ماجراهای جوجه خان
چه سروصدایی بود! جوجه خان می خواست از روی بزرگترین چاله آب توی باغچه، بپرد. گربه زل زد به جوجه خان و گفت: «یک جوجه دست و پا شکسته را راحت تر می شود خورد.»
کلاغ که حسابی لجش گرفته بود، گفت: «باید او را همان وقت که در تخم بود می خوردم ..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1388/02/28