تبیان، دستیار زندگی
امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سیاست و فكر و فرهنگ قرار داشت .موضعگیرها و شبهه افكنی های فرقه هایی چون زیدیه ، واقفیه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشیع در برابر آنان موضعی شفاف اتخاذ كند .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حركت فرهنگی و سیاسی امام جواد (ع)

امام جواد (ع)

جهت گیری نحله ها و فرقه های گوناگون در عصر امام جواد(ع) ، فرایند عوامل گوناگونی چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادات و باورهای مذاهب و ادیان دیگر ، ترجمه آثار فلاسفه یونان و درگیریها جناح بندیها و بلوك بندی قدرت بود .

امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سیاست و فكر و فرهنگ قرار داشت .موضعگیرها و شبهه افكنی های فرقه هایی چون زیدیه ، واقفیه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشیع در برابر آنان موضعی شفاف اتخاذ كند .

امام در موضعگیری در برابر فرقه زیدیه كه امامت را پس از علی بن حسین زین العابدین (ع) از آن زید می پندارند در تفسیر آیه " وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة " آنها را در ردیف ناصبی ها خواندند.

حضرت در برابر فرقه واقفیه كه قائل به غیبت امام موسی كاظم(ع) بوده و بدین بهانه وجوهات بسیاری را مصادره كرده بودند . آنان را نیز مصداق آیه " وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة " به شمار آورده و در بیانی فرمودند : شیعیان نباید پشت سر آنها نماز بخوانند.

حضرت در برابر غلات زمان خویش به رهبری ابوالخطاب كه حضرت علی(ع) را تا مرز الوهیت و ربوبیت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كسانی كه درباره لعن او توقف كرده یا تردید كنند.

موضعگیری تند حضرت درباره این فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روایتی به اسحاق انباری می فرمایند: " ابوالمهری و ابن ابی الرزقاء به هر طریقی باید كشته شوند ".

حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهای غلط آنان ازآیاتی چون " یدالله فوق ایدیهم " و " ان الله علی العرش استوی " خداوند سبحان را جسم می پنداشتند، فرمودند: " شیعیان نباید پشت سر كسی كه خدا را جسم می پندارد نماز گذارده و به او زكات بپردازند.

امام جواد (ع) در راستای بسط و گسترش فرهنگ ناب تشیع كارگزاران و وكلایی در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسیان تعیین و یا اعزام نمود.

فرقه كلامی معتزله كه پس از به قدرت رسیدن عباسیون به میدان آمد و در سده نخست خلافت عباسی به اوج خود رسید یكی دیگر از جریانهای فكری و كلامی عصر امام جواد (ع) است. موضعگیری حضرت امام جواد (ع) چون پدر بزرگوارشان در این برهه و در مقابل این جریان كلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد (ع) با یحیی بن اكثم كه از بزرگترین فقهای این دوره به شمار می رفت، را می توان رویارویی تفكر ناب تشیع با منادیان معتزله به تحلیل نهاد كه همواره پیروزی باامام جواد (ع) بوده است .

امام جواد (ع) در راستای بسط و گسترش فرهنگ ناب تشیع كارگزاران و وكلایی در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسیان تعیین و یا اعزام نمود . به گونه ای كه امام در مناطقی چون اهواز ، همدان ، ری ، سیستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نیز مناطق شیعه نشینی چون كوفه و قم دارای وكلایی كارآمد بود .

امام جواد (ع) در راستای نفوذ نیروهای شیعی در ساختار حكومتی بنی عباس برای یاری شیعیان در مناطق گوناگون به افرادی چون" احمد بن حمزه قمی "اجازه پذیرفتن مناصب دولتی داد، تا جایی كه افرادی چون " نوح بن دراج " كه چندی قاضی بغداد و سپس قاضی كوفه بود، از یاران حضرت(ع) به شمار می رفتند كسانی از بزرگان و ثقات شیعه چون محمد بن اسماعیل بن بزیع (نیشابوری) كه از وزرای خلفای عباسی به شمار می رفت به گونه ای با حضرت در ارتباط بودند كه

امام جواد علیه السلام

وی از حضرت جواد (ع) پیراهنی درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جای كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و برای وی پیراهن خویش را فرستاد.

حركت امام جواد (ع) در چینش نیروهای فكری و سیاسی، خود حركتی كاملاً محرمانه بود، تا جایی كه وقتی به ابراهیم بن محمد نامه می نویسد به او امر می كند كه تا وقتی " یحیی بن ابی عمران" ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشاید . پس از چند سال كه یحیی از دنیا می رود ابراهیم بن محمد نامه را می گشاید كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسئولیتها و كارهایی كه به عهده ( یحیی بن ابی عمران ) بوده از این پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37

این نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بنی عباس مواظبت و عنایت داشت، تا كسی از جانشینی نمایندگان وی اطلاعی حاصل ننماید.

دوران دشوار امام جواد (ع) در نقش و تبلیغ شیعی را باید در هم عصر بودن وی با دو خلیفه عباسی نگریست خصوصا مامون عباسی كه به گفته ابن ندیم "اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است. "

دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (ع) همزمان با دو خلیفه بنی عباسی مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (ع) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرایط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرایط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زیركترین و عالم ترین خلیفه عباسی قرار داشت .

مامون كه در سال 204 هجری وارد بغداد شد امام جواد (ع) را كه بنا بر برخی از روایات سن مباركشان در این دوران10 سال بیش نبود از مدینه به بغداد فرا خواند و سیاست پیشین خویش را در محدود ساختن امام رضا (ع) در خصوص امام جواد (ع) نیز استمرار داد .ترس از علویان و محبت اهل بیت در دل مسلمانان از یك سو و متهم بودن وی در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در جهان اسلام از سوی دیگر، وی را بر آن داشت تا با به تزویج در آوردن دختر خویش ام الفضل، ضمن تبرئه خویش و استمرار حركت عوامفریبانه در دوست داشتن اهل بیت، پایه های حكومت خویش را مستحكم سازد .

این حركت مامون چون سپردن ولایتعهدی به امام رضا (ع) 9 مورد اعتراض بزرگان بنی عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درایت حضرت جواد(ع) در همان سن آنانرا به قبول این ازدواج ترغیب ساخت. امام جواد (ع) شرایط خود را همان شرایط پدر خویش دید، از اینرو با پذیرش ازدواج با ام الفضل نقشه پلید مامون در به قتل رساندن وی و شیعیان را از صفحه ذهن مامون زدود.

مامون با به تزویج در آوردن دختر خویش ام الفضل، ضمن تبرئه خویش و استمرار حركت عوامفریبانه در دوست داشتن اهل بیت، پایه های حكومت خویش را مستحكم سازد.

حضرت(ع) كه به خوبی از سیاستها و نقشه های مامون در بهره برداری از جایگاه دینی و اجتماعی خود باخبر بود، پس از

امام جواد علیه السلام

ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدینه بازگشت و تا سال شهادت خویش در آنجا مقیم شد .

نامه های ام الفضل به پدر خویش مبنی بر عدم توجه امام جواد (ع) به وی، بیانگر اجباری بودن ازدواج وی با ام الفضل و نداشتن فرزندی از ام الفضل از امام جواد (ع) پرده از هوشمندی امام (ع) برمی دارد؛ چون كه مامون بر آن بود تا با به دنیا آمدن فرزندی از ام الفضل وی را به عنوان یكی از فرزندان رسول خدا (ص) در بین شیعیان، محور حركتهای آینده خود و بنی عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسیر حركت به سوی جنگ تا روم درگذشت . علی رغم تمایل سپاه و سران بنی عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصیت پدر با عمویش ابو اسحاق معتصم بیعت كرد .

معتصم هشتمین خلیفه عباسی پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدینه به بغداد فرا خواند .

حضرت در سال 218 پس از معرفی امام هادی(ع) به جانشینی خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .

در این سفر حضرت با شخصیتی متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصیتی با روحیه نظامی گری و فاقد بینش علمی . معتصم كه مایه های حیله گری و عوامفریبی های مامون را در خود نداشت ، موضعگیری متضاد با اهل بیت خود را در بین مردم آشكار ساخت .

امام علیه السلام در دو سال آخر عمر خویش تحت نظارت شدیدتر دستگاه امنیتی و نظامی معتصم قرار گرفت.

از اینرو شرایط امام جواد به گونه ای شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمی ، امامت خود را به دیگران به اثبات می رساند .

امام جواد (ع) در طول زندگی پربار اما كوتاه خویش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتی در سخت ترین شرایط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكین كرامت اهل بیت را به اثبات رساند. وی این سیره خویش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (ع) در یكی از نامه های خود به حضرت جواد (ع) می نویسد :

" به من خبر رسیده است كه ملازمان تو ، هنگامی كه سوار می شوی از روی بخل تو را از در كوچك بیرون می برند تا از تو خیری به كسی نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند می دهم كه از درب بزرگ بیرون آیی و به همراه خود زر و سیم داشته باش تا به نیازمندان و محتاجان عطا كنی. "

و این آغاز یك حركت مردمی ، معنوی و انسانی بود كه به استحكام پایگاه مردمی حضرت منجر شد و دستگاه بنی عباس را از نام " جواد " به معنای بخشنده به هراس وا داشت .

منبع: کانون گفتمان قرآن

تهیه و تنظیم برای تبیان: سید پیمان صابری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.