کاش تو را شناخته بودیم!
ابعاد ناشناخته امام خمینى
ابعاد ناشناخته امام ابعاد ناشناخته انسانى اوست و همین ابعاد ناشناخته ، ابعاد ناشناخته انقلاب اسلامى و رهبر معـظم انقلاب و نیز شهـداى گرانقدر
و جانبازان و آزادگان و مدافـعان خستگى ناپذیـر انقلاب اسلامـى نیز هـست
براى شناخت ابعاد ناشناخته امام خمینى، باید ابتدا از مقیاسها و معیارهایى سخن گفت كه آنها نیز ناشناخته اند! تقوى، اخلاص، زهد، بىعلاقگى به دنیا، عبادت، سرشك شوق براى خدا در نیمه شب تار از دیدگان فرو ریختن، در جستجوى گمنامى و بىنام و نشانى بودن، مال فراهم نیاوردن، خشتبر خشت ننهادن، خانه نو بنا نكردن، در جایگاهى محقر زیستن و بدان دلخوش بودن، از خوراكیها و آشامیدنیهاى رنگارنگ و گونه گونه دنیا كم بهره بودن، كم خوردن، لب و دم و دامن از شهوات شستن، خواستههاى دلفریب و هوس برانگیز را از میان برچیدن و جز اینها و جز اینها... از ارزشهاى بىشمارى است كه در قاموس "دین" و " وحى "و "نبوت" و "رسالت" و در قلمرو معنویات و روحیات و در مقام شناخت انسان شناسانه و تربیتى مكاتب الهى و ادیان آسمانى از آن آنها، سخن بسیار فراوان رفته است...
مردم دنیا، عموما - مگر آنها كه با روح و جان این آموزشهاى ملكوتى والا آشنایند - در درك این مفاهیم و ارزشها، همچون كودكان نابالغیاند که جز الفاظى گنگ و نامفهوم هیچ نمىفهمد! حقیقت آن است كه درك و احساس دینى و معنوى و اخلاقى یك نوع " بلوغ" است و اگر كسى به این "بلوغ" نرسیده باشد، با او سخن از این مفاهیم گفتن، آب در هاون كوبیدن است. و این است رمز ناشناخته ماندن ابعاد شخصیت مردان الهى به طور عموم و از جمله آنها امام خمینى، حتى در بین دوستان و مریدان و پیروانشان...
ما در دریافت واقعى آنچه " مشخصه " امام خمینى در جهان است، عموما ظاهر بـیـنـیـم و امام را همچون دیگر انقـلابیـونى مىنگریم كه با نبوغ ذاتى همراه با مساعدت اوضاع، توانستند رژیمى را بركنند و به جاى آن رژیم دیگرى برنشانند.
و راستى اگر شخصیت امام خمینى را در این ویژگى بنگریم پس امام چه فرقى
با امثال لنین و گاندى و مائوتسه تونگ دارد؟
معمولا وقتى سخن از امام خمینى و ابعاد شخصیت او مىشود، آنچه در ابتدا به ذهنها مىآید نمودهاى سیاسى - اجتماعى و صلابت و قاطعیت و شكست ناپذیرى و بالاخره " اصول گرایى" آن فقید یكتاست. اما اگر بخواهیم امام خمینى را در این مقولهها بشناسیم، از شناخت این شخصیت ناشناخته، پیوسته، محروم خواهیم ماند زیرا در این مقولات، صاحبنظران بسیارى جز امام نیز سخن گفتهاند و امام در این مقولات، چونان دیگران، صاحبنظرى است كه با تفاوت، گاهى فراتر از آنان سخن گفته است... و چه بسا اگر ما بخواهیم در امام خمینى یك نابغه سیاسى یا اقتصادى ببینیم، تا ابد از دیدن جمال و شخصیت واقعى محروم بمانیم، زیرا كه شخصیت امام، بسى والاتر و برتر از این مقولات خاص ولى در دسترس عموم است... این، گزافه است كه، در صدد برآییم امام را از نظر فنى و تخصصى در مقامى والاتر و برتر از متخصصان و صاحب فنان واقعى فنون مختلف بنشانیم زیرا اگر دقیق شویم، در این ارزیابى، گاه، كم مىآوریم، آنگاه ممكن است، نه تنها عقیدهاى به امام در این فن و آن فن تخصصى نیاوریم بلكه نسبتبه برترى او در این یا آن فن، حتى بىاعتقاد شویم! همانند كسى كه توقع آن دارد كه پیغمبر خدا بمب بشكافد و میكروب سل كشف كند و سفینه به فضا بفرستد و چون پیغمبر چنین نكرده و دیگران كردهاند، او به خاطر این توقع نابجا، نه تنها به پیغمبران ایمان نیاورد بلكه به او كافر شود چنانكه در قرآن آمده است:
« و قالوا لن نومن لك حتى تفجر لنا من الارض ینبوعا او یكون لك بیت من زخرف او ترقى فى السماء و لن نومن لرقیك حتى تنزل علینا كتابا نقروه قل سبحان ربى هل كنت الا بشرا رسولا؟ به تو ایمان نیاوریم تا مگر از زمین برایمان چشمه سارى روان كنى! یا خانهاى طلاكارى شده داشته باشى یا بر آسمان برآئى! و به آسمان برآمدنت هم ایمان نیاوریم تا مگر براى ما نوشتهاى باز آرى كه آن را فرو خوانیم! بگو: پروردگار من منزه باد!... مگر من جز بشرى "فرستاده"ام؟! »
این سخنان نه بدان معناست كه امام مرد سیاست و اقتصاد و... و... نبوده است. چرا بوده! ولى سخن این است كه امتیاز او اینها نبوده و ابعاد شخصیت او، فراتر از اینها بوده است...
حقیقت آنست كه آنچه امام خمینى را در دنیا شاخص و نام آور كرد و به جز ما مسلمانان ایرانى كه از بركت روح مخلص و حقیقت جو و آرامش ناپذیر و والانگر او، اینك در فضاى عطرآگین جمهورى اسلامى - با همه كم و كاستیهاى مشهود مادى و معنوى - به سر مىبریم، همه مسلمانان و حق جویان و ستم ستیزان این سو و آن سوى گیتى نیز، عاشق شیدا و مرید و پیرو صادق و متعصب او شدهاند اینست كه وى توانست با اراده والا و روحیه شكست ناپذیر و همت بلند خود، نظامى را از بیخ و بن بركند كه دو هزار و پانصد سال در اعماق تاریخ، ریشه دوانیده بود و به جاى آن، نظامى برنشاند كه در همه جهان بىنظیر است، نه از آن جهت كه چیز تازهاى آورده! بلكه درست برعكس! از آن جهت كه به كهن ترین و اصیل ترین و ریشه دارترین و پرسابقه ترین نهادهاى جاودانه بشرى یعنى همگى ادیان الهى و پیامبران آسمانى وابسته است! و این، یك حقیقت و واقعیت است كه جمهورى اسلامى، نه تنها، از آئین خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله و سلم - پیروى مىكند، بلكه در عین حال، احیاگر نام همه پیامبران خدا و زنده كننده آئین آنها در سراسر جهان است... بىجهت نیست كه انقلاب اسلامى ایران نه تنها در خیزش و جنبش اسلامى، در سراسر جهان اسلام مؤثر بوده، بلكه موجب برانگیخته شدن احساسات دینى و احیاى " قدسیت" مذهب در میان همه ادیان جهان و پیروان آن ادیان شده است.
براى شناخت ابعاد ناشناخته امام باید ابتدا از مقیاسها و معیارهایى سخن گفت كه آنها نیز ناشناختهاند! تقوى ، اخلاص، زهد ، بىعلاقگى به دنیا ، عبادت، و...
فریادى كه امام خمینى برآورد انعكاس فریاد رعد آساى ابراهیم علیه السلام بود كه نمرودیان را در آتش افكند; انعكاس فریاد موسى علیه السلام بود كه فرعونیان را به دریا فرستاد، انعكاس فریاد عیسى علیه السلام بود كه قیصران را از تخت فرو كشید و بالاخره انعكاس فریاد محمد صلى الله علیه و آله بود كه بر كنگره ایوان كسرائیان شكاف انداخت...
بارى: فریاد "دیو برانداز" امام خمینى، نه تنها رژیم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى را در ایران به گورستان تاریخ فرستاد، بلكه "الحاد جهانى" را نیز سر به نیست كرد و باش تا صبح دولتش بدمد كاین هنوز از نتایج سحر است آثار لرزش زلزله وار نظام امپریالیسم در مهد آن - آمریكا - در همین ایام در برابر چشم جهانیان نمودار است.
"ان موعدهم الصبح الیس الصبح بقریب؟ "
ما در دریافت واقعى آنچه "مشخصه" امام خمینى در جهان است، عموما ظاهر بینیم و امام را همچون دیگر انقلابیونى مىنگریم كه با نبوغ ذاتى همراه با مساعدت اوضاع، توانستند رژیمى را بركنند و به جاى آن رژیم دیگرى برنشانند. و راستى اگر شخصیت امام خمینى را در این ویژگى بنگریم پس امام چه فرقى با امثال لنین و گاندى و مائوتسه تونگ دارد؟ اگر ما ظاهر بین باشیم، كار این نامبردگان و نمونههاى دیگرى از آنان، گاه هم در كیفیت و هم در كمیت ظاهرى، به پندار پارهاى بالاتر و مهمتر از كار امام خمینى رخ مىنماید در حالى كه این، روح و معنى و فلسفه و معنویت كار امام خمینى است كه كار او را از كار اینان و جز اینان ممتاز مىكند و در مقامى بسیار بالاتر و والاتر از حتى مقایسه با كار دیگران مىنشاند...
انسانها، بر حسب علو روح و پیوستگى با خدا و حقیقت جهان ارزش گذارى مىشوند. هر انسانى، هر قدر، به خدا و حقیقت جهان پیوسته تر باشد، داراى روحى والاتر و بالاتر است. و چون همه پدیدههاى تاریخ، از انسان پدید آمده است (نقش مساعد طبیعت و جغرافیا را فراموش نمىكنیم) پس هر چه انسان والاتر باشد، پدیده تاریخىاى كه از او پدیدار شده والاتر است و چون انسانیت انسان به والائى روح اوست، پس هر چه پدیده تاریخى، والاتر باشد، انسانى تر است. و این است آنچه امام خمینى و انقلاب اسلامى ایران را از سایر رهبران و انقلابها متمایز مىكند.
لب كلام آنكه: ابعاد ناشناخته امام خمینى، ابعاد ناشناخته انسانى اوست و همین ابعاد ناشناخته امام خمینى، ابعاد ناشناخته انقلاب اسلامى و رهبر معظم انقلاب اسلامى و نیز شهداى گرانقدر انقلاب اسلامى و جانبازان و آزادگان و مدافعان خستگى ناپذیر انقلاب اسلامى نیز هست. و این سخن را كسى با شما مىگوید كه خود در انقلاب اسلامى ایران و با شهدا و جانبازان انقلاب بزرگ شده و از فضاى آن تنفس كرده و سالها شاگرد و مرید رهبر فقید و دوست و مونس و یار و یاور رهبر معظم بوده است. امید آنكه ما و شما بتوانیم معرفتخودمان را نسبتبه انقلاب و امام و رهبر كنونى و شهدا و مدافعان انقلاب اسلامى افزون كنیم.
بمَنِّهِ وَ كَرَمِهِ ، محمد جواد حجتى كرمانى
تنظیم و تلخیص: گروه دین و اندیشه - حسین عسگری