لبخند بزن، زندگی را حس کن
می خواهم دربارهی بعضی از قوانینی که دانستن و مراعات درست آنها باعث بهرهگیری بهتر و بیشتر ما از زندگی میشود، بنویسم. ما برای موفقیت در زمینههای متفاوت زندگی، به فهم این قوانین احتیاج داریم؛ قوانینی که بیشترین نقش را در فراهم کردن زمینههای موفقیت در زندگی ما دارند.
با اجازهی شما از آخر شروع میکنم، چون اهمیت زیادی دارد و نقش زیادی در شادکامی یا ناخوشی ما ایفا میکند. درست مثل این است که برای توضیح درخت از برگهای آن آغاز کنیم. درخت بیبرگ را به زحمت میتوانیم درخت بنامیم. و میدانیم، این برگ است که با نور خورشید تماس دارد و یکی از اصلیترین مواد تغذیهای درخت را تامین میکند؛ کاری که خود درخت نمیتواند. پس من از قانونی به نام «قانون احساس» شروع میکنم؛ آنچه که شور زندگی، شور حرکت و اشتیاق ما را برای از پا ننشستن و رفتن و رفتن و به موفقیت رسیدن صد چندان میکند. پس بیا وارد اصل مطلب بشویم.
قانون احساس
یکی از قوانینی که در پیرامون تو به وفور حضور دارد و به آن بیتوجهی میکنی، «قانون احساس» است. شاید اولین بار است که با اصطلاحی به نام قانون احساس برخورد میکنی. من امروز میخواهم برایت از قانون احساس حرف بزنم؛ قانونی که فکر میکنم، یکی از قویترین قوانین حاکم بر هستی باشد. این قانون در همه جای هستی حاکم است و کاربرد آن در همه جای هستی نتیجه ی یکسان میدهد.
قویترین ابزاری که خداوند به همه بهطور یکسان و به یک میزان اهدا کرده، احساس است. احساس یکی از طلاییترین کلیدها و اسرار زندگی است؛ یکی از همان چندین راز خاموش زندگی. اگر احساس را بشناسی، قدرتش را درک کنی، و یادگیری چگونه آن را مدیریت کنی، میتوانی با همین کلید مهم راههای موفقیت و رسیدن به آرزوها را برای خودت هموار کنی و یا با همین کلید، راههای پسرفت و به منجلاب رسیدن را پیش پای خود ببینی. کلید احساس، یک دندانهی مشترک دارد: هم قفل در خانهی موفقیت و شادی را باز میکند و هم قفل در خانهی تاریکی و باتلاق را. انتخاب با توست که چه خانهای را انتخاب کنی.
احساس چیست؟ و چرا این قدر اهمیت دارد؟
احساس به قدری در جریان زندگی اهمیت دارد که میتوان آن را منشا اصلی خلقت دانست. احساس، همه زندگی تو، من، همسایهات، یک آدم خارجی در آفریقا، اروپا، یا آسیا و حتی افراد قبایل بدوی را در برگرفته است. شاید برای اولین بار باشد که به موضوع احساس از این دریچه نگاه میکنی.
در علم روانشناسی، احساس یکی از موضوعات و شاخههایی است که بسیار به آن پرداختهاند. ادبیات جهان و قالبهای مربوط به آن، سرشار از مقولهای به نام احساس است. و این احساس است که قبل از هر چیزی زندگی تو را میسازد. احساس از دو جنبه قابل بررسی و موشکافی است:
- جنبهی فیزیکی و بدنی: شامل حواس پنجگانه بویایی، لامسه، چشایی، بینایی و شنوایی.
- جنبهی روحی روانی: شامل احساس محبت و عشق، احساس نفرت، کینه، تحسین، غرور، شادی، خشم، ترس، غم و اندوه، اضطراب، شگفتی، ناکامی، رنج، غم، انتظار، امید و...
حواس پنجگانه میتوانند به تقویت احساسهای روحی و روانی کمک کنند. مثلا بو کردن یک گل خوشبو احساس آرامش، تحسین، لذت و شادمانی به تو میدهند. شنیدن یک موسیقی زیبا، چشیدن یک نوشیدنی یا خوردنی خوشمزه، دیدن یک صحنهی زیبا، لمس کردن اشیای نرم و لطیف مثل پوست یک خرگوش و یا دست مادر هم احساس مطبوع و دلچسبی به تو میدهند. در نقطهی مقابل، بو کردن زبالهی بد بو، شنیدن صداهای ناهنجار، لمس اشیای زبر و برنده، یا دیدن صحنههای ناگوار، احساس انزجار و نفرت برایت پدید میآورند.
بعضی از احساسات روحی، ناب و خالصاند و بعضی دیگر ترکیبی از احساسهای ناب، احساسات روحی میتوانند برای تو ویژگیهای شخصیتی بسازند؛ مثل خوشبینی، بدبینی، مسرت و شادی، عشق و محبت، احساس غرور، کنجکاوی، کینهورزی، اضطراب، حسد، جسارت، طعنهزنی و کنایه گویی، سرکشی، تعصب و لجاجت. میبینی که این همه صفتهای مثبت و منفی در اثر احساسات تو به وجود میآیند.
وقتی احساس شادمانی تو با احساس انتظارت ترکیب میشود، حس خوشبینی را در تو پدید میآورد. عشق از ترکیب احساس شادمانی و پذیرش به دست میآید. حسد از ترکیب احساس خشم واندوه و کنایه زدن از ترکیب احساس خشم و نفرت و ناتوانی پدید میآید. اضطراب ترکیبی از احساسهای ترس و انتظار است و شادمانی ترکیبی از شادی و شگفتی. شناخت احساسها و ترکیب آنها کمک بزرگی به تحلیل شخصیت تو میکند. تو میتوانی با شناخت این احساسها شخصیت خود را آنطور که میخواهی بسازی.
احساس؛ کلید خوشبختی یا بدبختی
اما چگونه است که احساس میتواند کلید راهیابی تو به خوشبختی یا عدم خوشبختی شود؟
روانشناسها معتقدند و تلاش میکنند، بشر را به «احساس خوب» برسانند؛ احساس خوب از خودش، از اطرافیانش، از محیط زندگیاش، از افکارش و احساس مناسب و خوب از اتفاقات خوب یا ناگواری که برای بشر رخ میدهند. آنها دریافتهاند، تنها چیزی که میتواند ذهن و قلب انسان را سرحال و آماده برای برنامهریزی درست نگه دارد، احساس خوب است.
آدمهای ناموفق را مورد مطالعه قرار بده. میبینی که آنها همیشه غر میزنند، متوقعاند، حرکت جهان را رو به تباهی میبینند و همیشه منتظرند یکی دیگر زندگی آنها را درست کند. هزار دلیل هم برای درستی افکارشان روی میز میریزند! آنها به قدری در این کار تبحر دارند که میتوانند اطرافیانشان را به زودی معتاد به داشتن افکار و احساسهای سیاه و منفی کنند. احساس خوبی از خودشان و از اطرافیان و محیط زندگی خود ندارند.
اما حالا بگرد و چند آدم موفق را پیدا کن. اولین چیزی که در چهرهشان میبینی، تبسم است. عموماً سرحال و شاد هستند. آنها بعد از موفق شدن شاد و متبسم نشدهاند، بلکه موفقیتشان را از تبسمها و شادیهای خود در زندگی به دست آوردهاند.
علیرضا متولی
تنظیم خرازی
مطالب مرتبط