اسطورههای ایرانی
قسمت اول:
آنچه امروز سرزمین ایران می نامیم تنها بخش مرکزی سرزمین بزرگ ایران است که حدود 6000 سال تمدن شناخته شدهاش آنرا به مهد تمدن بشری تبدیل کرده است.
ویژگیهای منحصر به فرد این سرزمین عظیم از جمله دریاهای خروشان خزر، سیاه، آرال و عمان و خلیج فارس؛ کوههای سر به فلک کشیده و در هم تنیده سلسله جبال البرز زاگرس و دامنههای آلپ از غرب و هیمالیا از شرق و فلاتها و جنگلهای انبوه در کنار کویرها و دشتهای وسیع آن را به جایگاهی مناسب برای شکل گیری افسانهها و اساطیر بشری تبدیل کرده است.
هزاره دوم پیش از میلاد شاید برای ارائه تحقیقات موثق دورهای مناسبتر از 4000 سال قبل از آن باشد. چرا که در این دوره مهاجرت مشهور آریاییها اتفاق افتاده است و هر چند ما هنوز از چند وچون دقیق آن اطلاع نداریم اما شواهد باستان شناسی بسیاری در دست داریم که ویژگیهای آن تمدن را براساس باورهای اساطیری آریاییان تبیین و توجیه میکند آنچه در مجموعه مقالات«اسطورههای ایرانی» میخوانید همین دستاوردهاست که طی دو هزار سال قبل از میلاد مسیح در ایران نضج گرفته و کمکم در کالبد فرهنگ ایرانی ماندگار شده است.
بیشتر اطلاعات ما از تصورات و پندارهای ایران باستان، خدایان و اهریمنان و طبقات روحانی در متون مذهبی زردتشتیان ثبت شده است.
زردتشت پیامبر کیش زردتشی خود شخصیتی اسطورهای است و آنچه درباره او به احتمال میتوان گفت این نکات است:
1- در اوستا نام او «زرثوشتر» و در پهلوی «زردشت» یا «زرتشت» است .
2- از خاندان « پسیتمان » بوده و نام پدرش «پوروشسب» و نام مادرش «دغدو » روایت شده.
3- احتمالاً اهل خوارزم یا آسیای میانه یا کمیدورتر بوده است.
4- در باره معنای نام او مقدمهای کوتاه لازم است و آن اینکه در عهد باستان سه حیوان بین ایرانیان بسیار ارزشمند بودهاند و علت آن هم راهوار بودن و مفید بودن آنهاست یعنی: اسب، گاو و شتر و براساس رسمی که در جامعه بوده است و درک آن برای مردم معنا گرایی امروز کمی سخت شده است، اهل آن زمان نام مردمان را براساس ویژگیهای این سه حیوان برمیگزیدند و نامهای خود را با پسوند یا پیشوندهایی که به نام این سه حیوان مرتبط بوده انتخاب می کردند برای مثال معنای نام پدر زردتشت به معنای دارنده اسب سیاه و سفید یا خاکستری است و معنای نام مادر زردتشت به معنای دوشنده شیر گاو میباشد.
جالب است بدانید که ریشه کلمه «دوشیزه» نیز همان مادر زردشت یا «دغدو» ذکر شده است. براساس لغتشناسی پهلوی و اوستایی نام خود زرتشت به معنای «دارنده شتر زرگون» است که البته کسانی آنرا به این صراحت نپذیرفتهاند اما بیشک از میان احتمالات یاد شده همین معنی موثقتر است.
5- دوره زندگی زردتشت نیز مانند دیگر ویژگیها حتمی نیست اما نزدیکترین احتمال بین سالهای 1400 تا 1700 پیش از میلاد آمده که با این حساب وی بین دو پیامبر بزرگ الهی یعنی حضرت موسی و حضرت عیسی علیهماالسلام میزیسته است و شاید شباهتهای موجود بین بعضی از متون زردشتی و مبانی عرفانی یهود بیحساب نباشد!
6- بنابر روایات گوناگونی که در شاهنامه فردوسی هم ذکر شده زرتشت را در بلخ به قتل رساندند.
کتابی که از وی بین ما به جای مانده است. «اوستا» است که مهمترین نکات درباره آن ازین قرار است:
1- این کتاب به دست موبدان حفظ شده است و البته مهم است بدانید که این حفظ شدن در مدت زمانی به روش سینه به سینه بوده و نوشتاری در کار نبوده است.
2- اولین سند درباره نوشته شدن اوستا از نوشته شدن آن با طلا بر روی پوست گاو حکایت میکند که این نسخه مهم به دست اسکندر به آتش کشیده شده است. پس از آن بخشهایی در دوره پارتیان تا قرن اول و دوم میلادی بازنویسی شد اما نهایتاً اولین نسخه کامل اوستا در قرن ششم میلادی یعنی دوره ساسانیان تدوین شد و این حدود 15 قرن بعد از حیات زردتشت است.
3- متاسفانه نسخه ساسانی یاد شده هم به دست ما نرسیده اوستای کنونی متعلق به قرن 13 یا 14 بعد از میلاد است زمانی که کتابهای مقدس تورات، انجیل و قرآن نیز در نسخههای متعدد نزد مردم حاضر بوده است.
4- اوستای کنونی که بعضی آنرا تنها بخشی از کتاب اصلی اوستا میدانند به بخشهای زیر تقسیم میشود:
الف: یسنا: مجموعهای از ادعیه است.
ب: گاتها: سرودهای زردتشت پیامبر.
ج- ویسپرد؛ د: وندیداد: مجموعه قوانینی علیه «دیوان»
خرده اوستا : یشتها یا سرودها که بسیاری از اسطورهای کفر کیشی ما قبل زردتشت در آن توصیف شدهاند.
آنچه در اینجا منبع ماست و با این مقدمه مطول بیان شده آندسته از اسطورههای بخش «یشت» هاست که متعلق به دوران ماقبل زرتشت است و در آن خدایان و دیوان و قهرمانان اساطیری معرفی میشوند و همینطور به کردارهای قهرمانانه خدایان و نیروهای خیر علیه دیوان و نیروهای شر پرداخته میشود.
از آنجا که سنت اصلی روایت در ایران باستان بر مدار گفتن و شنیدن بوده و نه بر مبنای نوشتن بسیاری از داستانها و اساطیر هر چند در دوره عباسیان نیز به عربی در آمده بودند اما هم روایت فارسی و هم عربی آنها مخدوش شده و ما برای صحه گذاشتن بر اطلاعات اساطیری ایران «تمام قد» مدیون «فردوسی» هستیم که باقی ماندن بسیاری از آن داستانها را برای ما تضمین کرد و شاهنامه او در طی قرونی که شاید خود اوستا به عنوان سندی ایرانی مهجور بود فرهنگ ایران را با ملاحت و تقدس اخلاقی و دینی خود فردوسی در خانوادههای ایرانی استوار ساخت.
در ادامه این مقاله با معرفی خدایان باستانی ایران بشر درباره اساطیر این فلات سر بلند خواهید خواند.
مریم امامی - تبیان
تنظیم : بخش ادبیات تبیان