ابوصلت هروی؛ شیعه اصیل و معتدل
ورود امام رضا(علیهالسلام) به خراسان، مژده حضور تشیع امامی به صورت گسترده در این ناحیه بود. این کار با تربیت برخی از شاگردان، تماس با برخی از اصحاب قبلی و هدایت آنان و ترویج احادیث اهلبیت (علیهم السلام) صورت گرفت.
یکی از برترین این چهرهها که نام آشنای شیعیان است، "عبدالسلام بن صالح" معروف به "ابوصلت هروی" است. وی محدثی برجسته و مؤلفی از مؤلفان شیعه بوده و نجاشی ضمن ستایش او به عنوان شخصی موثق و مورد اعتماد گوید که وی کتاب وفاة الرضا (علیهالسلام) داشته است.(1)
وی در محافل مخالفان نیز مورد اعتماد بود، چنان که یحیى بن نعیم، در باره وی گفته است: ابوصلت نقی الحدیث بود و ما دیدیم که حدیث از مشایخ میشنود. اما او شدید التشیع است. با این حال ما از او دروغی ندیدیم.(2)
این که اخبار شهادت امام رضا(علیهالسلام) غالبا از ابوصلت روایت شده(3) نشان از آن دارد که کتاب وی در این موضوع دست کم تا قرن پنجم و حتی ششم باقی مانده است. شیخ صدوق باب خاصی را در عیون الاخبار الرضا(4) به روایات ابوصلت در باره شهادت امام رضا(علیهالسلام) اختصاص داده که یقینا از همین کتاب گرفته شده است.
وی شاگرد خاص امام رضا(علیهالسلام) بود و احادیثی از وی به نقل از آباء گرامیش در اخبار مربوط به امام علی(علیهالسلام) روایت میکرد.(5)اخبار خاص زندگی امام رضا(علیهالسلام) نیز بعضا از طریق ابوصلت روایت شده است. وی میگوید که در وقت حرکت امام از نیشابور همراه آن حضرت بوده است. وی سپس شرحی از آمدن برخی از محدثان معروف نزد امام رضا و شنیدن روایت از آن حضرت نقل کرده است.(6) ابوصلت یک شیعه معتدل بود و از این که کسانی مطالبی از اهل بیت شایع کنند که آنان مردم را عبد خویش میانگارند، ناراحت میشد. یک بار در این باره از امام رضا(علیهالسلام) سوال کرد و حضرت فرمودند که اینها دروغهایی است که به نام آنها میان مردم شایع میشود.(7) حضرت فرمودند: اگر مردم عبد ما هستند آنها را از چه کسی خریدهایم؟
ابوصلت فقه خویش را از علی بن موسی الرضا میگرفت. هموست که از امام رضا(علیهالسلام) نقل میکند که حضرت فرمود: کسی که یوم الشک را روزه بگیرد، گویی هزار روز از بهترین روزهای آخرت را که هیچ شباهتی به روزهای دنیا ندارد، روزه گرفته است.(8)
ابوصلت روایت معروف الایمان قول باللسان و معرفة بالقلب و عمل بالارکان را از امام رضا(علیهالسلام) و او از اجدادش تا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل کرده و میافزاید: اگر این سند را که در طریق آن همه امامان هستند بر مجنون بخوانند، عقلش باز میگردد.(9)
ابوصلت این حدیث را در مجلس طاهر بن عبدالله بن طاهر امیر خراسان در حضور عالمان و فقیهان از جمله اسحاق بن راهویه نقل کرد و آن جمله را گفت.
این روایت به صورت دیگری هم از ابوصلت و البته با همان سند که سلسلة الذهبش مینامند نقل شده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: الإیمان قول مقول و عمل معمول و عرفان العقول.(10)
ابوصلت در جریان نقل حرکت امام رضا(علیهالسلام) از نیشابور و آمدن محدثان بزرگ نزد امام روایت مشهوری را که ضمن آن توحید و نبوت و ولایت در کنار هم ضامن سعادت یک مسلمان است را نقل کرد. شیخ طوسی نقل کرده است که ابونصر لیت بن محمد بن لیث عنبری از عبدالصمد مزاحم هروی (در سال 261) روایت کرده است که از ابوصلت شنید که گفت: من در وقت ورود امام رضا(علیهالسلام) در نیشابور بودم. جمعی از علمای نیشابور به استقبال وی شتافتند. وقتی به مرتعه رسید، لگام مرکب آن حضرت را گرفتند و گفتند: ای فرزند رسول خدا، تو را به حق آباء طاهرینت حدیثی از پدرانت برای ما نقل کن.
در این وقت، حضرت سرش را از هودج درآورد، در حالی که ردایی از پوست داشت و از پدرش موسی بن جعفر، او از امام صادق، او از امام باقر، او از امام سجاد، او از امام حسین و او از امیر المؤمنین و او از رسول خدا(علیهمالسلام) نقل کرد که حضرت فرمود: جبرئیل مرا خبر دارد از خدای متعال که فرمود: إنی أنا الله، لا إله إلا أنا وحدی. عبادی فاعبدونی، و لیعلم من لقینی منكم بشهادة أن لا إله إلا الله مخلصا بها، أنه قد دخل حصنی، و من دخل حصنی أمن عذابی.
قالوا یا ابن رسول الله، و ما إخلاص الشهادة لله؟
قال: طاعة الله و رسوله، و ولایة أهل بیته(علیهمالسلام).(11)
خداوند فرمود: من الله هستم، خدایی جز من نیست. بندگانم مرا عبادت کنید و بدانید هر کدام که با شهادت به وحدانیت مرا دیدار کنید و اخلاص داشته باشید، داخل حصن من خواهید شد و کسی که داخل شود، از عذاب ایمن خواهد بود.
پرسیدند: این فرزند رسول خدا! اخلاص در شهادت به وحدانیت چگونه است.
فرمود: اطاعت از خدا و رسول و ولایت اهل بیت او.
این میراثی است که ابوالصلت عبدالسلام بن صالح هروی برای ما برجای گذاشته است. به نظرم این که برخی از منابع کهن ما مانند طوسی در رجال خود ایشان را عامی یعنی از مخالفان خوانده(12)محل تأمل است. بسیاری از شیعیان معتدل، در روزگار خودشان از سوی کسانی متهم میشدند و طبیعی است که این اتهامات در نسلهای بعدی ممکن بود منشأ چنین اتهامی شود. در آن قرن این احتمال وجود دارد که وی تقیه کرده باشد. مخالفان نیز شاهد بودند که او احادیثی نقل میکند که معمولا شیعیان نقل میکنند در عین حال، از او ناراستی ندیده بودند و به همین دلیل همزمان او را شیعی اما راستگو معرفی میکنند.(13)
تاریخ بغداد در همان جا، حدیث "انا مدینة العلم و علی بابها" را از طریق ابوصلت هروی نقل کرده است. وی ایضا در ص 52 نقل کرده است که او مرد ثروتمندی بود و مشایخ حدیث را اکرام میکرد.
پینوشتها:
1- رجال نجاشی، ص 245.
2- رجال کشی، ص 615.
3- برای نمونه بنگرید: روضة الواعظین، 229.
4- عیون الاخبار الرضا، ج2، صص242- 245)
5- برای نمونه نگاه کنید: علل الشرایع، ج 1، ص40 .
6- عیون الاخبار الرضا علیهالسلام، ج 2، ص134 .
7- عیون الاخبار الرضا، ج2، صص183 – 184.
8- المقنعه، ص298 .
9- امالی طوسی، ص 448، تاریخ بغداد، ج3، ص37، ج11، ص48.
10- امالی مفید، ص 275.
11- امالی طوسی، صص588 – 589.
12- رجال طوسی، ص360.
13- تاریخ بغداد، ص11، ص50 .
برگرفته از ویژهنامه حریم ملکوت، حجة الاسلام رسول جعفریان.
تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .