علل و عوامل تعدد زوجات
( مقالات-4)
عناوین :
مقدمه1- عل تاریخی2- علل جغرافیایی
3- دوره فرزند زایی4- عوامل اقتصادی
5- عامل عدد و عشیره6- فزونی عدد زنان بر مردان
مقدمه:به راستی علل و عوامل تعدد زوجات چیست؟
چرا بسیارى از ملل جهان و مخصوصاً ملل شرقى این رسم و سنت را پذیرفته اند و بعضى از ملل مانند ملل غربىهیچ وقت آن را نپذیرفتند؟ چرا در میان شكل هاى سه گانه چند همسرى، چند زنى رواج و مقبولیت بسزایى یافت، برخلاف چند شوهرى و اشتراك جنسى كه یا هرگز صورت عمل به خود نگرفته است و یا بسیار به ندرت واقع شده و جنبه استثنایىداشته است؟
هوسرانى و تسلط بى چون و چراى مرد، به تنهایى براى پیدایش رسم «چند زنى» كافى نیست؛ حتماً علل و عوامل دیگری نیز در این امر دخالت داشته است، زیرا براى مرد هوسران راه سهلتر و بىدردسرتر از چند زنى این است كه حس تنوع طلبى خود را از راه زن بازى آزاد و رفیقه و معشوقهگیرى ارضاء كند، بدون آنكه زن مورد نظر خود را بهعنوان «همسرى» بپذیرد و نسبت به فرزندان احتمالى او تعهد و مسئولیتى به عهده بگیرد.
از این رو در اجتماعاتى كه چند زنى معمول بوده است، یا موانع اخلاقى و اجتماعىراه معشوقهگیرى و زن بازى آزاد را براى مرد هوسباز بسته بوده است و مرد هوسبازمجبور بوده غرامت تنوع طلبى خود را با بهاى قبول همسرى قانونى زن مورد استفاده خود و پدرى فرزندانش بپردازد، و یا باید فرض كنیم علل دیگرى (جغرافیایى یا اقتصادى یا اجتماعى) غیر از هوسبازى و تنوع طلبى مرد در كار بوده است.
2- عوامل جغرافیایىمنتسكیو و گوستاولوبون اصرار زیادى دارند كه علل جغرافیایى را دخالت دهند.
به عقیده این متفكران، آب و هواى مشرق زمین مقتضى رسم تعدد زوجات بوده است. در آب و هواى مشرق زمین زن هم زودتر بالغ مىشود و هم زودتر پیر مىشود و از این جهت مرد به زن دوم و سوم احتیاج پیدا مىكند. به علاوه، مرد پرورده آب و هواى مشرق زمین از لحاظ نیروى جنسى طورى است كه یك زن نمىتواند او را اقناع كند.
گوستاولوبون در تاریخ تمدن اسلام و عرب صفحه509 مىگوید:
«رسم مذكور( رسم تعدد زوجات) فقط بر اثر آب و هواى مشرق و در نتیجه خصایص نژادى و علل و اسباب دیگرى كه به طرز زندگانى مشرق مربوط بوده پیدا شده است، نه این كه مذهب آن را آورده باشد. و معلوم است آب و هوا و خصایص قومى از جمله عواملى است كه فوق العاده قوى و مؤثر بوده و حتى مالازم هم نمىدانیم كه راجع به آن زیاد قلم فرسایى كنیم. به علاوه، اصل طبیعت و ساختمان مخصوص زنان مشرق و لزوم حضانت طفل و امراض و عوارض و غیره ، آنها را اغلب مجبور ساخته كه از شوهر كناره گیرى اختیار كنند، و چون آب و هواى مشرق و جبلت قومى طورى است كه براى مرد تحمل این كناره جویى موقت غالباً غیر ممكن بوده لهذا تعدد زوجات لزوم پیدا نموده است.»
منتسكیو در روح القوانین صفحه 430 مىگوید:
« در كشورهایى كه داراى آب و هواى گرم مىباشند زن ها در سنین هشت و نه و ده سالگى بالغ هستند و بعد از این كه شوهر كردند بارور مىشوند، به طورى كه مىتوان گفت در كشورهاى گرمسیر ازدواج و بارورى زن ها بلافاصله پشت هم صورت مىگیرد.
3- محدود بودن دوره فرزند زایى زنبه عقیده بعضى محدود بودن سن زن از نظر تولید فرزند برخلاف مرد، و رسیدن اوبه سن «یائسگى» یكى از علل پیدایش رسم تعدد زوجات بوده است.احیانا زنى به این سن مى رسیده است در حالى كه به قدر كافى براى مرد فرزند نیاورده بوده یا فرزندان قبلى تلف شده بودند.
میل مرد به داشتن فرزند به علاوه عدم میل او به طلاق زن اول سبب شده كه مرد به دنبال زن دوم یا سوم برود، همچنانكه نازا بودن زن اول عامل دیگرى براى رو آوردنمرد به ازدواج ثانوى بوده است.
4- عوامل اقتصادىبراى تعدد زوجات ریشههاى اقتصادى نیز ذكر كردهاند و گفتهاند در دوران قدیم برخلاف امروز، زن و فرزند زیاد از لحاظ اقتصادى به نفع مرد بوده است. مرد از زنان و فرزندان خود مانند بردگان كار مىكشیده و احیاناً فرزندان خود را مىفروختهاست. منشاء بردگى بسیارى از افراد اسارت در جنگ نبوده بلكه پدران آنها، فرزندان خود را به بازار برده و فروختهاند.
این جهت مىتواند علت تعدد زوجات واقع شود، زیرا مرد تنها با قبول همسرى رسمى زن مىتواند از مزیت كثرت اولاد بهرهمند شود. معشوقهگیرى و زن بازى آزاد نمىتواند این مزیت را براى مرد تأمین كند. ولى چنانكه مىدانیم این علت را به همه مواردى كه تعدد زوجات وجود داشته است نمىتوان تعمیم داد.
فرضاً ملل ابتدایى به این منظور زنان متعدد مىگرفتهاند ، همه ملل این طورنبودهاند. در دنیاى قدیم رسم تعدد زوجات در میان طبقاتى معمول بود كه با تجمل و تعین و تشخص زندگى مىكردند و معمولاً پادشاهان، امیران، سرداران، روحانیون و بازرگانان متعین زنان متعدد داشتهاند و چنانكه مىدانیم این طبقات از وجود زنان و فرزندان زیاد خود بهره اقتصادى نمىبردهاند.
5- عامل عدد و عشیرهعلاقه به كثرت فرزند و توسعه نفوس فامیل نیز به نوبه خود عامل دیگرى بوده براى تعدد زوجات. یكى از جهاتى كه زن و مرد را در وضع متفاوتى قرار مىدهد این است كه عدد فرزندانى كه یك زن مىتواند تولید كند بسیار معدود و محدود است، خواه تك شوهر باشد یا چند شوهر، اما عدد فرزندانى كه مرد مىتواند تولید كند بستگى دارد به تعداد زنانى كه در اختیار دارد. ممكن است یك مرد به تنهایى از صدها زن هزارها فرزند از نسل خود تولید كند.
در دنیاى قدیم برخلاف دنیاى امروز عدد و عشیره عامل اجتماعى مهمى به شمار مىرفته است. قبایل و طوایف از هر وسیلهاى براى تكثیر عدد و جلوگیرى از كاهش آن استفاده مىكردهاند. یكى از افتخارات آن مردم افتخار به كثرت عدد افراد قبیله بوده است. بدیهى است كه تعدد زوجات یگانه وسیله تكثیر عدد بوده است.
6- فزونى عدد زنان بر مردانآخرین عامل تعدد زوجات كه ضمناً مهمترین عامل است، فزونى عدد زنان برعدد مردان بوده است. موالید دختران از موالید پسران زیادتر نبوده و نیست. احیاناً اگر در برخى سرزمین ها موالید دختر از موالید پسر بیشتر است، در بعضى سرزمین هاى دیگر برعكس است و موالید پسر از موالید دختر افزونتر است. چیزى كه همواره سبب مىشود كه عدد زنان آماده ازدواج از عدد مردان آماده ازدواج بیشتر باشد این است كه تلفات مرد همیشه از تلفات زن بیشتر بوده و هست. كثرت تلفات مرد همواره سبب شده و مىشود كه در صورت تك همسرى، گروه فراوانى از زنان از داشتن شوهر قانونى و خانه و زندگى و فرزند مشروع محروم بمانند.
در این كه در اجتماعات ابتدایى این طور بوده بحثى نیست. قبلا از ویل دورانت نقل كردیم كه:
« در اجتماعات ابتدایى به واسطه اشتغال مردان به جنگ و شكار، زندگى مرد درمعرض خطر بود و به همین جهت مردان بیشتر از زنان تلف مىشدند. فزونى عده زنان بر مردان سبب مىشد كه یا تعدد زوجات رواج پیدا كند و یا عدهاى از زنان به حال عزوبت بسر برند.»