تبیان، دستیار زندگی
(تفسیر و تحلیل – 8) در مقاله ی پیشین ، شناسنامه و خلاصه ی سریال ارائه شد و به بررسی برخی از عكس العمل های اطرافیان ، نسبت به موضوع تعدد زوجات منصور نادری پرداختیم. در این مقاله به بررسی شخصیت فروغ می پردازیم . همان طور كه گف...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفسیر و تحلیل سریال مسافری از هند - (2)

(تفسیر و تحلیل – 8)

در مقاله ی پیشین ، شناسنامه و خلاصه ی سریال ارائه شد و به بررسی برخی از عكس العمل های اطرافیان ، نسبت به موضوع تعدد زوجات منصور نادری پرداختیم. در این مقاله به بررسی شخصیت فروغ می پردازیم . همان طور كه گفته شد منصور با زن دوم خود، سیمین  زندگی می كند و بیست سال است كه با فروغ  صحبت نكرده ، فروغ زنی آرام و منزوی است كه حتی توانایی برقراری ارتباطی دوستانه با فرزندان خود را نیز ندارد.

پس از شنیدن خبر مرگ منصور، دخترش ناراحت می شود و گریه می كند، ولی فروغ خود را خوشحال نشان می دهد و می گوید: «بعد از بیست سال می خواهم نفس بكشم.» او نه تنها نمی تواند به كتی دلداری دهد، بلكه  سبب آزار او نیز می شود. كتی از رفتار مادرش آزرده خاطر می شود و به آغوش باز زن دوم پدرش پناه می برد. دایی جلال ، برادر فروغ نیز به رفتارهای فروغ انتقاد می كند و تذكر می دهد كه " تو نباید به خاطر حال و روز كتی و رامین خودت را خوشحال نشان دهی ". فروغ به جلال می گوید: «منصور آن قدر خون به جگرم كرده كه نمی توانم ازش بگذرم.» جلال در پاسخ، حق را صددرصد به فروغ نمی دهد و می گوید: «شاید تو حق داشته باشی، ولی باید بدونی كه اسم منصور هنوز در شناسنامه ی تو هست و او پدر بچه های توست" و فروغ با ناراحتی تمام می گوید: «منصور هر كسی كه می خواد باشه، برای من كه هیچی نبود.»

اما تمام این حالات فروغ ، صرفاً ظاهرسازی است زیرا او در تنهایی برای منصور اشك می ریزد و بعد از اتمام مراسم خاكسپاری منصور ، به تنهایی سر قبر او می رود و با او صحبت می كند . فروغ ادعا دارد كه منصور سالهاست برایش مرده  و حالا هم گویی هیچ اتفاقی نیفتاده ، ولی در واقع اینگونه نیست و او نمی تواند مرگ واقعی منصور را نادیده بگیرد و به راحتی از كنارش بگذرد.

فروغ نمی تواند با رامین ارتباط خوبی برقرار كند. او به هیچ وجه در مواجهه با عشق رامین و سیتا عقلانی رفتار نمی كند. او بیشتر از آنكه به رامین حق بدهد ، به فكر پروانه است. رامین نزد مادرش می نشیند و با او درد دل میكند. از اینكه نفهمید چگونه عاشق سیتا شد می گوید و از این كه چگونه توانست پروانه را فراموش كند، ولی فروغ در مقابل ، رفتار او را محكوم می كند و با لحن تندی می گوید: " دست خودت نیست. خونِ خیانت و ریا توی  رگ هاته. "  وقتی رامین می خواهد ماجرا را برای مادرش توضیح دهد،  فروغ نه تنها حاضر نیست به حرف های او گوش دهد، بلكه به قدری عصبانی می شود كه رامین را تهدید می كند كه اگر باز هم حرفی از سیتا بزند خودش را وسط خانه آتش خواهد زد .

این حالات ، درست نقطه ی مقابل رفتارهای سیمین است. در سكانسی كه رامین و فروغ بر سر مسلمان شدن سیتا مشاجره می كنند، فرزاد  رامین را پیش سیمین می برد و می گوید:  " بیا بریم بالا هر چی می خوای سر سیمین داد بزن " . سیمین هم با گرمی از رامین استقبال می كند و برای مسلمان شدن سیتا نیز راه حل ارائه می دهد. او سیتا را با یك زن آلمانی كه تازه مسلمان شده ، آشنا می كند. كاری كه به قول خود سیمین از عهده ی كفایت فروغ  برنمی آید. هر چند باید اشاره كرد كه سیمین ، زمانی این كارها را انجام می دهد كه مطمئن می شود سیتا ثروت عظیمی از پدرش به ارث برده است.

در كل می توان بی تدبیری و رفتار شتابزده و بدون تعقل فروغ  را در جای جای سریال مشاهده كرد. مثلا ً در همان سكانسی كه " فروغ " رامین و سیتا را از خانه اش بیرون می كند و آنها به سیمین پناه می برند ، فروغ  به سرعت از رفتار خود پشیمان می شود و از كتی می خواهد به سراغ آنها برود و می گوید" هنوز آن قدر بدبخت نشده ام كه بچه هام به اون خانم ( منظورش سیمین است) پناه ببرن ."

كار به جایی می رسد كه وقتی سیمین ، سیتا را با مهربانی می پذیرد و حاضر می شود با عمویش صحبت كند، آن قدر جسارت می یابد كه در مقابل رامین به فروغ  توهین می كند و رامین ، آن قدر نمك گیر لطف و محبت سیمین است كه نمی تواند  عكس العملی از خود نشان دهد.

در مقاله ی بعد به دیگر زوایای شخصیتی  فروغ  می پردازیم.

ادامه دارد…