تبیان، دستیار زندگی
نمونه  فیلم  ( 1 ) ( 2 ) نگاه جامعه شناختی به مجموعه تلویزیونی «خانه به دوش» مجموعه تلویزیونی « خانه به دوش » به كارگردانی رضا عطاران با آنكه منطبق بر اصول كمدی و اثری طنز آمیز است، اما از قصه ای سخیف و ابتدایی بهر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به مجموعه تلویزیونی «خانه به دوش»

نمونه  فیلم  (

1) (2)

نگاه جامعه شناختی به مجموعه تلویزیونی «خانه به دوش»

مجموعه تلویزیونی « خانه به دوش » به كارگردانی رضا عطاران با آنكه منطبق بر اصول كمدی و اثری طنز آمیز است، اما از قصه ای سخیف و ابتدایی بهره می برد.

رضا عطاران كارگردانی است كه  معمولاً به تولید آثاری درباره معضلات اجتماعی  بیان واقعیات ملموس است در جامعه می پردازد كه بیشتر مورد توجه اقشار ضعیف است، به عبارت بهتر، توجه این كارگردان معطوف به نشان دادن خیر و شر از راه بررسی روابط آدمهای قشر متوسط جامعه و كاركردهای آن در اجتماع می باشد.

داستان مجموعه تلویزیونی «خانه به دوش » نیز در همین راستا شكل می گیرد: قصه این اثر، زندگی شخصی به نام ماشا الله را روایت می كند كه از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نیست و در عین حال همواره در رقابت با باجناق ثروتمند خود« اصلان» به سر می برد. روزی كه پس از 10 سال قطع رابطه، ماشاالله به خانه اصلان می رود، با تصور به دست آوردن درآمد بیشتر،  گول فردی به نام بیات را می خورد و پول زیادی را از دست می دهد. پس از این، ماشاالله با همكاری دوستی به نام «احمد» در پی یافتن بیات بر می آید و دراین راه رد پای اصلان هم به چشم می خورد.

این مجموعه از قصه ساده ای برخوردار است، ولی در طول داستان تلاش شده به مسائل و مشكلات اجتماعی مانند زیاده خواهی، جهل، مشكلات بی پولی، رقابت های بیهوده و بی عاقبتی كارهای خلاف قانون اشاره شود. زبانی هم كه برای بیان، این مشكلات به كار برده می شود، طنزی شیرین و روان است تا تلخی های داستان كام بیننده را آزار ندهد و در عین حال او با مضمون- ارتباط برقرار كند. نكته بسیار مهمی كه در این سریال به چشم می خورد، توجه به قشر آسیب پذیر جامعه است.

« خانه به دوش » تقابل میان دو قشرمتوسط و بسیار ثروتمند جامعه را به طریقی خاص  تصویر می كند و با قلمداد كردن اینكه ثروت همه چیز نیست و هر چند ظاهراً ثروت، قدرت و توانایی می آورد، اما در ایجاد خصوصیات انسانی ناتوان است.

داستان  به شكلی آدم های كم درآمد را كه ساده تر زندگی می كنند، به عنوان افرادی به تصویرمی كشد كه به مسائل احساسی و انسانی توجه بیشتری نشان می دهند. این مسأله به خودی خود ایراد ندارد، اما تكرار آن نوعی موج منفی به وجود می آورد و افراد جامعه را نسبت به  دیگر اقشار بدبین می كند.

«دكتر ابوالفضل آقا بابا»، كارشناس رسانه و جامعه شناس در این زمینه معتقد است:  این سریال به یكی از مشكلات عینی و روزمره جامعه می پردازد. این نوع نشان دادن مشكلات جامعه هر چند كه كار بدی نیست، اما نشان دادن این كه مشكلات در این سریال به شكلی غیرمنطقی حل می شوند، نوعی دلداری برای طبقات محروم جامعه می باشد و به جهت جامعه شناسی، این مسأله به كسانی كه دچار بدبختی بوده و گرفتار هستند، نوعی آرامش می دهد. چون اگر ما بدانیم  كه تنها فرد مشكل دار جامعه هستیم، تحمل آن برایمان غیر ممكن می شود.

مخاطب از تیتراژ متفاوت این سریال در می یابد كه داستان به مسأله امرار معاش و تأمین نیازهای خانواده در زمینه مسكن و دیگر نیازها اشاره دارد. حتی تقابلی هم كه دراثر به نمایش گذاشته می شود، دراصل تفاوت فاحش میان شكل تامین همین نیازها است. دراین میان، سریال تأكید زیادی بر كسب روزی حلال و توجه به معیشت دارد و اینكه عده ای از راه های غیر اخلاقی و نامشروع، پولهای هنگفتی به دست می آورند و این كسب ثروتهای بادآورده با بدبخت كردن عده دیگری بدست می آید. اما این موضوع متأسفانه در تلویزیون و سینمای ما تبدیل به اپیدمی شده وهمین مسأله این نوع داستان را تبدیل به كلیشه ای ناخوشایند كرده كه كاركرد آن در جامعه به طور كلی از بین رفته است.

«آقا بابا» دراین زمینه اعتقاد دارد:  به عقیده من رسانه ها با وجود اینكه اهمیت بسیار زیادی دارند، اما نمی توانند درایجاد یا از بین بردن پدیده ای دخیل باشند. بلكه فقط می توانند یك مساله را تشدید یا تلطیف كنند. این مسأله هم از نظرعلمی و هم تجربی به اثبات رسیده است. مسئولین تلویزیون ما نگاه عجیبی به ساخت سریال ها دارند. آنها تصور می كنند از راه انعكاس مشكلات مردم می توانند به كم كردن یا از بین بردن آنها اقدام كنند. در صورتی كه این چنین نیست.

وی می افزاید: مجموعه « خانه به دوش» از آن دسته از برنامه های سرگرم كننده تلویزیون است كه از كاركرد بالایی برخوردار نیست. هر چند كه آن را نفی هم نمی كنم و ساخت چنین برنامه هایی را بد نمی دانم. چون این گونه آثار در زمانی پخش می شوند كه بیننده در حالت انفعال قرار دارد و به خاطر فعالیت های روزانه خسته است و در صدد دیدن برنامه ای به سر نمی برد كه بخواهد اندیشه خود را به كار بیاندازد. بنابراین پخش این نوع برنامه ها دراین ساعات  مناسب است و هر چند كه از نظر ساختار كیفی در درجه پایینی قرار دارند، اما مناسب فضای ذهنی بیننده در آن زمان است. حتی می توان گفت بینندگانی كه هر شب به تماشای این سریال می نشینند پای سفره افطار نشسته اند و در عمل شرایط این ساعت خاص هم می تواند به استقبال بینندگان از تلویزیون منجر شود.

نكته قابل توجه دیگر درباره سریال « خانه به دوش » قصه اثر است. داستان این اثر هرچند كه باید از قواعد طنز پیروی كند و شكل ارایه آن با یك داستان جدی تفاوت داشته باشد، اما به هر حال باید منطقی و باور پذیر باشد تا خنده بیننده را به همراه بیاورد. در این سریال داستان به هیچ وجه ملموس و باور پذیر نیست. نخست اینكه رابطه عجیب میان باجناق های سریال با توجه به اینكه 10 سال رابطه ای میان آنها وجود نداشته است، اما به ناگاه اصلان درصدد آزار دادن ماشاالله بر می آید. بی آنكه این آزار برای او نفع مالی یا درونی داشته باشد. همچنین موضوع كلاهبرداری بیات از این دو نفر به قدری عجیب است كه احتمال وقوع آن را بسیار كم می كند. چون شخصی مانند ماشاالله هر چند كه انسانی ساده لوح و زود باور است، اما خیلی بعید به نظر می رسد كه تمام دارایی خود را بدون داشتن هیچ گرو یا مدرك معتبری در اختیار شخصی قرار بدهد كه شناخت چندانی از او ندارد. همچنین شخصیت متزلزل احمد به قدری دور از باور بیننده است كه حتی میان ارتباط منطقی  شخصیت و داستان، شكاف به وجود می آورد.

در این مجموعه طنز ( و البته تقریباً در تمامی آثار طنز تلویزیونی ) كلام بسیار سخیف است. یعنی در دیالوگها بازیگران از كلماتی استفاده می كنند كه به اصطلاح كوچه - بازاری است و مطابق شأن یك رسانه فراگیر، تأثیرگذار و ملی نمی تواند باشد. هر چند سازندگان این نوع برنامه ها ممكن است به بیان این دلیل بپردازند كه این نوع كلمات در محاوره روزمره مردم مورد استفاده قرار می گیرد و كلام شخصیتهای داستان برای آنكه باور پذیر باشد از صحبت های مردم عادی باید بهره گیری شود. اما حقیقت این است كه در صورت استفاده تلویزیون از كلمات ناخوشایند، به نوعی زشتی بهره گیری از این كلمات شكسته می شود و آنگاه بینندگان عام، این واژه ها را به راحتی بیان می كنند.

دكتر فریدون آزما، كارشناس رسانه و استاد دانشگاه در این باره می گوید:  البته من قسمتهای كمی از این سریال را دیده ام. اما به هر حال این مجموعه یك اثر طنز آمیز تلویزیونی است كه مختصات خود را می طلبد و نباید نگاه بدبینانه ای نسبت به آن داشته باشیم. داستان و دیالوگ های این مجموعه نیز بر اساس همان معیار طنز آمیز بودن ارایه می شود. من كلمات زشت و ناپسند  نشنیدم، به هر حال، اگر واژه ها جنبه شوخی داشته باشد، از تأثیر منفی آن می كاهد.

دكتر آقا بابا درباره قصه و دیالوگهای این سریال می گوید:  این مجموعه تلویزیونی داستان محكم و قابل توجهی ندارد و من حتی یك نقطه اوج هم در آن ندیدم. در 6 قسمت اول « خانه به دوش » خاطره خشایار را برای بیننده زنده می كند و همین مساله جذابیت به وجود می آورد. گرچه این شخصیت دیالوگ های خاصی دارد كه چندان خوشایند نمی تواند باشد. اصولاً دیالوگ های این سریال حساب و كتاب ندارد و همه اینها باعث می شود « خانه به دوش » مجموعه ارزشمندی نباشد.

عطاران در این سریال همانند اثر قبلی خود بازی خوبی از بازیگرانش گرفته است و هر چند پیش از این، نقش پردازیهای خوبی از این بازیگران دیده بودیم، اما در این سریال وجه دیگری از توانایی های خود را ارائه داده اند.  حمید لولایی با آنكه مشخصه های شخصیت خشایار مستوفی را همچنان در خود حفظ كرده است، اما با پیشرفت داستان و سریال، آرام آرام برای ماشاالله ویژگی هایی به وجود آورده است كه منحصر به همین شخصیت است. سایر بازیگران هم به خوبی از پس نقش خود برآمده اند و در كنار سایر نقش پردازان تركیب بسیار مناسبی ایجاد كرده اند.

در مجموع باید گفت « خانه به دوش» اثری اجتماعی و طنز آمیز است كه به مؤلفه های طنز و بازی ها توجه كافی داشته است و دقت در نوع داستان پردازی، دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی می توانست اثر با كیفیت تری را به وجود بیاورد.

مهر نیوز