مسافر خدایی
کتاب خدا بود و دیگر هیچ نبود، شامل نوشته هایی از شهید دکتر چمران است که به کوشش مهدی چمران و مجید قیصری در سازمان چاپ و انتشارات بنیاد شهید چمران چاب شده است. در این کتاب موضوع خاصی مبنای انتخاب دست نوشته ها نبوده، و صرفاً نوشته هایی که از نظر زمان و مکان ، دارای مشخصات بوده است انتخاب شده، به عبارت دیگر در این نوشته ها می توان از زمانی که ایشان در لبنان، ایران ، امریکا بوده اند، مطالبی پیدا کرد. در ادامه یکی از دست نوشته های ایشان را م خوانیم.
28 بهمن 1357
ای مادر هنگامی که فرودگاه تهران را ترک می گفتم تو حاضر شدی و هنگام خداحافظی گفتی « ای مصطفی، من تو را بزرگ کردم، با جان و شیره خود تو را پرورش دادم و اکنون که می روی از تو هیچ نمی خواهم و هیچ انتظاری از تو ندارم، فقط یک وصیت می کنم و آن این که خدای بزرگ را فراموش نکنی.
ای مادر، بعد از بیست و دو سال به میهن عزیز خود باز می گردم و به تو اطمینان می دهم که در این مدت دراز حتی یک لحظه خدا را فراموش نکردم. عشق او آن قدر با تارو پود وجودم آمیخته بود که یک لحظه حیاط من بدون حضور او میسر نبود. خوشحالم ای مادر، نه فقط به خاطر این که بعد از این هجرت دراز به آغوش وطن بر می گردم بلکه به این جهت که بزرگترین طاغوت زمان شکسته شده و ریشه ظلم و فساد بر افتاده و نسیم آزادی و استقلال می وزد.
این یادداشت را در نخستین روز ورود به تهران خطاب به مادر نوشت و هرگز به دست او نداد.
برای خرید کتاب خدا بود و هیچ نبود کلیک کنید.
برای خرید کتب حکمت و عرفان کلیک کنید.
