تبیان، دستیار زندگی
بخشی از مهم‌ترین نمونه‌های شعر قدیم فارسی را شعرهای كوتاه تشكیل می‌دهد. البته در ایران پیش از اسلام، سنّت شفاهی بیش از سنّت كتبی اهمیت داشته و از این‌رو، آثار اندكی از اشعار پارسی كهن به دست ما رسیده است....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیشینه شعر کوتاه در زبان فارسی

شعر

بخشی از مهم‌ترین نمونه‌های شعر قدیم فارسی را شعرهای كوتاه تشكیل می‌دهد. البته در ایران پیش از اسلام، سنّت شفاهی بیش از سنّت كتبی اهمیت داشته و از این‌رو، آثار اندكی از اشعار پارسی كهن به دست ما رسیده است (ر.ك. تفضلی، ص 312 ؛ اسماعیل‌پور، ص 118).(1) در اندك نمونه‌های باقی مانده از شعر پیش از اسلام، ما با اشعاری مقفّا و با وزن هجایی ـ و بنا به اعتقاد بعضی پژوهشگران وزن تكیه‌ای ـ مواجهیم (در مورد وزن شعرهای قدیم، ر.ك. طبیب‌زاده، ص 17).

با آثار پراکندة اندکی که از شعر قدیم فارسی به‌جای مانده است، داوری در مورد ویژگی‌های این نوع اشعار بسیار دشوار است و با قاطیت نمی‌توان خصوصیات اشعار موجود را به کل آن اشعار ـ که در دست هم نیست ـ تعمیم داد. با این‌همه، بنا به قرائنی که ما را به چگونگی اشعار قدیم فارسی رهنمون می‌شود، بر این باوریم که شعر کوتاه از قالب‌های اصیل و اصلی ایرانی بوده است. از جملة این قرائن، نمونه‌های به‌جا مانده از اشعار قدیم در متون فارسی و عربی است که بعداً بدان خواهیم پرداخت و سپس، استمرار این سنّت، در فهلویات و اشعار عامیانة فارسی و بعدتر، در اشعار کوتاه دری و قالب‌های کلاسیکی همچون رباعی، دوبیتی و قطعات کوتاه است. یک قسم از سرودهای مانوی ـ که بخش عمده‌ای از اشعار ایران پیش از اسلام (دورة میانه) را تشکیل می‌دهد ـ به سرودهای کوتاه اختصاص داشته است. این سرودهای کوتاه در پارسی میانه «مَهر» (mahr) و در پارتی «باشاه» (bâšâh) نامیده می‌شدند (تفضلی، ص 348 ـ 349 ؛ اسماعیل‌پور، ص 195).

برای آن‌که بتوان تقسیم‌بندی روشنی از اشعار کوتاه قدیم به دست داد، ما آنها را به اعتبار تعداد سطرها (مصراع‌ها یا لخت‌ها) در سه بخش بررسی می‌کنیم:اشعار دو سطری، اشعار سه سطری و اشعار چهار سطری. البته در شعر دری، «بیت» که دو مصراع دارد، معیار سنجش قالب‌هاست. ما به دلیل آن‌که بعضی از نمونه‌های شعر قدیم سه سطری است و یکی از مهم‌ترین منظومه‌های مانوی به نام «انگد روشنان» نیز از 135 مصراع تشکیل شده است (اسماعیل پور، ص 194)، واحد شعر کوتاه را سطر می‌گیریم. مؤید این نظر آن است که بعضی از پژوهشگران معتقدند اساس نام‌گذاری رباعی، شکل چهار مصراعی آن است (گاوان، ص 104 ؛ و نیز ر.ک. شمیسا، ص 16 ـ 17).

الف. اشعار کوتاه دو سطری

در فاصلة انقراض دولت ساسانی و قدرت یافتن امیران ایرانی در قرن دوم پس از اسلام، در منابع موجود نمونه‌هایی را از اشعار كوتاه دو سطری که به فارسی دری است، می‌توان یافت. ابن خردادبه در کتاب «المسالک و الممالک» (تألیف در حدود 230 ق.) شعر دو لختی هفت هجایی زیر را به بهرام گور منسوب کرده است:

منم شیر شلنبه

و منم ببر یله

(صادقی، ص 55). (2)

همچنین از ماجرای فتح بخارا به دست سعید بن‌ عثمان در سال 56 هجری و عشق او به پادشاه بخارا که خاتونی بود، سرود دو لختی زیر را از زبان مردم بخارا نقل کرده‌اند:

گو ور خمیر آمد

خاتون دروغ گنده

(همان، ص 66). (3)

همچنین حدس زده می‌شود بیتی که به ابوحفص سغدی (سدة سوم ق.) منسوب است (ر.ک. صادقی، ص 101)، با توجه به ویژگی‌هایش، مربوط به دورانی پیش‌تر از او باشد:

آهوی کوهی در دشت چگونه دودا

یار ندارد، بی یار چگونه رودا

(قیس رازی، ص 201). (4)

به‌ هر حال، به نظر می‌رسد، شعرهای دو سطری از جمله کوتاه‌ترین قالبهای شعر فارسی است که می‌توان امتداد آن را در ترانک‌های مردمی پشتو که به «لَندَی» معروف است، ره‌گیری کرد. لَندی در پشتو به معنی کوتاهک است و دو پاره دارد: پارة اول کوتاهتر است و نُه هجا دارد و پارة دوم که بلندتر است، دارای سیزده هجاست (فکرت، ص 8):

د عاشقی مثال د تیغ دی

خوک چی په تیغ لوبی کوی زخمی بشینه

(همان، ص 92، 128)

[برگردان: عشق همچون تیغ است/ آن‌که با تیغ بازی کند، زخمی خواهد شد].

و یا سروده‌های بلوچی که به «لیکو» موسوم است و دو سطر هجایی است که با همراهی ساز قیچک خوانده می‌شود (مؤمنی، ص 13). لیکو بر خلاف لندی که فاقد قافیه است، بسیار به قافیه مقیّد است:

تو سرودیگ من ربابی یون

پَر تِی دیدارا چون کبابی یون

(همان، ص 113، 149)

[برگردان: تو سرودی من ربابم/ برای دیدن رویت چه کبابم].

همچنین تک‌بیتی‌هایی که عوفی از یکی از معاریف بلخ به نام ابومحمد عبدالله (دورة غزنوی) نقل کرده، اگرچه در وهلة نخست از نوع تفنّنات شاعران جلوه می‌کند، اما به احتمال بسیار متّکی به یک سنّت کهن است: «او را یک یک بیت فرد است که در نفس خود تمام است و اگر تمام کند، از ذوق دور افتد و از معنی بی بهره ماند» (ج 2، ص 46 - 47). این ابیات از لحاظ اقلیمی (بلخ) به ریشة اشعار عامیانة مردم بلوچ و پشتون بسیار نزدیک است:

گر بر کشم این فرو شده پای از گل

هرگز ندهم به هیچ نامردُم دل

(همان، ص 47).

ترانه‌های دو سطری کردی نیز شبیه لیکوهای بلوچی دارای قافیه است و پیشینه‌ای کهن دارد:

بنی سر دلم ناسکه په نجه کت

باوه شینم که بدئه گریجه کت

(اسماعیل پور، ص 173).

[برگردان: دست نازکت را بر دلم بگذار / و با گیسوانت بادم بزن].

شعر

تک‌بیت‌گویی در سدة یازدهم هجری به یکی از اشتغالات ذهنی شاعران دورة صفوی تبدیل شد و دیوان شاعری نیست که ازین تک‌بیت‌ها خالی باشد. حتی گرایش ادیبان و اهل ذوق به تک‌بیت‌ها چنان بود که از میان ابیات غزلیات شاعران این دوره تک‌بیت‌های نابش را برمی‌گزیدند و در جُنگ‌ها و سفینه‌ها و تذکره‌ها و مجموعه‌های شعر نقل می‌کردند. (5)

ب. اشعار کوتاه سه سطری

از جمله اشعار قدیم فارسی که اطلاعات خوبی در مورد آن در دست است، نوعی اشعار ملحون است به نام «خسروانی» که اکنون می‌دانیم اشعار سه لختی بوده است. مؤلف تاریخ سیستان و قابوسنامه و عوفی و خواجه نصیرالدین طوسی و شمس قیس رازی همگی از الحان و اوزان خسروانی یاد کرده‌اند، اما نمونه‌ای از این اشعار به دست نداده‌اند (اخوان ثالث، 1383، ص 555 - 557). (6) مؤلفین دورة اسلامی به سبب آموختگی ذهنی به وزن عروضی، این اشعار را فاقد وزن می‌دانستند. خوشبختانه ابن خردادبه در كتاب «اللهو و الملاهی» یک نمونه از خسروانی‌های باربد موسیقی‌دان و نوازندة بزرگ دربار خسرو پرویز (590 ـ 627 م.) نقل کرده است (شفیعی كدكنی، ص 572 ـ 573):

خاقان ماه مانذ و قیصر خرشیذ

آن من خذای ابر ماند كامغاران

كخاهذ ماه پوشذ كخاهذ خرشیذ.

این شعر، هجایی است و هر سطر آن 10 تا 11 هجا دارد و در سطرهای اول و سوم آن قافیه به‌کار رفته است.

مهدی اخوان‌ثالث، شاعر معاصر، بر مبنای توصیفات نویسندگان قدیم و نمونة به دست آمده از خسروانی‌های باربد، شش شعر کوتاه با عنوان «نوخسروانی» در وزن عروضی سروده که به قرار شعر باربد سه لتی است: «هر یک با سه مصرع در وزن‌های مختلف کوتاه و بلند و از لحاظ قافیه نیز یا مصرع اول با سوم قافیه دارد یا هر سه مصرع قافیه دارند» (اخوان ثالث، 1368، ص 252) و در لت‌های اول و سوم قافیه دارد. یک نمونه از نوخسروانی‌های اخوان را می‌آوریم:

آب زلال و برگ گُل بر آب

مانَد به مه در برکة مهتاب

وین هر دو چون لبخند او در خواب

(همان، ص 254). (7)

نگارنده نیز بر همین مبنا، چند شعر کوتاه سه لختی در وزن رباعی سروده است که به قول اخوان ثالث ، می‌تواند پیشنهادی باشد برای احیای این قالب اصیل شعر کوتاه ایرانی:

یک پارة ابر روی یک پارة ماه

می‌آید و از پیاده‌رو می‌گذرد

یک تکّه سفید زیر یک تکّه سیاه

(میرافضلی، ص 93).

به گفتة تفضلی (ص 312)، قطعه كوتاه زیر كه در توصیف نرگس است، احتمالاً در اصل به پهلوی بوده و بر اثر مروز زمان، خصوصیات فارسی نیز در آن راه یافته است:

نرگس اُزمرد دسته

مروارید فدو رُسته

زرش در میان بسته.

به اعتقاد دکتر صادقی این شعر به فارسی دری محض است که احتمالاً در قرون اول هجری به وزنی غیرعروضی ساخته شده است (ص 103). هر سه سطر این شعر دارای قافیه است و هر سطر آن هفت هجا دارد (اسماعیل‌پور، ص 151). شعر زیر که به ماجرای یزید بن مفرّغ اشاره دارد و در زمان خلافت یزید گفته شده (سال 60 ـ 64 ق.)، داری سه لخت همْ قافیه است و هشت هجایی است:

آب است نبیذ است

عصارات زبیب است

سمیه رو سبیذ است

(صادقی، ص 68 ؛ نیز رک. بهار، ج 1، ص 101). (8)

این دو قطعة اخیر، یادآور نوعی شعر کوتاه سه لختی کُردی است که به «سه خشتی» معروف است. سه خشتی دارای سطرهای هشت هجایی قافیه‌دار است (مسیح، ص 9 ؛ نیز ر.ک. بهار، ج 1، ص 123 ؛ اسماعیل‌پور، ص 173):

واچی به ژنو واچی باله

کریه سری مه خیاله

ئوغه تی مه بی وی تاله

(مسیح، 99)

[برگردان: این چه قدی است و چه قامتی/ در سرم هوای توست/ لحظه‌هایم بی تو تلخ است].

ج. اشعار کوتاه چهار سطری

شعر

از دیگر اشعار مربوط به قرون اولیة اسلامی پیش از رواج شعر دری فارسی، سرود چهار لختی كودكان بلخ است که به حوادث سال 108 یا 119 هجری مربوط است:

از ختلان آمذیه

تر و تباه آمذیه

آبار آمذیه

خشك نزار آمذیه

(صادقی، ص 70 ـ 72).

و دیگر، شعر منسوب به ابوالینبغی عباس بن‌طرخان (شاعر سدة دوم ق.) در مورد خرابی‌های سمرقند است. این شعر چهار لختی را ابن خردادبه روایت کرده است:

سمرقند كندمند

بذینت كی افكند

از شاش ته بهی

همیشه ته خهی

(بهار، ج 1، ص 105).

ترتیب قافیه در این دو شعر متفاوت است. قافیة شعر ابوالینبغی به گونة مثنوی است و قافیة شعر نخست نیز ظاهراً از همین قبیل بوده، اما دچار تغییر و تحریف بسیار شده است. شعر چهار لختی زیر کهراغب اصفهانی در «محاضرات الادباء» نقل کرده، نمونة دیگری از اشعار چهار لختی قدیم فارسی است:

زیود هشتاذ گور

تیرست دالمنه مُرو

مار بی نه میرد

جُذکش بوزنید مرد

(تفضلی، ص 309).

به عقیدة تفضلی، این اشعار دارای اصل پهلوی بوده، اما تا حدی تحت‌تأثیر اشعار عروضی دورة اسلامی قرار گرفته است. یکی از اشعار منسوب به ابوطاهر خسروانی (سدة چهار ق) نیز تا حدودی یادگار اشعار کهن فارسی است. این شعر چهار لختی، هفت هجایی است:

شاهم بر گاه بر آرید

گاهش بر تخت زرّین

تختش در بزم بر آرید

بزم اندر نوکرد شاه

(بهار، ج 1، ص 114).

اگر بخواهیم از تداوم و استمرار این قالب چهار سطری در شعر دری یاد کنیم، بی‌گمان قالب‌هایی مثل رباعی و دوبیتی و قطعات دوبیتی به ذهن می‌رسد. رباعی و دوبیتی هر دو از قالب‌های كوتاه شعر فارسی است كه ساختة ذهن و روح ایرانیان است و تحت‌تأثیر قالب‌ها و اوزان شعر عرب شكل نگرفته است (ر.ک. شفیعی کدکنی، ص 217). نه این‌كه خواسته باشیم، از بابت ایرانی بودن این دو فرم شعری برتری خاصی برای آنها قائل شویم و قالب‌های دیگر را وارداتی بدانیم و ناچیز انگاریم. بحث این است كه با نفوذ اسلام در ایران و تسلط فرهنگ عربی، شعر دری فارسی تحت تأثیر اوزان و قالب‌های شعری ادبیات عرب قرار گرفت. در این میان، قالب‌هایی مثل رباعی و دوبیتی (و مثنوی)، جزو فرم‌های شعری هستند كه در ادبیات عرب سابقه نداشتند و علی‌الظاهر متعلق به دوران پیش از اسلام (عهد ساسانی) بوده‌اند و در شعر دری، خود را با عروض عربی سازگار نمودند و به حیات خود ادامه دادند. این قولی است كه ملك‌الشعرای بهار در مقالة محققانة «شعر در ایران» (ج 1، ص 137) و جلال‌الدین همایی در سخن‌رانی خود با عنوان «رودكی و اختراع رباعی» بر آن تأكید دارند (ص 93).

رباعی و دوبیتی از جهت تعداد مصراع‌ها و قافیه‌بندی (شكل شعری) كاملاً به هم شبیهند. تفاوت این دو قالب، یكی در وزن آنهاست و دیگری در محتوایی كه هریك از این دو قالب به خود پذیرفته‌اند. یكی (رباعی) مقبول طبع شاعران رسمی قرار گرفته و دیگری (دوبیتی) زبان حال عامة مردم است. وزن رباعی و دوبیتی هر دو از شاخه‌های بحر هزج است كه عروض‌دانان قدیم نیز آن را یكی از بهترین و مؤثرترین اوزان شعر فارسی دانسته‌اند. این بحر در شعر عرب از بحور كم‌استعمال است و اعراب بحر هزج را اگر هم به كار برده‌اند، بیشتر در شكل مربع بوده نه مسدّس كه اساس وزن رباعی است (وحیدیان، ص 52). به نظر بهار، بحر هزج مسدس محذوف یا بحر مشاكل كه همان وزن دوبیتی است، از اوزان اشعار قدیم دوران ساسانی است كه در دوران تمدن اسلامی اصلاحاتی در آن شده و به قالب عروض در آمده است. وی معتقد است منظومة پهلوی دوازده هجایی درخت آسوریك ، در همین وزن بوده و به این نوع شعرها چامه می‌گفتند. وی لفظ ترانه را كه هم به رباعی اطلاق می‌شود و هم به دوبیتی، مؤید پیشینه دیرین این دو قالب شعری می‌داند (ج 1، ص 127 ـ 128).

قطعات دوبیتی شاعران مشرق ایران در عهد سامانی از قبیل: منجیک ترمذی ، کسایی مروزی و آغاجی که دکتر شمیسا از آنها با عنوان هایکوی ایرانی یاد کرده است، نمونة چشم‌گیری از اشعار کوتاه چهار سطری است. این اشعار، دو ویژگی بارز دارند: در دو بیت سامان‌یافته و مبتنی بر تشبیهند (ص 75 – 76). این شعرهای چهار لختی، حاکی از برخورد بی‌واسطة شاعر با طبیعت و کشف و شکار لحظات زیبای آن است.

ملاحظاتی در مورد شعر کوتاه امروز

شعر

در دوران معاصر، فرم‌های کوتاه جدیدی تحت تأثیر ادبیات دیگر ملل جهان و از راه ترجمه (بویژه ترجمة هایكوهای ژاپنی) تحت عنوان «طرح» و «طرح‌واره» وارد شعر فارسی شد و در كارهای محمد زهری و منصور اوجی به تدریج شكل بومی و ایرانی به خود گرفت. اكنون، شعر كوتاه یكی از شاخه‌های بالندة شعر امروز فارسی است. با این حال، همة اشعاری كه امروزه تحت عنوان كلی «شعر كوتاه» شناخته می‌شود، از لحاظ فرم و ساخت و زبان و آهنگ دارای تفاوت‌های ماهوی فراوان است. بر خلاف فرم‌های كهن شعر كوتاه، اعم از رسمی و مردمی، كه حدود و ثغور سطرها و لخت‌ها و هجاها و تكیه‌ها و قافیه‌ها و سجع‌ها در آنها كاملاً روشن است، برای هیچ‌كدام از شعرهای كوتاه دوران امروز، حد و مرزی نمی‌توان رسم كرد. پاره‌ای، وزن نیمایی دارند و پاره‌ای فاقد وزن بیرونی هستند. بعضی، قافیه دارند و اغلب فاقد قافیه هستند. تعداد سطرها نیز در این شعرها، حد معینی ندارد و بین دو تا ده سطر در نوسان است. تكیه بعضی از این شعرها تنها بر ایماژ و تصویرسازی است. مبنای شاعرانگی در برخی دیگر، بازی‌های زبانی و ایجاد تضاد و ارتباط میان صورت‌های واژگانی است. و در تعدادی دیگر از شعرهای كوتاه ، از مضامین غافلگیرانه و نكته‌پردازی شاعرانه برای اعجاب خواننده بهره گرفته شده است.

دیده می‌شود كه شاعری گاهی از همة این تكنیك‌ها در شعرهای كوتاه خود استفاده می‌كند و همین امر، تبیین و تعریف این نوع شعر را در شعر امروز با دشواری مواجه ساخته است. حتی در اشعار هایكو پردازان ایرانی كه به سیاق این فرم ژاپنی شعر می‌گویند، حد و حصری كه در اصل فرم «هایكو» وجود دارد و به روشنی و با دقت تمام و با ذكر همه جزییات و شگردها توسط محققان و متخصصان هایكو تبیین شده است، دیده نمی‌شود. فرم شعری هایكو در زبان ژاپنی مبتنی بر سه مصراع هفده هجایی است: سطر اول و سوم پنج هجا دارد و سطر دوم هفت هجا. حتی بسیاری معتقدند در ترجمة هایكو، باید این سطربندی را حفظ كرد، وگرنه محصول كار هایكو نخواهد بود. اما هایكوسرایان ایرانی تقریباً به هیچ وجه به این شیوة سطربندی اعتقاد و اعتنایی ندارند و آنچه را هایكو می‌نامند، در دو تا پنج سطر سامان می‌دهند.

نداشتن چهارچوب و قاعده در فرم اشعار كوتاه معاصر، باعث شده است كه دامنة شمول این نوع شعرها چندان وسیع گردد كه بعضاً كلمات قصار شاعرانه و كاریكلماتورها، و حتی در بسیاری موارد اشعار ناتمام قوام‌نیافتة بلاتكلیف نیز در این رده برای خود جایی دست و پا كنند. بخشی از این بلاتكلیفی، ناشی از بی رغبتی و عدم اهتمام سخن‌وران و شعرشناسان روزگار ما برای تدوین و تعریف و تبیین مبانی شعر كوتاه است. بی اعتنایی به سوابق این نوع شعرها در تاریخ ادب فارسی و عدم توجه و تلاش جدی برای تطبیق ظرافت‌ها و ظرفیت‌های شعرهای كوتاه كهن با مقتضیات روزگار ما، باعث سردر گمی شاعران و مخاطبان، هر دو، در خلق و مواجهه با این فرم پویا و تكان‌دهندة شعر امروز ما شده است.


پانوشت‌ها:

1) در مورد دیگر علت‌های مهجور ماندن اشعار ایران باستان، تفضلی معتقد است که رواج شعر دری و غلبة عروض جدید باعث فراموشی زبان و خط پهلوی و از رونق افتادن اشعار قدیمی شده است. همچنین وابستگی شعر قدیم به ساز و آواز و کم‌اهمیت شدن موسیقی در دوره‌های اسلامی باعث شد این قبیل اشعار رونق همگانی خود را از دست بدهد و از یادها برود.

2) این شعر در منابع دیگر با اختلافات زیاد نقل شده و تعداد سطرهای آن به چهار نیز رسیده است. سطرهای الحاقی چنین است:

نام من بهرام گور

کنیتم بوجبله

(ر.ک. بهار، ج 1، ص 89 ـ 90 ؛ صادقی، ص 55، پانوشت 5). اما اجماع پژوهشگران بر اصالت آن دو سطر اول بیشتر است. بهار اصل پهلوی شعر مذکور را چنین دانسته است:

من اوم شیری شلنبک

او من اوم ببری یلک

(ج 1، ص 90).

3) دکتر صادقی حدس می‌زند که اصل سرود مردم بخارا به زبان سغدی بوده و دو سطر بازمانده، ترجمة دری آن است که در شهرهای خراسان به کار می‌رفته است (ص 67). احتمال دارد که اصل سرود مردم بخارا بیش از دو سطر بوده و دنبالة آن از بین رفته است. آنچه فعلاً موجود است، سرودی است در دو لخت و بررسی ما نیز بر مبنای همین دو سطر است.

4) این دو سطر که به گفتة لازار وزن عروضی ندارد (صادقی، ص 101) نیز دچار تغییر شده و عموماً سعی شده با افزودن یا جابجایی چند واژه، آن را به وزن عروضی نزدیک کنند.

5) دکتر شمیسا (ص 287) معتقد است که قالب شعر در سبک دورة صفوی تک بیت است نه غزل و شاعر این ابیات منفرد را با نخ قافیه و ردیف به هم وصل کرده و از آنها غزلی ساخته است.

6) مقالة اخوان نخستین بار با عنوان «خسروانی و لاسکوی» در مجلة یغما (سال 13، شمارة 10) به چاپ رسید و ما به جهت دسترسی نداشتن به مجلة مذکور، آن را از کتاب آقای یارتا یاران نقل کرده‌ایم.

7) از شش «نوخسروانی» اخوان، پنج تای آن در مصرع اول و سوم قافیه دارد، و فقط یکی از آنها سه قافیه‌ای است.

8) البته توجه باید داشت که ما در این شعر به موسیقی قافیه توجه داریم نه هم‌حرفی کامل قوافی آن.


سید علی میرافضلی

تنظیم : بخش ادبیات تبیان