آیا حضرت یونس(ع)معصوم بود؟
حضرت یونس (علیهالسلام) به ستمگر بودن خویش اعتراف کرده است؛ چنان که قرآن میفرماید:
"و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر علیه فنادی فی الظّلمات أن لا إله إلاّ أنت سُبحانک إنّی کنتُ من الظّالمین(1)؛ یادآور حال یونس را هنگامی که از میان قوم خود خشمگین بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در تنگنا قرار نخواهیم داد؛ اما وقتی به کام نهنگ فرو رفت، در آن تاریکیهای دریا و شکم نهنگ فریاد برآورد: خدایا! جز تو معبودی نیست. تو از شرک و شریک و هر عیب و آلودگی پاک و منزهی و من از ستمکارانم.
در اینجا سوالی مطرح میشود که اگر خشمناک شدن حضرت یونس(علیه السلام) از دست مردم به حق بود، چرا به کام نهنگ فرو رفت و خود را ستمکار خواند؟
این امور با معصوم بودن یک پیامبر سازگار نیست. به ویژه، کار او به قدری سنگین و مشکل بود که خداوند در اینباره فرمود: اگر او از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم ماهی زندانی بود: "فلولا أنّه کان من المسبّحین . للبث فی بطنه إلی یوم یُبعثون(2)
ولی لطف خدا شامل حال او شد و دعایش به هدف اجابت رسید و از اندوه نجات یافت؛ زیرا او مؤمن واقعی بود و خداوند مؤمنان راستین را از اندوه میرهاند: "فاستجبنا له و نجّیناه من الغمّ و کذلک نُنجی المؤمنین."(3)
آنچه درباره حضرت یونس (علیهالسلام) رخ داد، همان فقدان مرتبه برین صبر در گوشهای از مأموریتهای راجح (نه واجب) بوده است و قرآن کریم در این باره فرمود: "فاصبر لحکم ربّک و لا تکن کصاحب الموت إذ نادی و هو مکظوم
برخی در پاسخ گفتهاند:
حضرت یونس، مرتکب ترک اولی شد. او میبایست تحمّل و صبر فراوان به خرج میداد و شتاب و عجله نمیکرد. لذا، قرآن به این نکته تذکر داده است که او زود صبر را از دست داد و شکیبایی و حوصلهاش به سر رسید. از اینرو، خدای سبحان، خطاب به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: فاصبر لحکم ربّک و لاتکن کصاحب الحوت إذ نادی و هو مکظوم . لولا أن تدارکه نعمةٌ من ربّه لنُبذ بالعراء و هو مذموم . فاجتباه ربّه فجعله من الصّالحین(4)؛ در امتثال حکم پروردگارت شکیبا باش و مانند همدم ماهی (حضرت یونس علیهالسلام) مباش؛ آن گاه که اندوه زده ندا داد. اگر لطفی از جانب پروردگارش تدارک حال او نمیکرد، قطعاً نکوهش شده بر زمین خشک انداخته میشد. پس، پروردگارش او را برگزید و از شایستگانش گردانید.(5)
مأمون از امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) درباره آیه: "و ذا النّون إذ ذهب..." سؤال کرد آن حضرت فرمود: این شخص یونس بن متی است. او یقین داشت که خداوند بر او تنگ نمیگیرد، ولی وقتی به شکم ماهی فرو رفت و از مسبّحین بود، گفت: من از ستمکاران بودم که میتوانستم همه اوقات خویش را صرف این عبادت (تسبیح و تقدیس خدا) کنم و این گونه که الآن (در شکم ماهی) به ذکر عبادت مشغولم، اشتغال نورزیدم: "بترکی مثل هذه العبادة التی قد فرغتنی لها فی بطن الحوت." آنگاه خداوند، دعای او را به هدف استجابت رساند و فرمود: "فلولا أنّه کان من المسبّحین. للبث فی بطنه إلی یوم یبعثون."(6)
در حدیث آمده که حضرت یونس (علیهالسلام) خاطر جمع بود که خداوند بر او تنگ نخواهد گرفت. لذا، خداوند او را تنها یک لحظه به خود واگذاشت و او شکیبایی خود را از دست داد و بر قومش خشمگین شد. از اینرو، امّ سلمه (همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) گوید: شبی که نوبت من بود تا پیامبر در اتاقم بیتوته کند، در دل شب دیدم که پیامبر در رختخوابش نیست. هنگام جستوجو او را دیدم که در گوشه خانه ایستاده و دستها را به جانب آسمان بلند کرده است و گریان میگوید: اللّهم لا تنزع منّی صالح ما أعطیتنی أبداً، اللّهم لا تُشمت بی عدوّاً ولا حاسداً، اللّهم لاتردّنی فی سوء استنقذتنی منه أبداً، اللّهم و لاتکلنی إلی نفسی طرفة عین أبداً."
امّ سلمه گوید: در حالی که میگریستم به اتاقم بازگشتم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و سبب گریهام را پرسید. عرض کردم که برای گریه شما گریان شدم که با این همه مقام و منزلتی که در پیشگاه خداوند دارید، اینسان میگریید؟ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: چگونه گریه نکنم و ایمن باشم، حال آن که خداوند، حضرت یونس بن متی را یک لحظه به خود واگذاشت و چیزی به سرش آمد که آمد: یا اُمّ سلمة! و ما یؤمننی و إنّما و کلّ الله یونس بن متی إلی نفسه طرفة عین، فکان منه ما کان. (7)
برخی گفتهاند: حضرت یونس، مرتکب ترک اولی شد. او میبایست تحمّل و صبر فراوان به خرج میداد و شتاب و عجله نمیکرد. لذا، قرآن به این نکته تذکر داده است که او زود صبر را از دست داد و شکیبایی و حوصلهاش به سر رسید.
تذکر نکاتی قابل توجه در مورد حضرت یونس علیه السلام:
1. حضرت یونس (علیهالسلام) گذشته از مقام شامخ نبوّت، رسالت و عصمت، مورد عنایت ولایی خداوند بود و از نعمت ولایت ویژه الهی طرفی بسته بود؛ زیرا قرآن کریم در این باره چنین فرموده است: «لو لا أن تدارکه نعمة من ربّه لنُبذَ بالعراء و هو مذموم»(8)؛ زیرا مقصود از این نعمت، همان فیض ولایت خداست و کسی که تحت ولایت مستقیم خداست، از گزند هر کژراهه مصون است. پس، هیچ انحرافی در سیره و سنّت آن حضرت (علیهالسلام) پدید نیامد و نیز مورد هیچ گونه نکوهش نبوده و نیست.
2. صبر و استقامت، دارای درجات متعدّد و گونهگونه است و مقدار لازم آن که نصاب مسؤولیتپذیری است، در همه رهبران معصوم بوده است؛ ولی مرتبه برین و برتر آن در برخی از انسانهای معصوم حاصل است و در بعضی نسبت به برخی از موارد، منتفی است.
3. آنچه درباره حضرت یونس (علیهالسلام) رخ داد، همان فقدان مرتبه برین صبر در گوشهای از مأموریتهای راجح (نه واجب) بوده است و قرآن کریم در این باره فرمود: "فاصبر لحکم ربّک و لا تکن کصاحب الموت إذ نادی و هو مکظوم"(9)؛ یعنی پیامبر! در برابر حکم پروردگارت صابر و بردبار باش و مانند صاحب ماهی ـ یعنی حضرت یونس (علیهالسلام) ـ مباش؛ هنگامی که پروردگار خود را خواند، در حالی که خشم خود را تحمّل، و دشواری هضم آن وی را اندوهناک کرد.
4. پدید آمدن چنین دشواری دردناک از یک سو، و از دست دادن مرتبه برین بردباری از سوی دیگر، زمینه نقص را فراهم کرد که همین مطلب، مصحّح اسناد ظلم به معنای نقص است.
پینوشتها:
1. سوره انبیاء، آیه 87.
2. سوره صافات، آیات 143ـ 144
3. سوره انبیاء، آیه 8.
4. سوره قلم، آیات 45ـ 48.
5. تفسیر کبیر، ج 21، ص 214ـ 215
6. سوره صافات، آیات 143ـ 144؛ بحارالأنوار، ج11، ص82؛ تفسیر نورالثقلین، ج3، ص 449.
7. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 450، ح 140
8. سوره قلم، آیه 49.
9. سوره قلم، آیه 48.
منبع: وحی و نبوت، صص 268_271، جوادی آملی، با تصرف و تلخیص
تنظیم برای تبیان: شکوری_دین و اندیشه