دریس، مسئولیت حمل میکند
دریس بن محمد، از آفریقای شمالی میآید- از کشور الجزایر. او مسلمان است و مانند ملانصرالدین، شوخ طبع و بذلهگو است. برای همین داستانهایش دلنشین و شنیدنی است.
دریس بالاخره کاری پیدا کرد. چون همیشه از عقل و فکرش استفاده میکرد، خیلی زود توانست کاری کند که اوستایش به او اعتماد کند. اوستا او را سر کارگر کرد.
دریس خوشحال شد. او حالا میتوانست به کارگرها دستور بدهد و خودش هم کاری نکند. او چپ و راست به گل لگد کنها و آجر بالااندازها دستور میداد و از این کار لذت میبرد.
کارگرها تیرکهای چوبی سقف را روی شانههایشان میکشیدند و زیر این بار سنگین عرق میریختند.دریس کاری نمیکرد و فقط امر و نهی میکرد.
روزی مردی پیش آنها آمد. شنیده بود کهدریس فرمان میدهد و خودش کاری انجام نمیدهد. مرد، از اینکه دریس با زیردستهایش با غرور رفتار میکرد، ناراحت شد. به طرف دریس رفت و دوستانه پرسید:
- آهای سر کارگر! کارگرها چه حمل میکنند؟
دریس با خوشرویی جواب داد:
- تیرک سقف را حمل میکنند.
مرد دوباره پرسید:
- این را خودم میبینم. اما وظیفه تو اینجا چیست؟
تو چه حمل میکنی؟
دریس، دوستانه به مرد نگاه کرد و با غرور جواب داد:
- من مسئولیت حمل میکنم.
پرسیا برازنده
تنظیم:خرازی