بهشتِ همراه !
امام دهم حضرت علی النقی امام هادی علیه السلام هم عصر یکی از خلیفه های زشت سیرت عباسی به نام متوکل بود که با توکل به شیطان بر خالفت تکیه زده بود. رفتار متوكل با حضرت امام هادی علیه السلام به ظاهر محترمانه بود، ولى پیوسته او را تحت نظر داشت و شكوه و جلال اجتماعى آن حضرت را برنمىتابید.
گاهى به حبس و توقیف و جست وجوى منزل آن حضرت فرمان مىداد و با انواع دسیسهها سعى مىكرد از شكوه آن حضرت در میان مردم بكاهد. مثلا هنگامى كه متوكل آن حضرت را بر خلاف میلش از مدینه به سامرا آورد، اول تصمیم گرفت كه از قدر و منزلت آن حضرت در نزد مردم بكاهد، از این رو ابتدا خود را به آن حضرت نشان نداد بلكه دستور داد امام را پیش از آن كه نزد وى ببرند مدتى در «خان الصعالیك» كه محل تجمع گدایان و مستمندان بود جاى دهند. یكى از پیروان امام هادى علیه السلام به نام صالح بن سعید، در همان مكان محقر به محضر آن حضرت رسیده و گفت: «فدایتشوم! اینان خواستهاند نور تو را خاموش سازند و جلال و عظمت تو را در میان مردم بشكنند و براى همین در این جاى ناپسند شما را فرود آوردهاند» امام هادى علیه السلام با نیروى اعجاز خویش توجه صالح بن سعید را به نقطهاى جلب نمود و با دست مبارك خویش محلى را نشان داد. وقتى صالح به آن جا نگاه كرد، باغهاى سرسبز و قصرهاى زیبایى را مشاهده نمود كه از دیدن آن همه مناظر حیرتانگیز، چشمهایش خیره شده و تعجب نمود. امام هادى علیه السلام در این هنگام به وى فرمود: «حیث كُنّا فهذا لنا یا ابن سعید لَسنا فى خان الصعالیك، اى پسر سعید، هر جا كه باشیم این (که دیدی) براى ما مهیا است، ما در سراى گدایان و بیچارگان نیستیم».
به این ترتیب توطئههاى متوكل یكى پس از دیگرى با شكست مواجه مىشد و هر روز كه بر زندگى حضرت هادى علیه السلام مىگذشت، ابعاد وجودى و چهره الهى و سیماى ملكوتى آن گرامى، در میان مردم و حتى دولتمردان حكومتى تجلى بیشترى پیدا مىكرد. بدین جهتخشم و كنیه متوكل نسبت به آن حضرت افزایش مىیافت، تا جایى كه وجود امام علیه السلام براى او غیر قابل تحمل گردید و تصمیم گرفت آن حضرت را به قتل برساند.
بحارالانوار، ج 50، ص 132 و 133
تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه - حسین عسگری