معنی و مفهوم تربیت
معنی و مفهوم پرورش مذهبی ( قسمت هفتم )
در قسمت قبل به مراحل پرورش مذهبی پرداختیم . اینك در ادامه می خوانیم...
والدین امروز مسئولیتی به مراتب سخت تر و دشوارتر از گذشتگان بر عهده دارند كه كوتاهی در آن نفرین آیندگان را به همراه خواهد داشت . برای انجام این وظیفه دشوار، آگاهی و ایمان لازم است از آن باب كه ساختن آدم ، بسی دشوارتر از ساختن هر پدیده ی دیگر است. وقتی بنا شود برای پرورش زنبور عسل و دام ها دوره ای و همچنین تجربه ای لازم باشد ، برای پرورش انسان این تجربه آموزی به مراتب ضروری تر خواهد بود. كودكان همچون علف هرزه نیستند كه به خود واگذار شوند. آنها نهال هایی هستند كه در سایه ی پرورش باید رشد یابند و میوه ی شیرین دهند. بدین سان تربیت برای آنان امری ضروری و حیاتی است .
تعریف و اهمیت تربیت :
به طور خلاصه تربیت عبارت است از ایجاد تغییرات مطلوب در انسان و به عبارت دیگر و بهتر: ایجاد تحولات ثمر بخش در محیط زندگی انسان به منظور ساختن و شكوفایی استعدادهای آدمی ؛ و یا تربیت عبارت است از پروردن قوای جسمی و روحی انسان برای وصول به كمال مطلوب و انتقال طرز تفكر و احساس و عمل یك جامعه به آیندگان.تربیت به معنی پرورش دادن و پرورش یافتن است به شرطی كه براساس روش علمی انجام گیرد و فردی را به نقطه ای دلخواه برساند، دانشی است جدید كه مبتنی بر فلسفه ، روان شناسی ، اقتصاد و زیست شناسی است . در اهمیت تربیت همین بس كه بگوییم وجود این همه اهداف بلند ، فضیلت ها و رذیلت ها، خیرخواهی ها و بدخواهی ها زاییده ی تربیت است. و برای درك بیشتر اهمیت آن كافی است كه آدمی خود را درجای كودك بگذارد، كودكی كه از مادر زاده شده و به هیچ امری آگاه نیست .
تربیت چیست ؟
تربیت از سویی علم است چون دارای موضوع و هدف و روش است .از سویی فن است زیرا جریان نشو و نمای قوای انسانی با فنونی باید تحت مراقبت آید. ممكن است فردی با سواد و عالم باشد ولی معلم نباشد.
تربیت از سویی هنر است چون در آن توجه به لطافت ها و ریزه كاری هایی است كه برای دوباره ساختن و سازمان دادن ضروری است.
از سوی دیگر ، خدمت است به خود فرد و به جامعه انسانی است و به وسیله آن می توان فرد را موجودی مفید ساخت و به حقیقتِ آدمیت واصل كرد.
وظیفه تربیت :
وظیفه تربیت در عبارتی كوتاه عبارت است از: سازندگی و آفرینندگی ، ساختن و سازمان دادن ، تلاش برای ایجاد تعادل بین نیازها و تعدیل تمایلات و غرایز.با دیدی وسیع تر می توان گفت تربیت وظیفه دارد سه جنبه آدمی را بسازد: تن ، سر، روان.
و در جمع ، فرد را به ایجاد رابطه ای صحیح بین خود و خدا و جهان قادر سازد، او را فردی مفید و مؤثر برای جامعه بسازد، انسانی بیافریند كه دارای میل وصول به ارزش های عالی باشد، قدرت ابتكار و تصمیم گیری داشته باشد، آداب زندگی را بداند، در مسیر جریانات اجتماعی و بر كنار از هرگونه پیش داوری باشد.
تربیت وظیفه دارد انسانی بسازد كه زندگی اش براساس معیارها و ضوابط اندیشیده ، مبتنی بر استقلال شخصیت ، عدالت اجتماعی ، شناخت زیبا و انتخاب احسن ، مبانی اخلاقی و انسانی باشد.
عاملان تربیت :
سازندگان كودك كه در بحث ما عاملان تربیت نام دارند به سه دسته تقسیم می شوند:1- والدین كه عامل اصلی تربیت اند و مهم ترین نقش را در پرورش او ایفا می كنند.
والدین از یك سو عامل وراثتند و از سوی دیگر عامل محیطی . در جنبه وراثت ، خصایص بسیاری را از خود و اجداد خود به فرزندان منتقل می كنند، در جنبه محیط نیز دامان والدین نخستین مدرسه برای كودك است كه در آن ، همت های بلند، ارزش های عالی ، خلق و خوی نیكو و آزادگی و یا بالعكس پستی ها ، كج خلقی ها و انزواطلبی ها را می آموزد. البته در این امر سهم مادر به مراتب بیشتر از پدر است از آن باب كه مخصوصاً در سال های اولیه تكیه گاه فرزند و تنها فرد مورد ارتباط با او مادر است.
در اهمیت نقش والدین همین كافی است كه بگوییم از حدود 95 هزار ساعت زندگی كودك تا پایان یازده سالگی ، فقط حدود 5 هزار ساعت آن در مدرسه و حداكثر قریب همین مدت با كسان و خویشان ، و الباقی در خانه سپری می شود و مهمتر این كه بخش اعظم این مدت 85 هزار ساعتی ، در كنار مادر و دامان و آغوش او و یا لااقل در تماس مستقیم با اوست .
2- طبقات اجتماعی ، كه به نسبت تماس و برخورد كودك با آنها به دسته های زیر قابل تقسیم هستند :
- برادر، خواهر، پدر بزرگ ، مادر بزرگ .
- عمو، عمه ، دایی ، خاله و فرزندان آنها.
- معلم ، مدیر، مستخدم ، همكلاسی ها وهم مدرسه ای ها.
- افراد جامعه اعم از بقال ، عطار، كتاب فروش ، بزاز، قصاب ، نانوا ، پلیس و ...
اینان در سازندگی و یا ویران كردن بنای زندگی افراد تأثیر به سزایی دارند و كودك آگاهانه طرز زندگی و خط مشی آنها را فرا می گیرد و براساس آن، بینش و فلسفه خاصی پیدا می كند.
3-
عوامل خارجی كه عبارت اند از :وسائل ارتباط جمعی چون رادیو ، تلویزیون ، فیلم و سینما ، روزنامه و مجله ، كتاب و نوشته ها ...موجودات غیر انسانی چون گیاه و حیوان و جماد كه به گونه هایی در او تأثیر می گذارند . فی المثل تماس و برخورد فرد با چوب نرم در محیط كارگاه تأثیری سوای برخوردش با فلز سرسخت دارد.
تحولات طبیعی از پیدایش فصول ، زلزله ها ، عوامل جوّی ، آب وهوا و... . این عوامل در نحوه زندگی ، در طرز فكر، اخلاق و رفتار مؤثرند و زندگی انسان به حقیقت تابع محیط به معنای اعم است ( محیط جغرافیایی ، آب و هوایی، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و...)
ادامه دارد...
در قسمت بعد منحصراً از عامل اول و مهم تربیت ، یعنی والدین ، سخن می گوئیم اگر چه در ضمن آن از مباحث دیگر هم سخن به میان خواهد آمد.