تبیان، دستیار زندگی
بوسیدن دست پیامبر و امام، بوسیدن ضریح پیامبر و امامان(علیهم‎السلام)، بوسیدن دست معلم، استاد و پدر و مادر، یا بوسیدن قرآن و کتاب‎های ادیان دیگر و بوسیدن قبر علما،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اختلاف شیعه و وهابیان در عبادت

بوسیدن ضریح

در مقاله قبل گفتیم که مهمترین اختلاف بین وهابیت و سایر مسلمانان، علی الخصوص شیعه، در باب توحید و شرک است. یعنی این که وهابیت دیگر فرقه‎ها را به بهانه مشرک بودن می‎کوبد و تخریب می‎کند و به آنها اعتراض دارد. وهابیت که یک مسلک است و در واقع سیاسی است اعمال فرقه‎های مختلف سنی و شیعه را نشات گرفته از شرک می‎داند.

گفتیم که توحید به چند دسته تقسیم می‎شود که مهمترین آنها در دیدگاه وهابیت، توحید در عبادت است. اصل بر این است که همه مسلمانان، توحید در عبادت را قبول دارند و کسی در آن مخالفتی ندارد. اگر گروه معتزله در توحید افعالی اختلاف نظر دارند و یا گروه اشاعره در توحید صفات با معتزله مخالفند ولی تمام فرقه‎ها و مذاهب اسلامی در توحید در عبادت وحدت نظر دارند و هیچ مسلمانی نمی‎تواند این اصل را منکر شود و اگر اختلافی هم دیده می‎شود مربوط به مصادیق است. چرا که مسلمانان به واقعیت معنای عبادت پی نبرده‎اند، پس در مفهوم آن دچار مشکل شده و حکم به شرک می‎دهند.

اگر این معنا صحیح باشد فرمان خدا به ملائک برای سجده به آدم چگونه توجیه می‎شود؟! "آنگاه که به ملائک فرمود: بر آدم سجده کنید، همگان سجده کردند جز ابلیس ." چرا که سجده در مقابل موجودی، از مصادیق ذلت و اظهار خضوع بی نهایت است. اگر چنین کاری نشانه عبادت باشد، باید ملائک فرمانبر خدا را ، مشرک، و شیطان را عصیانگر را، موحد دانست!

برخی از اعمال در نظر عده‎ای از مسلمانان عبادت است و همان اعمال در نظر طوایف دیگری از مسلمین، تکریم و تعظیم تعریف می‎شود. در واقع هر چه اختلاف وجود دارد در مصادیق است. پس اینجاست که ضرورت فهمیدن معنای عبادت، الزامی به نظر می‎آید.

عبادت چیست؟

عبادت در زبان عرب معادل پرستش در زبان فارسی است. و همانطور که معنای پرستش در زبان فارسی مشخص است، لفظ عبادت هم معنای مشخصی دارد ولی برخی به اشتباه رفته و معانی دیگری برای آن ذکر کرده‎اند که به اختصار به آنها می‎پردازیم.

الف- عبادت؛ خضوع و تذلل

در کتاب‎های لغت، عبادت به معنای خضوع و اظهار تذلل آمده است. چنین معنایی نمی‎تواند معنای صحیح و دقیقی از عبادت ارائه دهد. زیرا:

- اگر عبادت با خضوع و تذلل مترادف باشد در جهان نمی‎توان کسی را موحد معرفی کرد چرا که بشر فطرتا در برابر کمال مادی و معنوی انسان‎های بالاتر و برتر، خاضع و خاشع می‎شود. مانند فرزند در برابر والدین، شاگرد در مقابل استاد، عاشق در مقابل معشوق و ... .

- خداوند در قرآن کریم به انسان امر می‎کند که بال‎های ذلت و تواضع را در برابر پدر و مادر پهن نماید.(1) آیا می‎توان گفت که این کار فرزند، یعنی عبادت والدین؟!

ب- عبادت؛ خضوع بی نهایت

برخی از مفسرین آمدند تا نقص معنی عبادت از ناحیه اهل لغت را جبران کنند که البته ایشان نیز به اشتباه رفتند و معنی آنها نیز عاری نقص نبود چرا که گفته‎اند: "عبادت، خضوع بی نهایت در احساس کمال و عظمت است!"

حال باید دید "رب" به چه معنا است؟ در زبان عرب "رب" به کسی گفته می‎شود که تدبیر و کارگردانی چیزی به او واگذار شده و سرنوشت آن در اختیار او باشد. و اگر خدا را "رب" می‎دانیم برای این است که سرنوشت ما در کلیه امور؛ از وجود و هستی، حیات و ممات، رزق و روزی، و ... در دست او قرار دارد.

اگر این معنا صحیح باشد فرمان خدا به ملائک برای سجده به آدم چگونه توجیه می‎شود؟! "آنگاه که به ملائک فرمود: بر آدم سجده کنید، همگان سجده کردند جز ابلیس ." (2)

چرا که سجده در مقابل موجودی، از مصادیق ذلت و اظهار خضوع بی نهایت است. اگر چنین کاری نشانه عبادت باشد، باید ملائک فرمانبر خدا را ، مشرک، و شیطان را عصیانگر را، موحد دانست!

از طرف دیگر این آیه قرآن را چگونه تحلیل کنیم که فرزندان حضرت یعقوب(علیه‎السلام) و حتی خود او و همسرش در برابر عظمت حضرت یوسف(علیه‎السلام) سجده کردند؟ آنجا که قرآن می‎فرماید:

"همگان در برابر یوسف به سجده افتادند و یوسف گفت: (این سجده شماها) تاویل خوابی است که قبلا دیده بودم." (3)

با استدلال به این آیات نباید واقعیت عبادت را تنها در تذلل‎ها و خضوع مطلق جستجو کرد. هر چند خضوع و تذلل یکی از ارکان و از عناصر آن است ولی رکن و عنصر منحصر نیست، چرا که این خضوع باید با عقیده خاصی نیز توام باشد. در واقع اگر خضوع از عقیده خاصی سرچشمه بگیرد، عبادت شمرده می‎شود و این عقیده است که به عمل رنگ عبادت می‎دهد.

پس از این توضیحات، حال عبادت را تعریف و معنا می‎کنیم که در سه تعریف می‎گنجد:

1- عبادت آن خضوع عملی و یا لفظی و زبانی است که از اعتقاد به الوهیت سرچشمه بگیرد.

با توجه به آیات قرآن در می‎یابیم که معنای "اله"، خدا است و نه معبود .

«یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره(4)؛ ای قوم من خدا را بپرستید، برای شما خدایی جز او نیست.»

مضمون این آیه در آیات دیگری نیز آمده است مانند: سوره اعراف، 58 – 73 – 65؛ سوره هود، 84- 61- 5 و سوره انبیا، 25 و سوره طه، آیه 14 .

این تعابیر می‎رساند که عبادت، آن خضوعی است که از اعتقاد به الوهیت سرچشمه می‎گیرد و اگر چنین اعتقادی نباشد آن عبادت نیست .

بنابر این تعاریف، بوسیدن دست پیامبر و امام، بوسیدن ضریح پیامبر و امامان(علیهم‎السلام)، بوسیدن دست معلم، استاد و پدر و مادر، یا بوسیدن قرآن و کتاب‎های ادیان دیگر و بوسیدن قبر علما، همگی از باب تعظیم و تکریم می‎باشد و هیچ یک به معنای عبادت نیست، مگر این که فرد انجام دهنده آن اعمال، نسبت به ایشان معتقد به الوهیت و ربوبیت باشد .

2- عبادت خضوعی است در برابر کسی که او را "رب" می‎دانیم.

در واقع عبادت، خضوع زبانی و یا عملی است که از اعتقاد ربوبیت انسان سرچشمه بگیرد و لفظ عبودیت در برابر ربوبیت است. یعنی اگر کسی خود را عبد و طرف مقابل را "رب تکوینی" خود بداند؛ خواه او رب باشد یا نباشد و با این اندیشه در برابرش خضوع کند، چنین عملی عبادت است. مانند آیه ذیل که می‎فرماید:

«و قال المسیح یا بنی اسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم(5)؛ مسیح گفت ای بنی اسرائیل، خدا را بپرستید که او رب من و شما است.» و یا:

«ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم(6)؛ خداوند صاحب من و شما است، پس او را بپرستید، این است راه مستقیم.»

حال باید دید "رب" به چه معنا است؟ در زبان عرب "رب" به کسی گفته می‎شود که تدبیر و کارگردانی چیزی به او واگذار شده و سرنوشت آن در اختیار او باشد. و اگر خدا را "رب" می‎دانیم برای این است که سرنوشت ما در کلیه امور؛ از وجود و هستی، حیات و ممات، رزق و روزی، و ... در دست او قرار دارد.

پس عبادت و پرستش از احساس بندگی سرچشمه می‎گیرد و حقیقت بندگی جز این نیست که انسان خود را مملوک و مقام بالاتر را مالک وجود و هستی، مرگ و زندگی، رزق و روزی و غیره بداند. در این صورت او را "رب" خود تصور کرده است .

3- عبادت، خضوع در برابر کسی است که او را خدا و یا مبدا کارهای خدایی بدانیم و بیندیشیم.

شکی نیست که همه کارهای مربوط به جهان آفرینش؛ مانند تدبیر امور جهان، زنده کردن و میراندن افراد، روزی دادن به جانداران، مغفرت گناهان، و ... از آن خداست. و قرآن مجید با اصرار، همه این امور را از خدا می‎داند. مثل:

«و هو الذی یحیی و یمیت و له اختلاف اللیل و النهار(7)؛ اوست که زنده می‎کند و می‎میراند و شب و روز را جانشین یکدیگر می‎سازد.»

مشکل اساسی وهابیون در این تفکر، اینست که فقط ظاهر عمل را مد نظر قرار داده و به نیت و اعتقاد فرد انجام دهنده عمل، توجهی ندارد. فقط می‎بینند که شیعیان نسبت به حرم پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم‎السلام) تعظیم و تکریم دارند و به اعتقاد آنها کاری ندارند.

و البته قابل توجه است که لزومی ندارد که خداوند حتما خود این کارها را انجام دهد بلکه مسببین به اذن و دستور خداوند، انجام دهنده دستورات خداوند می‎شوند. مانند:

«حتی اذا جاء احدکم الموت توفته رسلنا(8)؛ وقتی مرگ یکی فرا رسد، فرستادگان ما جان آنها را می‎گیرند.

خلاصه این که هر عملی، مانند تعریف فوق صورت گیرد معنای سرسپردگی و عبادت دارد.

بنابر این تعاریف، بوسیدن دست پیامبر و امام، بوسیدن ضریح پیامبر و امامان(علیهم‎السلام)، بوسیدن دست معلم، استاد و پدر و مادر، یا بوسیدن قرآن و کتاب‎های ادیان دیگر و بوسیدن قبر علما، همگی از باب تعظیم و تکریم می‎باشد و هیچ یک به معنای عبادت نیست، مگر این که فرد انجام دهنده آن اعمال، نسبت به ایشان معتقد به الوهیت و ربوبیت باشد .

نتیجه این که مطلق بوسیدن، شرک نیست. کسانی که حرم پیامبر و ائمه، در و دیوار حرم را می‎بوسند، قصد عبادت و پرستش ندارند بلکه مراتب و اکرام و احترام را به جا آورده و ابراز محبت و عرض ادب می‎کنند و این طبیعی است که انسان به هر چیزی که علاقه دارد، آن را اکرام کرده و مقابلش خود را کوچک می‎داند و کوچک جلوه می‎دهد. 

مشکل اساسی وهابیون در این تفکر، اینست که فقط ظاهر عمل را مد نظر قرار داده و به نیت و اعتقاد فرد انجام دهنده عمل، توجهی ندارد. فقط می‎بینند که شیعیان نسبت به حرم پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم‎السلام) تعظیم و تکریم دارند و به اعتقاد آنها کاری ندارند که این تکریم سفارش خود خداوند است دقیقا همانند توصیه خداوند به تکریم والدین که در قرآن یاد شده و این که، انجام فرامین الهی خود، نشانه بندگی در مقابل خداوند سبحان می‎باشد. و اگر عمل به تنهایی، عبادت محسوب می‎شد هرگز، به حضرت یعقوب(علیه‎السلام) و همسر و فرزندانش، فرمان سجده به یوسف نبی داده نمی‎شد.

پس روشن شد که وهابیان چون در معنای عبادت دچار مشکل هستند؛ اعمالی نظیر اکرام قبر پیامبر اکرم و ائمه اطهار(علیهم‎السلام) را شرک در عبادت می‎دانند.   

پی‎نوشت‎ها:

1- اسراء، 24 .

2- بقره، 34 .

3- یوسف، 100 .

4- اعراف، 59 .

5- مائده، 72 .

6- آل عمران، 51 .

7- مومنون، 80 .

8- انعام، 61 .

با استفاده از منابع: آیین وهابیت، جعفر سبحانی، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، جعفر سبحانی، توحید و زیارت، طاهری خرم آبادی.

                                                                                                                   گروه دین و اندیشه سایت تبیان

                                                                                                                          نوشته مهری هدهدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.