ای شکوه و غربت کوچه های بهار! با کدامین مرثیه به استقبال اندوهت بیایم که در خور غربت تو باشد؟ بانو! کدام غم را به گوشه چادرت گره زدی که هنوز که هنوز است، هزار بُغض وانشده در گلوی ما گره خورده؟ مادر!...
ای کاش صفحه روزگار در هم میپیچید و شعلههای آتش دوزخ، طومار زندگیشان را در مینوردید آنهایی که با بیشرمیِ تمام، آتش بر آشیانه سیمرغ قاف مظلومیت زدند، و بهار آرزوهایش را به خزانترین فصل تبدیل کردند...
به مناسبت میلاد پنجمین اختر آسمان ولایت وامامت مجموعه ای بسیار زیبا و متنوع که شامل مولودی، سخنرانی، زیارتنامه، کلیپ صوتی و ... تقدیم به همه عاشقان و دوستداران اهل بیت می گردد.
ای آینه تمامنمای دانایی! تا فرشتگان نام بلندت را زمزمه کردند، گمراهی به پایان رسید و نور دانش، جهان را به روشنی فراخواند، پایههای جهل، لرزید و تارهای سست نادانی از هم گسیخت، که تو شکافنده همیشه علوم هستی...
ای آینه تمامنمای دانایی! تا فرشتگان نام بلندت را زمزمه کردند، گمراهی به پایان رسید و نور دانش، جهان را به روشنی فراخواند، پایههای جهل، لرزید و تارهای سست نادانی از هم گسیخت، که تو شکافنده همیشه علوم هستی...
مادر! وقتی آمدی، خورشید به کسوف نشست و ماه، آهی کشید از سر شرمساری. وقتی در گاهوارهی«انا أعطینا» به بیداری«کوثر» برانگیخته شدی، ملائک را به«فَصلّ لربّک و انحر» واداشتی و همه ندیمههای نادانی را به«اِنَّ شانئک هو الابتر» نوید دادی...
مادر! وقتی آمدی، خورشید به کسوف نشست و ماه، آهی کشید از سر شرمساری. وقتی در گاهوارهی«انا أعطینا» به بیداری«کوثر» برانگیخته شدی، ملائک را به«فَصلّ لربّک و انحر» واداشتی و همه ندیمههای نادانی را به«اِنَّ شانئک هو الابتر» نوید دادی...
بانو! چگونه تو را زخمزدند که رُخ ازتمام اهلزمین پنهان کردی؟! چگونه اشکتو عرش را به لرزه انداخت، ولی آنمردمان غفلتزده را ازخواب بیدار نکرد؟زخمهایی که برپیکرت زدند، کمترین رنجی بودکه در این دنیا کشیدى.درد تو از زخم دیگری بود...
بانو! چگونه تو را زخمزدند که رُخ ازتمام اهلزمین پنهان کردی؟! چگونه اشکتو عرش را به لرزه انداخت، ولی آنمردمان غفلتزده را ازخواب بیدار نکرد؟زخمهایی که برپیکرت زدند، کمترین رنجی بودکه در این دنیا کشیدى.درد تو از زخم دیگری بود...
ای خدیجه! تو مادرِ سرور زنان عالمی! این دختر، کوثر جاری ایمان و طهارت است این دختر، همای رحمت است! این دختر، مادر منظومه نور ولایت است این دختر، محبوبه خداست! این دختر، فاطمه علیهاالسلام خداست!
امان از جدایی! امان از بغض های شبانه بقیع! امان از خانه ای که خاموش است! امان از داغی که در دل زینب علیهاالسلام است! چگونه سر به شانه تنهایی نگذارد کسی که از هستی خویش جدا شده است؟!
او را «فاطمه» مینامند، زیرا آفریدگار وی را از تباهیهای زمین جدا کرده، او را فاطمه نام نهادند، زیرا پروردگار او شیفتگان و تبارش را از آتش دوزخ «جدا» کرده
فاطمه علیهاالسلام کسی است که با رسول خدا و امیرمؤمنان علی و حسنین علیهم السلام هم شأن شده است. بگونه ای که در وقایع متعدد هم ردیف نام ایشان قرار گرفته است. به تعبیر علامه امینی این نشان از دارا بودن مقامات ویژه معصومین از جمله ولایت داشتن حضرت زهرا می باش