تبیان، دستیار زندگی
پس از 8 ماه كه تصور می‌كردیم بدنش دیگر خشك شده و سبك گشته، از امانتگاه درآوردیم كه به عتبات ببریم، مشاهده كردیم بدنش هیچ تغییری نكرده و همان طور كه سپرده بودیم، می‌باشد و حتی این كه ران چپش ورم داشت و در موقع رحلت آن را دیده بودیم، ابداً كم نشده بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

میرزا محمد حسن آشتیانی

میرزا حسن آشتیانی

فقیه سیاست مدار

زادگاه و دوران كودكی

آشتیان یكی از شهرهای استان مركزی است كه بین شهرستان‌های تفرش، قم و اراك واقع است. این دیار از دیرباز مهد دانشورانی بوده است كه در عرصه‌های گوناگون علمی و فرهنگی، فروزندگی داشته‌اند و در جهت ارزشهای دینی و دفاع از حقیقت، گام‌های مؤثری برداشته‌اند.

یكی از رجال این شهر، میرزا جعفر فرزند محمد نام دارد كه در سال 1248 هـ . ق صاحب فرزندی گردید كه نامش را محمد حسن گذاشت. محمد حسن سه ساله بود كه پدر پارسایش از دنیا رفت.

وی که مشتاق فراگیری علوم و معارف دینی بود در حدود سال 1261 هـ . ق در حالی كه نوجوانی 13 ساله بود، عازم بروجرد گردید.

تحصیلات

موقعی كه محمد حسن به بروجرد گام نهاد، حوزه علمیه این شهر به دلیل تدبیر و مدیریت توأم با ابتكار ملا اسدالله بروجردی، آن چنان توسعه علمی و اشتهار اجتماعی را به دست آورده بود كه به یكی از معروف‌ترین و بزرگترین حوزه‌های ایران تبدیل شده بود.

وی 4 سال نزد ملا اسدالله بروجردی، ادبیات و فقه و اصول را یاد گرفت و به تدریس آنها پرداخت. او در سن كم، به تدریس مطوّل می‌پرداخت. شماری از طلاب سالخورده نیز در درس او شركت می‌كردند. محمد حسن به موازات تحصیل نزد ملا اسدالله بروجردی و تدریس در مدرسه علمیه این شهر، محضر علامه سید شفیع جاپلقی را غنیمت شمرد و حدود 18 ماه در محضر این عالم محقق به فراگیری معارف تشیع اشتغال داشت.

پس از 8 ماه كه تصور می‌كردیم بدنش دیگر خشك شده و سبك گشته، از امانتگاه درآوردیم كه به عتبات ببریم، مشاهده كردیم بدنش هیچ تغییری نكرده و همان طور كه سپرده بودیم، می‌باشد و حتی این كه ران چپش ورم داشت و در موقع رحلت آن را دیده بودیم، ابداً كم نشده بود

محمد حسن 17 بهار را با تحمل مشكلات فراوان سپری كرد و در سال 1365 هـ . ق برای تكمیل تحصیلات، رهسپار نجف اشرف گردید.

در سال 1281 هـ . ق آیت الله محمد حسن آشتیانی در حالی كه یك سال از رحلت استادش، شیخ انصاری می‌گذشت، به تهران رفت.

ناصر الدین شاه نمی‌خواست مردم تهران از وی استقبال كند، امّا او با استقبال باشكوه مردم، وارد پایتخت گردید.

آیت الله میرزا حسن آشتیانی ضمن تشكیل حوزه علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی نیز غافل نبود و به مسایل جامعه توجه داشت و در حد امكانات و مقدورات، در جهت رفع مشكلات و معضلات مردم می‌كوشید. به همین دلیل، او جایگاه رفیعی در میان اهالی تهران و سایر نقاط ایران پیدا كرد.

شاگردان

روش علمی، شیوایی سخن و یافته‌های جدید علمی آیت الله آشتیانی و تشریح اندیشه‌های شیخ انصاری توسط او، آوازه‌اش را در سراسر ایران طنین افكن نمود. یكی از شاگردانش می‌گوید: «من گمان می‌كنم كه اگر مرحوم شیخ مرتضی انصاری زنده می‌بود، تصدیق می‌كرد كه بیانی اوفی از بیانش و تقدیری اكمل از تقریرش نمی‌شود و فضلایی كه به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق می‌كنند و دلیل بدین امر، بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه كبیره ...».

شماری از افرادی كه در درس او شركت كردند، عبارتند از:

1. آیت الله حاج آقا حسین قمی (1366 هـ . ق).

2. آیت الله سید عباس شاهرودی.

3. حاج سید نصر الله تقوی.

4. ابراهیم، فرزند ابوالفتح زنجانی.

5. سید محمد بن محمد تقی حسینی تنكابنی.

6. آیت الله میرزا محمد شاه آبادی.

7. میرزا محمد قزوینی.

8. آیت الله فیض قمی.

9. آیت الله فیاض.

10. میرزا مسیح طالقانی.

11. شیخ علی اكبر حكمی.

12. سید ابوالقاسم حسینی.

13. ملا رحمت الله كرمانی.

14. سید اسماعیل مرعشی.

15. ملا اسماعیل محلاتی.

16. شیخ علی اكبرصدر الفضلاء.

17. شیخ علی اكبر نهاوندی.

18. حاج شیخ ابوالقاسم كبیر قمی.

19. شیخ محمد تقی نهاوندی.

شاه  حكم كرد كه میرزای آشتیانی یا باید در مجامع عمومی به منبر برود و قلیان بكشد، یا این كه از تهران خارج شود

آثار

آیت الله میرزای آشتیانی علاوه بر مسئولیت‌های سنگین مرجعیت، تدریس، تصدی موقوفات، ارشاد مردم و حل مشكلات آنان، این توفیق را به دست آورد كه اندیشه‌های علمی و دانسته‌های فقهی و اصولی خود را تدوین كند. نوشته‌های پرارزش وی كه به صورت كتاب، رساله و حاشیه بركتابهای دیگران، به یادگار مانده است، ‌عبارتند از:

1. بحر الفوائد فی حاشیه‌ الفرائد

2. رساله فی الاجزاء

3. مباحث الالفاظ: تقریر مباحث اصولی شیخ انصاری.

4. رساله فی قاعده نفی العسرو الحرج

5. كتاب القضاء و الشهادات: برگرفته از دروس شیخ انصاری

6. رساله فی حكم اوانی الذهب و الفضه

7. ازاحه الشكوك فی حكم اللباس المشكوك

8. رساله فی الجمع بین تصدی القرآن و الدعاء

9. رساله فی نكاح المریض

10. كتاب الاجاره: تقریر درسهای شیخ انصاری

11. الخلل فی الصلاه: شرح مبحث خلل از كتاب شرایع الاسلام

12. رساله فی انه اذا سلّمت جماعه یكتفی بجواب واحد بصیغه الجمع ام لا.

13. رساله سؤال و جواب.

14. كتاب الوقف: تقریر درسهای شیخ انصاری.

15. كتاب الخمس.

16. كتاب الزكاه.

17. احیاء الموات و الاجاره.

18. كتاب الرهن.

19. كتاب الغصب.

20. كتاب الصید و الذباحه.

ستیز با سلطه‌گری

ناصر الدین شاه (1264 ـ 1313 هـ . ق) در سفر سوم خود به اروپا، در سال 1306 هـ . ق امتیاز انحصاری دخانیات، توتون و تنباكو را در داخل و خارج به یك شركت انگلیسی واگذار كرد و در ازای این حركت كه استقلال سیاسی ایران را تهدید می‌كرد و راه را برای سلطه بیگانگان بر مسلمانان ایران می‌گشود، مبلغی دریافت داشت.

دست اندركاران خرید و فروش دخانیات نخست به اعتراض و سپس به تظاهرات علیه دولت دست می‌زنند. دامنه نهضت بالا می‌گیرد و مردم به علما متوسل می‌شوند كه در صدرآنها حاج میرزا محمد حسن آشتیانی قرار دارد. آیت الله آشتیانی در مقام رهبری این مقاومت، كوشید علاوه بر گوشزد نمودن زیانهای اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود. مردم به ندای علما پاسخ مثبت دادند و دست به قیام گسترده و عمومی زدند و كار به آنجا كشید كه فتوای تحریم تنباكو از سوی میرزای شیرازی صادر گردید و بساط سلطه را درهم نوردید.

به همت و پشتكاری علما، نهضت تنباكو پا گرفت و زمینه برای حركت نهایی آماده شد. علمای تهران به رهبری آیت الله آشتیانی، وقتی چنین دیدند، از میرزای شیرازی خواستند حكم خویش را ابلاغ كند. میرزا با مطالعه همه جانبه قضیه و مكاتبات فراوان با ناصرالدین شاه فتوای تاریخی خود را صادر كرد و آن را برای میرزای آشتیانی ارسال داشت. این فتوا توسط وی در ایران انتشار یافت. مردم خیلی سریع از متن فتوا اطلاع پیدا كردند، هیجان عظیمی ایران را فتوا گرفت. فتوای مرجع تقلید شیعیان در عمق جانها اثركرد. امین السلطان (صدراعظم) و نایب السلطنه (حاكم تهران) به مأموران دستور داده بودند كه با تمام نیرو از نشر این فتوا جلوگیری كنند.

امین السلطان كه در این قرارداد، رشوه كلانی گرفته بود، به پیشنهاد وزیرمختار انگلیس، از ناصرالدین شاه خواست كه میرزا حسن آشتیانی را تبعید كند. شاه كه از این كار بیمناك بود، با اصرار وی تن به چنین كاری داد و حكم كرد كه میرزای آشتیانی یا باید در مجامع عمومی به منبر برود و قلیان بكشد، یا این كه از تهران خارج شود.

وفات

سرانجام آن عالم مجاهد و فقیه فرزانه در تاریخ 28 جمادی الاول سال 1319 هـ . ق در 71 سالگی، در تهران هنگام قرائت زیارت جامعه كبیره بدرود حیات گفت و میهمان قدسیان گردید. پیكرش را پس از تشییعی شكوهمند و با حضور علما و مردم سوگوار در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم به امانت سپردند، تا پس از مدتی به نجف اشرف انتقال دهند. فرزندش، آیت الله مرتضی آشتیانی فرمود: پس از 8 ماه كه تصور می‌كردیم بدنش دیگر خشك شده و سبك گشته، از امانتگاه درآوردیم كه به عتبات ببریم، مشاهده كردیم بدنش هیچ تغییری نكرده و همان طور كه سپرده بودیم، می‌باشد و حتی این كه ران چپش ورم داشت و در موقع رحلت آن را دیده بودیم، ابداً كم نشده بود. پیكرش را به نجف اشرف بردند و در كنار قبر مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری دفن كردند.

تلخیص از كتاب گلشن ابرار، ج 3، ص 191

گروه دین و اندیشه سایت تبیان - حسین عسگری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.