دلارام با یاد او
یکی از مفاهیم کلیدی در تربیت کودک که مورد توجه ویژه برخی از روانشناسان قرار می گیرد موضوع دلبستگی است. دلبستگی نوعی پیوند عاطفی است که بین کودک و مراقب اصلی او مثل مادر به وجود می آید. نوع دلبستگی، رفتارها و عملکردهای مختلفی را برای فرد در زندگی در هنگام مواجهه با مشکل و یا خطر به وجود می آورد. همین دلبستگی است که بر نوع رابطه هر شخص با پروردگار نیز تأثیر گذار است. در کودکان آشفته که دارای دلبستگی ایمن نیستند. مادر یا مراقب اولیه برای کودک فضایی را به وجود می آورد که احساس در دسترس بودن او را ندارد به طوری که در هنگام نیاز بتواند در حضورش آرامش داشته و به کندوکاو بپردازد.
کودکان با دلبستگی ایمن در حضور مادر به راحتی بازی می کنند، گوشه گیر نیستند، به کشف محیط می پردازند. مادر در آنها پایگاهی امن و آرامش بخش است و کودک در هنگام جدایی مادر معترض بوده و در هنگام بازگشت، او را مورد استقبال قرار می دهد. کودکان ناایمن دارای خشم و اضطراب هستند و از همیشگی بودن مهر و دوستی مادر در دوران خردسالی و محبت اطرافیان در بزرگسالی در تعارض و تردیدند. آنان چنین تصور می کنند که دیگران قابل اعتماد نیستند و من قابل ارزش نیستم.
یکی از علل اختلافات زناشویی خشم است. و این خشم می تواند ریشه در دلبستگی ناایمن در افراد باشد. لذا زن یا مرد در اثر عدم دریافت پیوستگی در محبت مدام به این فکر می کنند که ممکن است دیگری در تعهد خود وفادار نبوده و او را ترک نماید. بنابراین اگر محبت و عشق در میان همسران به صورت مداوم و به میزان لازم و کافی موجود باشد منجر به ایجاد دلبستگی ایمن می گردد و در آرامش زوجین تأثیرگذار است.
در مورد دلبستگی می توان حتی به چگونگی انتخاب همسر نیز نگاهی داشت. افراد با دلبستگی ایمن با رعایت اصول عقلانی دست به انتخاب های شایسته می زنند و این در حالی است که فرزندان با دلبستگی ناایمن مدام در انتخاب شخص به دنبال برطرف نمودن کمبودها و محرومیت های دوران کودکی خود داخل خانواده هستند.
تأثیر نوع دلبستگی بر رابطه با خدا: همه ما لحظاتی را همراه با استرس و تشویش تجربه کرده ایم. در این مواقع نیاز به یک پایگاه امن را حس و درک نموده ایم. که با رجوع به آن و دعا و مناجات آرامش نداشته خود را بدست می آوریم.
جالب است بدانید تحقیقات حاکی از آن است که الگوی دلبستگی ایمن در خانواده، باعث همسانی و الگوی دلبستگی ناایمن در خانواده به ناهمسانی نوع رفتارهای فرزندان با پدر و مادر می انجامد. لذا در خانواده های مذهبی، همسانی قوی در دلبستگی به خدا بین والدین و فرزندان وجود دارد. یعنی دلبستگی در خانواده به دلبستگی به خدا منجر خواهد شد. همچنین دلبستگی ناایمن در خانواده های غیر مذهبی نیز باعث خواهد شد که عدم همسانی صورت گرفته و فرزندان دلبستگی عمیقی را با خداوند برقرار نمایند. پس دلبستگی به خدا نوعی آرامش فطری بوده و بقدری قوی است که در هر دو دسته افراد می جوشد.
حتی عرفا معتقدند که داشتن رابطه ای خوب و شایسته و درخور، در مخلوقات در گرو داشتن رابطه ای تنگاتنگ با خداست. عشق به خدا باعث می شود که به خاطر رضایت او از دیگران نرنجیم و آنها را ببخشیم و رابطه ای ایمن ایجاد نماییم.
لذا اگر بدانیم که نوع تربیت و عملکرد ما در مورد فرزندانمان تا چه حد بر عملکرد آینده آنها حتی در رابطه آنها با خالق هستی اثرگذار است. از هیچ عاملی فروگذار نخواهیم کرد. و خواهیم دانست که برای داشتن فرزندانی مومن و معنوی باید بر نوع پاسخ گویی به نیازها و ارتباط خود با آنها دقت نماییم.
فهیمه کهتری- خانواده و زندگی