تبیان، دستیار زندگی
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود یک روز قورباغه جست و خیزکنان به طرف جنگل می رفت که پایش به سنگی گیر کرد و افتاد روی زمین. تمام تنش درد گرفت و با خودش گفت:«باید کاری کنم که قویترین حیوان جنگل بشوم. ناگهان چشمش به خرگوش افتاد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.