تبیان، دستیار زندگی
من اگر با من نباشم می‌شوم تنهاترین کیست با من گر شوم من باشد از من ماترین من نمی‌دانم کی ام من، لیک یک من در من است آن که تکلیف منش با من منِ من روشن است ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سوپ انواع مار موجود است

قسمت اول ( شعر طنز با مسخره بازی فرق دارد )

قسمت دوم :

تناقض

3ـ انواع صنایع بدیعی، که امروز در مدارس به آن‌ها آرایه های ادبی می‌گویند.

الف) متناقض نما (پارادوکس):

بنشین صاف و ساده گریه کنیم

مثل یک خانواده گریه کنیم

گرچه آن قدرها هم آسان نیست

بنشین ایستاده گریه کنیم

گریة مرد کار خوبی نیست

مثل یک مرد ماده گریه کنیم

ب) مراعات نظیر:

برای گریة من شانه ات مناسب نیست

بیا به خانة من، خانه ات مناسب نیست

اگر به میکده ات هیچ کس نمی‌آید

درِ ورودیِ میخانه ات مناسب نیست

برای چرخ زدن گرد شمع من آیا

دو بال نازک پروانه ات مناسب نیست

چرا به زلف تو برمی‌خورد عزیز دلم؟!

تو هم شبیه منی، شانه ات مناسب نیست

همیشه مشتری دائم الخمار توام

اگرچه قیمت پیمانه ات مناسب نیست

این هم یک نمونه عجیب تر از مراعات نظیر:

تصویر

نه فقط خوار و بار موجود است

هرکجا، هر نه وار موجود است

پرتقال و گلابی و انگور

سیب، لیمو، انار موجود است

آش زالو، خورشت پشمالو

سوپ انواع مار موجود است

بلبل و قمری و کلاغ و الاغ

عنتر و سوسمار موجود است

کره از عاج فیل و دوغ از قیر

املت دسته دار موجود است

ج) التزام

یعنی شاعر ملزم باشد که کلمه ای یا عبارتی را در شعر تکرار کند، در شعر مثنوی هفتاد «من» با استفاده از ایهام در کلمة من (توقع ندارید که توضیح بدهم در دو معنای واحد وزن و ضمیر اول شخص مفرد! لطفاً کمی‌از معلومات خود استفاده کنید) شاعر هفتاد «من» را در یک مثنوی یازده بیتی آورده است:

من اگر با من نباشم می‌شوم تنهاترین

کیست با من گر شوم من باشد از من ماترین

من نمی‌دانم کی ام من، لیک یک من در من است

آن که تکلیف منش با من منِ من روشن است

ای من با من! که بی من، من تر از من می‌شوی

هرچه هم من من کنی، حاشا شوی چون من قوی

در دهان من نمی‌دانم چه شد افتاد من

مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد من

این هم یک مثال از سروده های خودمان که در آن التزام به جناس مکرر در قافیه است:

تصویر

صبحدم آواز می‌خواند سر کهسار، سار

هم نوایش می‌نوازد در نوا کفتار، تار

روی ساحل با چه شوری می‌زند خرچنگ، چنگ

قورباغه می‌کشد با لحن ناهنجار، جار

ماهی آزاد، رند و ماهی شیلات، لات

گشته از کمبود طعمه مرغ ماهی‌خوار، خوار

دشت و صحرا گشته از گل‌های رنگارنگ، رنگ

دامن آکنده ز گل با شادی بسیار، یار

ابر نیسان بس‌که بر دشت و دمن بارید... آه

از تأسف ناله زد بلبل سر گلزار، زار

د) تلمیح

تلمیح به اشعار و امثال و کنایات، که البته در نقیضه سازی یکی از شگردهای اصلی طنزآوری است:

مشکلی دارم ز نجّاران وارد باز پرس

گر نرفت آدم ز در داخل، چه با در می‌کنند؟

کارهای دیگری دارند سامان می‌دهند

توبه فرمایان اگر خود توبه کمتر می‌کنند

خانه خالی کن دلا تا منزل سلطان شود

غالباً در این مواقع خاک بر سر می‌کنند

دوش از حمام می‌آمد صدایی ناشناس

کیست با قدسی که شعر حافظ از بر می‌کنند؟

بی گمان تمام صنایع بدیعی لفظی و معنوی در طنز کارآیی ویژه دارند و این چند سطر البته فقط برای نمونه تقدیم شد. بقیه اش را خودتان بگردید تا بیابید.

ادامه دارد...


اسماعیل امینی

تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی