‌ خوف‌ الهی‌ برسد جز از خدا از هیچ‌ چیز و هیچ‌ كس‌ نمی‌ترسد؛ «من‌ خاف‌ الله‌ اخاف‌ الله‌ منه‌ كل‌ّ شی‌...» (كلینی‌، پیشین‌، ج‌ 3، ص‌ 114) و از علمی‌ بهره‌مند می‌شود كه‌ «جهلی‌» با آن‌ نیست‌؛ «لو خفتم‌ الله‌ حق‌ خیفته‌ لعلمتم‌ العلم‌ الذی‌ لا جهل‌ معه‌) (هندی‌، ج‌3، ص‌ 142).

2- عشق‌ به‌ خدا

از جمله‌ ره‌ آورد مستقیم‌ و غیر مستقیم‌ آموزه‌های‌ نبوی‌ در ساحت‌ عرفان‌، «عشق‌ و حب‌ الهی‌» است‌؛ زیرا عارف‌ به‌ خدا، عاشق‌ خداست‌ و عشق‌ و حب‌ّ، موتور حركت‌، شوق‌، طلب‌ و رازگویی‌ و نیازخواهی‌ او با معبود است‌ وعارف‌ الهی‌ به‌ عبادت‌ عشق‌ می‌ورزد و هرگز از آن‌ تهی‌ وجدا نیست‌ بلكه‌ هرچه‌ درمسیر سلوك‌ قوّی‌تر و كامل‌تر گردد شریعت‌ محوری‌ و عبادت‌گری‌ او بیشتر و شدیدتر می‌شود و آه‌ وناله‌، گریه‌ و لابه‌، توبه‌ و انابه‌اش‌ به‌ سوی‌خدا فزونی‌ می‌یابد. پیامبر اكرم‌9 فرمود:

«افضل‌ الناس‌ من‌ عشق‌ العبادة فعانقها و احبّها بقلبه‌ و باشرها بجسده‌ وتفرغ‌ لها فهو لا یبالی‌ علی‌ ما اصبح‌ من‌ الدّنیا علی‌ عسر ام‌ علی‌ یسرٍ؛ برترین‌ مردم‌، كسی‌ است‌ كه‌ با جان‌ و تن‌ عاشق‌ و هم‌آغوش‌ عبادت‌ شد و تمام‌ سعیش‌ را در آن‌ به‌ كار گرفت‌ و اعتنایی‌ نكرد به‌ اینكه‌ دنیانش‌ چگونه‌ می‌گذرد به‌ سختی‌ یا به‌ آسانی‌». (كلینی‌، پیشین‌، ج‌ 2، ص‌ 83). چند نكته‌ لطیف‌ و عمیق‌ در این‌ حدیث‌ نبوی‌ وجود دارد:

عرفان

1ـ انسان‌ عاشق‌ عبادت‌ در برابر معبود برترین‌ انسان‌ها است‌.

2ـ چون‌ عبادت‌ دارای‌ ظاهر و باطن‌، صورت‌ و سیرت‌، آداب‌ و اسرار است‌، سالك‌ عاشق‌ نیز ظاهرش‌ با ظاهر و باطنش‌ با باطن‌ عبادت‌ است‌ و قشر و گوهر و صدف‌ عبادت‌ را در همه‌ احوال‌ و آنات‌ حفظ‌ می‌كند. چنین‌ نیست‌ كه‌ به‌ بهانه‌ گوهر عرفان‌ از ظاهر شریعت‌ دست‌ بردارد و«هسته‌» را بهانه‌ كند و پوسته‌ دین‌ را كنار بگذارد. «احبها بقلبه‌ و باشرها بجسده‌» یعنی‌ دل‌ و دیده‌ و جسم‌ و جانش‌ همواره‌ به‌ عبادت‌ و بندگی‌ خدا دوخته‌ ووصل‌ است‌ ودچار كژ راهه‌ در عالم‌ سیر و سلوك‌ نمی‌گردد.

3ـ دل‌ خویش‌ را از اغیار شسته‌ و خلوت‌ نموده‌ است‌.

خلوت‌ دل‌ نیست‌ جای‌ صحبت‌ اغیاردیو چو بیرون‌ رود فرشته‌ در آید

انسان‌ عاشق‌ عبادت‌، طهارت‌ خیال‌ وخرد، لطافت‌ فكر و ذكر و نورانیت‌ دیده‌ و دل‌ می‌یابد و «خود را برای‌ عبادت‌ فارغ‌ از هر چیزی‌ می‌كند» (مطهری‌، مجموعه‌ آثار، ج‌ 3، ص‌ 318). پس‌ او به‌ عبادت‌ وبندگی‌ با فراغت‌ بال‌ و طهارت‌ خیال‌، خضوع‌ و خشوع‌، صدق‌ و صفا و خلوص‌ و رضا دل‌ بسته‌ است‌ والبته‌ برای‌ عبادت‌ معنایی‌ گسترده‌ قایل‌ است‌ و كسب‌ روزی‌ حلال‌، خدمت‌ به‌ خلق‌ خدا، گره‌گشایی‌ از امور مسلمین‌ و اهتمام‌ به‌ كار برادران‌ ایمانی‌ خویش‌ و تعلیم‌ و تعلّم‌ را از مصادیق‌ عبادت‌ می‌داند.

4ـ چون‌ لذّت‌ عبادت‌ را چشید از آن‌ جدا نمی‌شود و عسرت‌ و یسرت‌ برای‌ او یكسان‌ است‌ ودلش‌ مملو از «حب‌ّ به‌ خدا است‌»، پس‌ درد خدا دارد و بس‌. (ر.ك‌: مطهری‌، تعلیم‌ و تربیت‌ اسلامی‌، ص‌343ـ330) زیرا «محبّت‌ به‌ دوچیز وابسته‌ است‌: وجود كمال‌ درمحبوب‌ ومعرفت‌ محّب‌ نسبت‌ به‌ آن‌» (جوادی‌ آملی‌، ادب‌ فنای‌ مقربان‌، ج‌ 2، ص‌ 33). پیامبر اسلام‌9 از خداوند طلب‌ می‌نمود كه‌ عشق‌ به‌ ذات‌ اقدس‌ خود را برای‌ او از آب‌ گوارا شیرین‌تر ومحبوب‌تر گرداند: «واجعل‌ حبّك‌ احب‌ّ الی‌ّ من‌ الماء البارد» (فیض‌ كاشانی‌، پیشین‌، ج‌ 8، ص‌ 6) و چنین‌ محبّتی‌ به‌ خدا آثار ایجابی‌ و اثباتی‌ در بخش‌ آراستگی‌ به‌ فضایل‌ و آثار سلبی‌ در بعد پیراستگی‌ از رذایل‌ دارد (جوادی‌ آملی‌، پیشین‌، ص‌ 353ـ340).

تنظیم برای  تبیان سلطانی - گروه دین و اندیشه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.