تبیان، دستیار زندگی
کلاس درس روته مولر با تمام کلاس‌های آموزشی تفاوت داشت چرا که از بیست و پنج نفری که در این کلاس حاضر شده بودند نصف به علاوه یک آنها با هم قهر ........
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همکلاسی مایلی کهن و قلعه نویی

قلعه نویی و مایلی کهن

کلاس درس روته مولر با تمام کلاس‌های آموزشی تفاوت داشت چرا که از بیست و پنج نفری که در این کلاس حاضر شده بودند نصف به علاوه یک آنها با هم قهر بودند اما به دلیل اهمیت این کلاس کدورت‌ها برای ساعتی به فراموشی سپرده شد تا شاید پس از این کلاس 10 روزه بتوانند معتبرترین مدرک مربیگری را به دست آورند.

شاید تصورش خیلی سخت باشد که بیست و پنج نفر از مربیان طراز اول ایرانی را زیر یک سقف ببینی!

اگر تمام دست اندرکاران فدراسیون فوتبال عزم خود را جزم می‌کردند تا این چهره‌ها را برای شرکت در یک میهمانی دوستانه دور همدیگر جمع کنند هیچ‌گاه موفق نمی‌شدند تمام آنها را دور یک میز شانه به شانه یکدیگر ببینند اما وقتی بحث کلاس پیشرفته مربیگری‌ به میان می‌آید تمام این افراد تصمیم می‌ گیرند با سرعتی خارق‌العاده خود را به محل مورد نظر برسانند.

مرد موبور آلمانی تصور‌نمی‌کرد پس از برکناری از کادر فنی تیم ملی دوباره در تهران زیر یک سقف به مربیان ایرانی درس دهد اما برای رسیدن به مطالبات معوقه خود مجبور شد دوباره در قامت مدرس برای سرمایه‌های فوتبال ایرانی پای تخته وایت برد نکات آموزنده را بیان کند.

مایلی کهن و قلعه نویی

شاید به جرات بتوان گفت که امیر قلعه نویی و محمد مایلی کهن چهره‌های خبرساز این کلاس بودند. شاگردان سرشناس مولر که از چند هفته قبل به دلیل اتفاقات روی داده در بازی استقلال- سایپا از خجالت یکدیگر در آمده بودند دیروز با یکدیگر رو به رو شدند و مجبور شدند علی رغم میل باطنی خود به فاصله چند صندلی سخنان روته مولر را گوش دهند. این اتفاق برای عکاسان بی نظیر ترین سوژه‌ عکاسی بود اما محمد مایلی کهن و امیر قلعه نویی شکارچیان لحظه‌ها را حسابی در حسرت گذاشتند چرا که در طول چند ساعتی که در کلاس حضور داشتند حتی برای یک ثانیه هم با هم چشم در چشم نشدند.

به جز امیر قلعه نویی و محمد مایلی کهن، حمید استیلی و افشین پیروانی نیز با هم قهر بودند و در طول مدت برگزاری کلاس هرگز با هم سخنی نگفتند تا همه متوجه اختلاف شدید آنها با یکدیگر شوند. از چهره‌های خبرساز دیگر این کلاس می‌توان به نام اصغر مدیر روستا و ناصر پورمهدی اشاره کرد. آنها که در ابتدای فصل با یکدیگر حسابی شاخ به شاخ شده بودند در این کلاس ترجیح دادند همدیگر را نبینند تا مبادا مجبور شوند با هم سخنی بگویند.

هومن افاضلی با لباسی متفاوت وارد سالن می‌شود تا همه به سمت او نگاه کنند، هومن می‌خندد تا بقیه از خنده منفجر شوند، امیر حسین پیروانی می‌گوید: "خدا رو شکر بالاخره لباس اندازه ات پیدا شد." دستیار دایی لبخند می‌زند و می‌گوید:"تمام شلوار‌های اینجا برای من شلوارک بود!"

مایلی کهن و احمد زاده

احمدزاده ‌یار مایلی کهن، مرفاوی کنار امیر

در دو نوبت صبح کلاس تا قبل از ناهار اقبال عمومی به سمت محمد مایلی‌کهن بود چرا که زمانی که در سالن کنفرانس آکادمی فوتبال باز شد به محض این که حاجی مایلی روی یک صندلی نشست به چشم بر هم زدنی تمام صندلی‌های کنار او به اشغال هم شاگردی‌های حاجی درآمد. محمد احمدزاده دستیار سابق مایلی کهن در تیم ملی و بچه محل سرمربی سایپا زوج ثابث حاج محمد در این کلاس بود. او در طول مدت کلاس دیروز در دو نوبت صبح و بعدازظهر کنار مایلی‌کهن نشست تا به حاجی ثابت کند یک انزلی چی دو آتشه است.

البته ناگفته نماند که امیر خان هم به اندازه کافی کنار خود، دوستان قدیمی و رفقا را می‌دید؛ صمد مرفاوی، علی نظرزاده، مارکار آقاجانیان، افشین پیروانی هم کلاسی‌های قلعه نویی بودند که از کنار او تکان نخوردند.

اما نکته جالب اینجا بود که در نوبت عصر اطراف حاجی مایلی کهن خلوت شد تا قلعه‌نویی در محاصره مربیان جوان لیگ قرار بگیرد.

گرد و خاک حاجی مایلی کهن

زمان استراحت لابی هتل واقعاً دیدنی می‌شد، به ویژه وقت استراحت دوم کلاس مربیگری روته مولر،عکاس‌ها آرام و قرار ندارند. محمد احمدزاده که انگار می‌دانست قرار است تا قبل ظهر افشین پیروانی از تیم پرسپولیس اخراج شود به عکاس‌هایی که در حال عکس گرفتن از او بودند اعتراض می‌کند: " بابا ولش کنید چقدر ازاین خوش تیپ عکس می‌گیرید. این بنده خدا الان داغ داغ است!"

درحالی که محمد احمدزاده در حال گیر دادن به پیروانی و عکاسان است، حاجی مایلی کهن در حال خواندن روزنامه به احمدزاده‌می گوید:"ول کن بابا این بنده‌خدا رو ببین؛ آقای قطبی چه کهکشانی راه انداخته!"

نور فلاش عکاس‌ها به قدری زیاد است که روته مولر دستش را مقابل چشمانش گرفته، مرتضی محصص به آقای مبصر می‌گوید:" اگر کار عکاس‌ها تمام است بروند بیرون تا زمان استراحت بعدی."

مایلی کهن که انگار منتظر یک فرصت است با دیدن خبرنگار یک روزنامه ورزشی از کوره در می‌رود و به او می‌گوید:" تو چطور می‌توانی این گونه راحت بیایی جلوی من بنشینی. شما در روزنامه‌خود نوشتید من گفته‌ام، "من اما من دیوانه‌ هستم، دیوانه ترم نکنید!" من کی چنین حرفی زدم. خیلی بی انصافی است از بین آن همه حرف من فقط یک جمله شوخی مرا تیتر یک کردید! پاشو برو به سردبیر بی معرفتتان بگو این رسم معرفت نیست!"

حاجی خیلی عصبانی شده به همین دلیل خبرنگار مغضوب سریع لابی هتل را ترک‌ می‌کند!

کلاس مربیگری

امیر در زاویه مخالف مایلی کهن

مبصر کلاس که کت و شلواری شکلاتی‌ پوشیده شاگردان روته مولر را صدا می‌زند:" آقایان بفرمایید داخل، کلاس شروع شد."

عکاس‌ها به این امید که امیر و مایلی کهن با هم روبه رو شوند جلوی در ورودی جمع می‌شوند اما هر دو چهره‌خبرساز این کلاس به قدری زرنگ هستند که یک درصد هم احتمال رویارویی این دو نفر وجود ندارد؛ امیر قلعه نویی زودتر روی صندلی اش می‌نشیند، حتی محل نشستن امیر هم با سیاست انتخاب شده چرا که در زاویه‌ای نشسته که در بهترین‌ حالت ممکن نیز نمی‌توان چهره‌ مایلی کهن را دید! عکاس‌ها دست بردار نیستند به محض عبور مایلی کهن از پشت سر قلعه نویی از این لحظه عکس می‌گیرند تا شاید این تصویر روی جلد روزنامه آنها چاپ شود.

لباس متفاوت  آقای آنالیزور

هومن افاضلی با لباسی متفاوت وارد سالن می‌شود تا همه به سمت او نگاه کنند، هومن می‌خندد تا بقیه از خنده منفجر شوند، امیر حسین پیروانی می‌گوید: "خدا رو شکر بالاخره لباس اندازه ات پیدا شد." دستیار دایی لبخند می‌زند و می‌گوید:"تمام شلوار‌های اینجا برای من شلوارک بود!"

در همین حین مایلی کهن به او می‌گوید: آقای افاضلی یک عکس یادگاری با هم بگیریم که هومن می‌گوید: «سر نخواستن ما دعواست حاجی ما رو دست نگیر!»

نور فلاش عکاس‌ها به قدری زیاد است که روته مولر دستش را مقابل چشمانش گرفته، مرتضی محصص به آقای مبصر می‌گوید:" اگر کار عکاس‌ها تمام است بروند بیرون تا زمان استراحت بعدی."

سوژه داغ اخراج افشین

در سالن کاملاً بسته نمی‌شود، صدای مرتضی محصص به خوبی شنیده می‌شود، سؤالات او سوژه ‌خوبی برای این گزارش است؛ محصص می‌گوید: «آقای قلعه‌نویی در سیستم 4-3-3 از جناحین حمله می‌کنند یا نه؟» امیر با کمی مکث جواب می‌دهد، نفر بعدی افشین پیروانی است، او که چند ثانیه قبل که نوبتش بشود از کلاس بیرون آمده بود خبر نداشت درست زمانی که خبر برکناری اش را شنید مرتضی محصص به دنبال او بود تا از او سؤال تخصصی کند. افشین با چهره‌ای پریشان دوباره به سالن ‌بر می‌گردد، همه متوجه اخراج او می‌شوند اما محصص دوباره از او سؤال می‌کند:" آقای پیروانی سیستم پرس در زمان حمله حریف را توضیح دهید؟"

بیچاره افشین نمی‌دانست چه بگوید تا این که برادر کوچک به دادش می‌رسد و پنهانی پاسخ را به برادر اخراجی می‌دهد.

کلاس مربیگری

شاگرد زرنگ کلاس!

حمید استیلی شانه به شانه علی نظرزاده نشسته و به سرعت از سخنان روته مولر و محصص یادداشت برداری می‌کند، امیر قلعه نویی و محمد مایلی کهن تند تند روی کاغذ نکات مهم را یادداشت می‌کنند تا فردا از آنها به خوبی استفاده کنند. اصغر مدیر روستا چهره جذابی در این کلاس دارد؛ او که روبه‌روی رضا عابدیان نشسته دائما با ایما و اشاره با آنها حرف می‌زند و می‌خندد. محصص ناگهان متوجه در ورودی می‌شود و به مبصر می‌گوید:" در را ببندید تا آنها که فالگوش ایستادند ناکام بمانند."

عکس یادگاری

وقت استراحت سوم فرا می‌رسد؛عکاس ها حسابی مشغول هستند، آقای محصص به مبصر جوان می‌گوید: «همه را به بیرون دعوت کنید تا عکس یادگاری بگیریم.» هنوز شاگردهای کلاس مولر بیرون نیامدند که امیر قلعه نویی در حال گپ زدن با یکی از دوستانش با دست به پیکان مدل 70 اشاره می‌کند که وارد کمپ شد، امیر با صدای بلند به مسافر این ماشین می‌گوید: «دایی فرهاد شما باید سوار بنز باشی نه پیکان!» فرهاد کاظمی که از ماشین پیاده می‌شود؛ دستهایش را باز می‌کند و در حالی که امیر را بغل می‌کند گفت:" داداش من نوکرتم ما بیشتر از این پیکان نداریم!"

بگو بخندی بین او و امیر شکل می‌گیرد، بقیه مربیان با دیدن فرهاد کاظمی به سمت او می‌آیند تا بازار روبوسی داغ داغ شود.مقابل در ورودی حاجی مایلی‌کهن و کاظمی با هم رو به رو می‌شوند تا کاظمی حسابی حاجی را تحویل بگیرد.

محصص می‌گوید:"دوستان بفرمایید تا عکس داغ است همه با هم لبخند بزنیم!"

تنظیم برای تبیان : رضا سیگاری

منبع : روزنامه ایران