تبیان، دستیار زندگی
زبان وسیله تفكر است و هر آن چه انسان می اندیشد، نخست به صورت نمود زبانی در ذهنش شكل می گیرد. مسلماً هر كس زبانش گسترده تر باشد، فرهنگش هم گسترده تر است . گستردگی زبان هم از دو محور قابل بحث است; نخست از جنبه حضور پدیده های مختلف در شعر و دوم از جنبه ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امروزی بودن زبان

چند ویژگی شعر (2)

قسمت اول ( چند ویژگی شعر )  

قسمت دوم :

شعر

رودكی سمرقندیدر شعر معروف «بوی جوی مولیان» خویش می گوید:

رود جیحون از نشاط روی دوست

خِنگ ما را تا میان آید همی

رودكی و دیگر اهالی زبان فارسی در آن ایّام، كلمه «خِنگ» را به معنای اسب به كار می برده اند. به این ترتیب، طبق قرارداد زبانی آن روزگار، این شعر معنی درستی دارد. امّا این خِنگ اكنون در ایران به معنای ابله به كار می رود و در افغانستان اصلاً رایج نیست. شاعر امروز باید چه نوع رفتاری با این كلمه و نظایر آن داشته باشد؟ اگر او هم خِنگ را به معنای اسب بیاورد به این اعتبار كه رودكی ـ یكی از سرهنگان ادب فارسی و آدم الشعرای فارسی زبان ـ چنین كرده، درست عمل كرده یا نه؟

یك شاعر با مردم زمانه خود سخن می گوید نه با مردمی كه قرنها پیش از او زیسته و درگذشته اند، پس انتظار می رود مركز توجهش به زبان آنان باشد و در انتخاب واژگان و شیوه جمله بندی، قراردادهای رایج عصر خود را در نظر گیرد. پس برای شاعر امروز بسیار طبیعی تر است كه از بین دو واژه هم معنی «اختر» و «ستاره»، دومی را برگزیند.

یك شاعر با مردم زمانه خود سخن می گوید نه با مردمی كه قرنها پیش از او زیسته و درگذشته اند، پس انتظار می رود مركز توجهش به زبان آنان باشد و در انتخاب واژگان و شیوه جمله بندی، قراردادهای رایج عصر خود را در نظر گیرد.

گستردگی زبان

زبان وسیله تفكر است و هر آن چه انسان می اندیشد، نخست به صورت نمود زبانی در ذهنش شكل می گیرد. مسلماً هر كس زبانش گسترده تر باشد، فرهنگش هم گسترده تر است . گستردگی زبان هم از دو محور قابل بحث است; نخست از جنبه حضور پدیده های مختلف در شعر و دوم از جنبه حضور مترادفهای واژه ها در زبان.

ایجاز

تاجری خوانساری، از شاعران مكتب وقوع می گوید: خوش آن دم كان پری رو بهر تسكین دل زارم سخن گوید به غیر و باشدش روی سخن با من و عبدالقادر بیدل، بیدل در اینجا، همه مضمون بیت این شاعر را در مصراع دوم خلاصه كرده است: یاد باد آن كز تبسّم فیض عامی داشتی در خطاب غیر هم با من پیامی داشتی می گوییم بیت بیدل، بیدل از ایجاز برخوردار است یعنی معنی با جمله كوتاهتری بیان شده است.

اصولاً زبان شعر باید فشرده باشد با تأثیری شدید و این یكی از وجوه مهم برتری آن است. این ایجاز هم می تواند دو مرحله داشته باشد; یك مرحله ابتدایی و یك مرحله پیشرفته. در مرحله ابتدایی، انتظار می رود كه شاعر از كلمات غیرلازم پرهیز كند. ادبا این كلمات غیرلازم را «حشو» نامیده اند.

ولی ایجاز یك شكل پیشرفته هم دارد و آن وقتی است كه شاعر جملات را بیش از حد عادی و معمولی شان كوتاه كند و در واقع با حفظ رسایی زبان، بخشی از جمله را كه ظاهراً لازم به نظر می رسد، بردارد چنان كه منوچهر آتشی می گوید:

شعر

اسب سفید وحشی!

آن تیغهایِ میوه شان قلبهای گرم

دیگر نرست خواهد از آستین من

آن دخترانِ پیكرشان ماده آهوان

دیگر ندید خواهی بر ترك زین من

در سخن عادی، مصراعهای اول و سوم چنین بیان می شوند; «آن تیغهایی كه میوه شان قلبهای گرم است» و «آن دخترانی كه پیكرشان همانند ماده آهوان است». این جمله ها حشو ندارند، ولی شاعر به این بسنده نكرده و كوتاهترین جمله ممكن را اختیار كرده است.

ادامه دارد...


برگرفته از سایت ادب

تنظیم : بخش ادبیات تبیان