تبیان، دستیار زندگی
برخی شبهه کرده اندکه اگر اذهاب رجس در این ایه به معنای دفع باشد تطهیر معنا ندارد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت تطهیر، مطهِّر اهل بیت(ع)

tathir

در آیه ى شریف تطهیر، (لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ) به معناى دفع است یا رفع؟اگر اذهاب رجس از اهل بیت(علیهم السلام) را به معناى دفع بگیریم، پس تطهیر معنا ندارد.و اگر به معناى رفع باشد، طهارت ذاتى آن ها را اثبات نمى كند.

جواب : آیه ى شریف تطهیر[1] كه به تصریح همگان، فضیلت والایى را براى اهل بیت(علیهم السلام) به اثبات مى رساند،[2] در كتاب هاى تفسیرى و كلامى از زوایاى گوناگون بررسى گردیده و تك تك واژه هاى آن، مورد موشكافى هاى دقیق قرار گرفته است. با این همه، چه بسا كسانى كه این آیه را دلیل بر عصمت اهل بیت نمى دانند، بر دو تعبیر «اذهاب» و «تطهیر» انگشت نهاده، بر این نكته پاى مى فشارند كه پاك ساختن از پلیدى ها(تطهیر) و از بین بردن آلودگى ها (اذهاب رجس) نه تنها گواه بر عصمت اهل بیت نیست، بلكه نشان گر آن است كه آنان نیز هم چون دیگران، از آلوده شدن به گناه ایمنى ندارند; زیرا اذهاب و تطهیر در مورد «رفعِ» پلیدى هاى موجود به كار مى روند، نه «دفعِ» آنچه كه هنوز تحقق نیافته است.

آنچه این شبهه را قوت مى بخشد، كاربرد رایج این دو واژه و معادل هایشان در زبان هاى دیگر است كه بیش تر براى رفع ناپاكى هاى موجود به كار مى روند، چنان كه شاعر مى گوید:

بس كه آلوده ى عصیان شده دل تا محشر***دامنش را نتوان داد به زمزم تطهیر

اما بررسى بیش تر، بر این پندار خط بطلان مى كشد و این واقعیت را پیش چشم مى نهد كه دامنه ى كاربرد این دو واژه، فراتر از رفع آلودگى موجود بوده، دفع پلیدى هاى تحقق نیافته را نیز در بر مى گیرد.

ابتدا سخن را با واژه ى «اذهاب» آغاز مى كنیم. شیخ مفید(رحمه الله) براى توضیح معناى این كلمه از یكى از مترادفات آن كمك مى گیرد كه در قالب دعا چنین به كار مى رود: «خداوند هر گونه ناگوارى را از شما دور گرداند!» روشن است كه مقصود گوینده تنها برطرف شدن گرفتارى هاى موجود نیست، بلكه مى خواهد كه از آغاز، گَرد بلا بر گِرد او ننشیند.[3]

مفسرین عرب زبان در تفسیرهاى خود بر احادیثى اعتماد نموده اند كه زبان مادرىِ غالب راویان آن ها نیز عربى بوده است و هیچ كدام از آن ها استفاده از واژه ى تطهیر در مورد دفع آلودگى هاى تحقق نیافته را ناسازگار با شهود زبانى خود نمى دیده اند، اما متأسفانه برخى از آن ها وقتى كه به آیه ى معروف تطهیر رسیده اند، همه ى سخنان خود و مفسران دیگر را از یاد برده اند.

چگونگى كاربرد این واژه در روایات نیز، شاهدى گویا بر مدعا است. چنان كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم)مى فرماید: «مَن اطعَمَ اخاهُ حَلاوَة اذهبَ اللّه عَنهُ مَرارة المَوت»[4]; هر كس كام برادر مؤمن خود را شیرین سازد، خداوند تلخى مرگ را از وى دور گرداند. پُر واضح است كه منظور از این سخن، آن نیست كه ابتدا تلخى مرگ را به وى مى چشاند و سپس آن را برطرف مى سازد; بلكه مقصود این است كه از ابتدا، مرگ براى چنین شخصى گوارا خواهد بود.

وضعیّت واژه ى «تطهیر» از این نیز روشن تر است[5] زیرا مشتقات این كلمه در قرآن كریم كاربرد فراوانى دارد و نگاهى گذرا به آن ها، بر آنچه گفته شد مهر تأیید مى زند.

در این میان، ما به بیان دو آیه بسنده مى كنیم[6] و در تفسیر آن ها تنها از كتب اهل سنّت بهره مى گیریم تا گمان نرود كه مفسران شیعه، خواسته یا ناخواسته، این واژه را همه جا به گونه اى معنا نموده اند كه در آیه ى تطهیر به كارشان آید.

1. در سوره ى واقعه، در وصف «كتاب مكنون» الهى چنین مى خوانیم: (لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ)[7]. یكى از احتمالاتى كه بیش تر مفسران اهل سنت به آن اشاره كرده اند این است كه منظور از «مُطَهَّرُونَ»، فرشتگان الهى است كه از آغاز آفرینش از وسوسه هاى شیطانى و یا آلودگى به طبیعت جسمانى، پاك و منزّه بوده اند.[8]

2. در سوره ى مدثّر، پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین مورد خطاب قرار مى گیرد: (وَ ثِیابَكَ فَطَهِّرْ)[9].

مفسران براى این آیه نیز معانى گوناگونى بر شمرده اند كه از جمله ى آن ها این است كه مقصود از لباس، همین لباس ظاهرى است و منظور از تطهیر یا این است كه پیامبر و دیگر مسلمانان باید لباس آلوده به نجاست را شست و شو دهند (رفع) و یا آن كه برخلاف شیوه ى رایج در دوران جاهلیّت، لباس هاى خود را كوتاه نموده، بر زمین نكشانند تا آلوده به نجاست نگردد[10](دفع).

این مفسرین عرب زبان در تفسیرهاى خود بر احادیثى اعتماد نموده اند كه زبان مادرىِ غالب راویان آن ها نیز عربى بوده است و هیچ كدام از آن ها استفاده از واژه ى تطهیر در مورد دفع آلودگى هاى تحقق نیافته را ناسازگار با شهود زبانى خود نمى دیده اند، اما متأسفانه برخى از آن ها وقتى كه به آیه ى معروف تطهیر رسیده اند، همه ى سخنان خود و مفسران دیگر را از یاد برده و بر این نكته پافشارى كرده اند كه نمى توان واژه ى تطهیر را در باره ى كسى كه پیوسته پالوده از گناه و خطا بوده است، به كار گرفت![11]

پی نوشت ها:

[1]. سوره ى احزاب، آیه ى 33.

[2]. چنان كه آلوسى، مفسر بزرگ اهل سنت (متوفاى 1270 هـ ق)، پس از تلاش بسیار براى اثبات این مطلب كه عصمت اهل بیت(علیهم السلام) را نمى توان از آیه ى تطهیر برداشت نمود، مى گوید: «این، همه ى آن چیزى است كه در باره ى این آیه ى شریفه، كه فضیلت بزرگى را براى اهل بیت اثبات مى كند، مى توان گفت» ر.ك: روح المعانى، ج 22، ص 19.

[3]. مصنفات الشیخ المفید، ج 6، (المسائل العكبریه)، ص 27; هم چنین ر.ك: منشور جاوید، ج 5، ص 293.

[4]. بحارالانوار، ج 72، ص 456; هم چنین ر.ك: ج 18، ص 16; ج 23، ص 116; ج 47، ص 133 و ج 63، ص 397.

[5]. گویا در این سؤال این نكته مسلّم انگاشته شده كه تطهیر تنها در مورد رفع آلودگى موجود به كار مى رود و بر این اساس اگر اذهاب به معناى دفع باشد، با آن تنافى خواهد داشت. اما نوشتار حاضر نشان مى دهد كه موارد كاربرد هیچ كدام از این دو واژه، به دفع ناپاكى هاى موجود اختصاص ندارد.

[6]. برخى از آیات دیگرى كه به روشنى، ادعاى ما را به اثبات مى رسانند، عبارت اند از: سوره ى بقره، آیه ى 25; عبس، 14; بیّنه، 2.

[7]. سوره ى واقعه، آیه ى 79.

[8]. براى نمونه، ر.ك: تفسیر البیضاوى، ج 4، ص 239 - 238; الدر المنثور، ج 6، ص 161; التفسیر الكبیر، ج 29، ص 170; و روح المعانى، ج 27، ص 133.

[9]. سوره ى مدّثّر، آیه ى 4.

[10]. تفسیر البیضاوى، ص 343; و التفسیر الكبیر، ج 30، ص 169.

[11]. روح المعانى، ج 22، ص 17.


نوشته ی: عبدالحسین خسروپناه

تنظیم برای تبیان: شکوری_دین و اندیشه