شهر در ظلمت و خاموشی عمیقی فرو رفته و همگان در خواب زمستانی شان اسیرند؛ اما در این گوشه شهر، چشمان غربت زده مردی مظلوم، سکوت شب را می شکند؛ مردی که با تمام هستی اش، به اندازه چند وجب خاک فاصله دارد...
از باب استعاره نیست اگر عاشورا را قلب تاریخ گفته اند. زمان هر سال در محرم تجدید می شود و حیات انسان هر بار در سیدالشهدا علیه السلام. حُب حسین علیه السلام سرّالاسرار شهداست...
در پهنه غدیر، نگاه محمد صلى الله علیه و آله اشاره به جبروت کرد و آرامش على علیه السلام اشاره به ملکوت تا اکنون دستهای عاشقان برای بیعت با عشق و بیداری و اتحاد، گره خورند و فریادِ یا محمد و یا علی را در گوش آسمان سردهند...
ای شکوه و غربت کوچه های بهار! با کدامین مرثیه به استقبال اندوهت بیایم که در خور غربت تو باشد؟ بانو! کدام غم را به گوشه چادرت گره زدی که هنوز که هنوز است، هزار بُغض وانشده در گلوی ما گره خورده؟ مادر!...
هنوز نیم قرن از حَجة الوداع نگذشته، امت محمّد (ص) تیغ بر اوصیای او کشیده اند و با نام اسلام، قلب اسلام را که امام است، می درند! عجبا! جهان را ببین که چه سان وارونه می شود...!
نوز نیم قرن از حَجة الوداع نگذشته، امت محمّد (ص) تیغ بر اوصیای او کشیده اند و با نام اسلام، قلب اسلام را که امام است، می درند! عجبا! جهان را ببین که چه سان وارونه می شود...!
نیمه راه حجة الوداع، آغاز بیدارى چشمهاى زمینیان بود. خدا به تماشا ایستاده بود و اقیانوس لایزال رحمت، دستان خورشید را در دست فشرد و بر فراز نظاره خلق، چون پرچمى به اهتزاز در آورد تا عشق را دست به دست بچرخانند و به مقصد برسانند...
یمه راه حجة الوداع، آغاز بیدارى چشمهاى زمینیان بود. خدا به تماشا ایستاده بود و اقیانوس لایزال رحمت، دستان خورشید را در دست فشرد و بر فراز نظاره خلق، چون پرچمى به اهتزاز در آورد تا عشق را دست به دست بچرخانند و به مقصد برسانند...
(سلام الله علیها) تصاویر ویژه ،ویژهای کاش صفحه روزگار در هم میپیچید و شعلههای آتش دوزخ، طومار زندگیشان را در مینوردید آنهایی که با بیشرمیِ تمام، آتش بر آشیانه سیمرغ قاف مظلومیت زدند، و بهار آرزوهایش را به خزانترین فص نامه شهادت حضرت فاطمه زهر