امام محمد غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی
دانشمندان بزرگ قرنهای ششم و هفتم
حکومت سلجوقیان و رکود فعالیتهای علمی
پس از قرن پنجم هجری، آثار ضعف و سستی در فعالیتهای علمی مسلمانان ظاهر شد. گرچه از این به بعد هم چهرههای سرشناس علمی و فلسفی در جهان اسلام دیده شدند، لیکن مشخص بود که آنها دست پروردگان مکتبهای گذشته هستند و دیگر جامعه کمتر میتواند از آن عالمان بزرگ پرورش دهد.
یکی از عوامل رکود فعالیتهای علمی در جهان اسلام حکومت سلجوقیان (590- 429هـ. ق) بود. سلجوقیان هنگامی که سلسلهای آل بویه (427- 320هـ. ق) را شکست دادند و برانداختند، آزادی اندیشه و بیان آزاد عقیده را از میان برداشتند و دورهی انحطاط علمی آغاز شد. توجه داریم که علم در زمان و مکان رشد مییابد که آزادی اندیشه و بیان در آن وجود داشته باشد و صاحبان اندیشه، از مسائل و مشکلات عادی و روزانه، به ویژه معیشت خود در امان باشند.
ابوجعفر محمد بن حسن، معروف به خواجه نصیرالدین طوسی، منجم، ریاضیدان، حکیم و سیاستمدار بزرگ ایرانی در توس به دنیا آمد.
دیگر از عوامل موثر در رکود فعالیتهای علمی، شخصیت نافذ و قدرتمند خواجه نظامالملک، وزیر آلب ارسلان، سلطان سلجوقی بود. خواجه نظام الملک در دستگاه سلطان محمود غزنوی رشد یافت و پیرو و معتقد به اندیشههای او شد. پس از آن که ترکان سلجوقی حکومت را در دست گرفتند، نظامالملک به دربار آنان راه یافت و در آنجا، در زمان سلطان سنجر و پسرش ملکشاه سلجوقی، به مقام وزارت رسید.
او توانست مدارس نظامیه را بر پا کند. در زمان خواجه نظامالملک، نظامیههایی در بغداد، اصفهان، ری، نیشابور و بسیاری از دیگر شهرهای مهم آن زمان ساخته شدند و به کار افتادند. اما نظامیهها فقط میتوانستند فقه شافعی را تدرسی کنند و به این ترتیب، آزادی بحث و فعالیت علمی از بین رفت و جامعهی علمی اسلامی که پیش از آن در اوج شکوفایی بود، به رکود کشیده شد.
امام محمد غزالی
یکی از شاگردان مشهور نظامیهی نیشابور، امام محمد غزالی طوسی (فوت در 505 هـ. ق) بود که پس از پایان تحصیلات خود، برای تدریس در نظامیهی بغداد به کار دعوت شد.
خواجه نصیرالدین طوسی
(673- 598 هـ.ق)
ابوجعفر محمد بن حسن، معروف به خواجه نصیرالدین طوسی، منجم، ریاضیدان، حکیم و سیاستمدار بزرگ ایرانی در توس به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی خود را نزد پدر و عمویش گذراند و در نیشابور ادامه داد و در علم نجوم صاحبنظر شد و شهرت یافت.
حملهی بزرگ مغولان، همزمان با دورهی جوانی او روی داد و وی شاهد قتل وغارت مردم کشورش بود. پس به ناچار به یکی از قلعههای ناصرالدین محتشم، فرمانروای اسماعیلی پناه برد و در آنجا فرصت یافت ک به تالیف بپردازد و کتابهایی در منطق، فلسفه، ریاضی و اخلاق نوشت که مشهورترین آنها «اخلاق ناصری» است.
پس از آنکه هولاکوخان مغول، قلعههای اسماعیلی را تصرف کرد و به حکوت آنها پایان داد، خواجه نصیرالدین را نیز به خدمت گرفت و از او خواست که رصدخانهی بزرگی در مراغه برپا کند. همکاری خواجه نصیر با هولاکوخان سبب جلوگیری از کشتار و خرابی او در ایران و عامل حمله به بغداد شد.
ابوجعفر محمد بن حسن، معروف به خواجه نصیرالدین طوسی، منجم، ریاضیدان، حکیم و سیاستمدار بزرگ ایرانی در توس به دنیا آمد.
خواجه نصیر پس از آنکه بغداد فتح شد، به ساختن رصد خانه و دعوت از ریاضی دانان و منجمین پرداخت. در نتیجه، رضدخانهی مراغه به یکی از مراکز مهم علمی و پژوهشی تبدیل شد که در آن به تنظیم مجموعه جدولهای نجومی معروف به «زیج ایلخانی» دست زدند. این زیج، از رنجهای مشهور نجومی است.
خواجه نصیرالدین طوسی در فقه، اصول، حکمت، کلام، منطق، ریاضی، نجوم و اخلاق تخصص داشت و در هر یک از این موضوعها به تالیف و ترجمه پرداخته است. او به زبانهای فارسی و عربی مینوشت و رسالهای هم به زبان ترکی به او نسبت داده میشود. کتاب «احوال و آثار خواجه» نوشتهی استاد محمد تقی مدرس رضوی، تعداد 183 تالیف او را معرفی کرده است. برخی از تالیفات او عبارتاند از: تحریر اصول اقلیدس، تحریر مجسطی، جوامع الحساب، اساس الاقتباس، اخلاق ناصری و تنسوخنامهی ایلخانی، تنسوخنامهی ایلخانی کتابی است به زبان فارسی که خواجه بنا به دستور هولاکوخان دربارهی کانیها نوشته است.
رکود علمی که جامعهی اسلامی را پس از قرن ششم در برگرفت، حدود هفت قرن ادامه یافت؛ بهطوریکه در این مدت، کمتر ریاضیدان، منجم و طبیعیدانی پرورش یافت که همسنگ بزرگان علم در قرنهای چهارم و پنجم باشد و یا آنکه بتواند با دانشمندان جهان غرب برابری کند.
همزمان با رکود علمی در جهان اسلام، ترجمهی کتابها و انتقال دانش و فن به سوی غرب آغاز شد و توانست پایههایی برای پیشرفت علمی در اروپا شود. عاملی که تجدید حیات علمی و ادبی (رنسانس) را در اروپا به وجود آورد، ترجمهی حدود 2000 جلد کتاب به زبان لاتینی و زبانهای اروپایی بود.
همزمان با ترجمهی این کتابها، بسیاری از پیشروان غرب در مدارس و محافل علمی مسلمانان نفوذ کردند. آنها اندیشههای علمی را گرفتند و با خود به غرب بردند و اساس کار و پیشرفت خود قرار دادند.
اسفندیار معتمدی
تنظیم:خرازی
*******************