تبیان، دستیار زندگی
و حال که پرنده رسید « ژرف ترین سکوت » لازم است ...تا حالا هم باید ، ساکت می بودی و بی حرکت !...از اینجا به بعد هم ! ...اگر دامت مناسب باشد و دانه ات ، پرنده زیباترین و درست ترین ترانه ها را خواهد خواند !...هر گونه تلاش تو برای گفتن چیزی ، سبب خواهد شد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ژرف ترین سکوت

قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم :

پرنده

....و زمانی که پرنده می رسد

- اگر برسد -

ژرف ترین سکوت را اختیار باید کرد

صبر باید کرد که پرنده وارد قفس شود

و وقتی وارد شد

باید آرام

با قلم مو در را بست ....

و این بند چقدر طریف و زیباست ! «اگر برسد» چقدر هوشیارانه است ! ...یعنی اینکه آمدن این پرنده – شاعرانگی – دیر و زود دارد و البته سوخت و سوز هم !... یعنی اینکه حضور همه اسباب شاعری هم – اگر چه لازم ست، اما - برای شکار شاعرانگی کافی نیست !...

و حال که پرنده رسید « ژرف ترین سکوت » لازم است ...تا حالا هم باید ، ساکت می بودی و بی حرکت !...از اینجا به بعد هم ! ...اگر دامت مناسب باشد و دانه ات ، پرنده زیباترین و درست ترین ترانه ها را خواهد خواند !...هر گونه تلاش تو برای گفتن چیزی ، سبب خواهد شد که پرنده را از دست بدهی و تمام !...

و وقتی پرنده فرا چنگ آمد تنها باید در قفس را بست ...همین !...یعنی اینکه ساختارت را بر اندام شاعرانگی ات تراز باید کنی !...و این اولین حرکت پس از آن همه سکوت و سکون و صبر است !...از زمانی که پرنده به چنگ آمد فرایند کوششی شعر آغاز می شود و اولین قدم نیز ایجاد ساختار مناسب – یا حتی تغییرات ساختاری مناسب - برای حفظ پرنده – شاعرانگی - ست .

و سپس

میله ها را یکی یکی پاک باید کرد

و مراقب بود

که هیچ یک از پرهای پرنده دست نخورد.

این بند هم خیلی زیبا و در عین حال کاربردی ست ... شاعر تاکید دارد که اینجا اصالت با پرنده است نه با قفس ! ...میله ها – اجزای سازنده فرم - نباید دیده شوند !... فرم تنها باید پرنده را حفظ کند نه آن که تصویر اسیری از آن ارائه دهد !...این پیرایش ساختار ، تلاشی جدی ست برای اینکه نمود پرنده – شاعرانگی – افزون شود و در این راستا باید اکیدا مراقب بود که این تعدیل و تغییر و ایجاز و پیرایش ، به ماهیت پرنده و پرهایش آسیبی نرساند ....تصحیح هرگز نباید شاعرانگی را دچار چالش کند .

پرنده

آنگاه درختی باید کشید

و زیباترین شاخه را

برای پرنده برگزید

و سبزی شاخسار و طراوت نسیم ،

و طراوت آفتاب را باید کشید؛

و نیز صدای جانوران علفزار را در گرمای تابستان .

قدم سوم در کوششهای پس از جوشش شعر ، تصویرپردازی ،رنگ آمیزی ، خیال بخشی و زیباسازی ست !...جالب اینجاست که باز هم این تصاویر تکیه کامل به طبیعت دارد و به دنیایی که پرنده متعلق به آنجاست !..برای پرنده باید محیطی فراهم آورد که قفس برایش مثل بیرون از آن باشد تا بتواند به نغمه درآید ...

ادامه دارد...


سیامک بهرام پرور

تنظیم: بخش ادبیات تبیان