تبیان، دستیار زندگی
صفر پایخان در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: در سخن گفتن از شهید شیرودی باید خیلی دقت كرد زیرا او از لحاظ ایمان، اخلاق، شجاعت و ذكاوت یك فرد خاص بود و با همه فرق می‌كرد. وی افزود: از سال 1353 در دانشگاه خلبانی هوان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آرزوی خیلی ها!

کتابشناسی خلبان شهید علی‌اکبر ‌شیرودی
همرزم شهید شیرودی گفت: شهید علی‌اكبر شیرودی از نظر تاكتیك‌های نظامی، ایمان، اخلاق، مدیریت و شهامت برای همه الگو بود و خیلی‌ها آرزو داشتند، شهید شیرودی شوند.

صفر پایخان در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار داشت: در سخن گفتن از شهید شیرودی باید خیلی دقت كرد زیرا او از لحاظ ایمان، اخلاق، شجاعت و ذكاوت یك فرد خاص بود و با همه فرق می‌كرد.

وی افزود: از سال 1353 در دانشگاه خلبانی هوانیروز با علی اكبر شیرودی آشنا شدم و دوستی من با او در دوران جنگ در پایگاه عملیاتی كرمانشاه شروع شد؛ پایگاه عملیاتی كرمانشاه منطقه‌ای بود كه از نظر نیرو و تجهیزات آ‌مادگی كامل را در آغاز جنگ داشت و یكی از یگان‌های پشتیبانی در منطقه غرب محسوب می‌شد؛ در حقیقت جوانان با شهامت و با غیرتی آنجا بودند كه توانستند با پشتیبانی به موقع حملات دشمن را دفع كنند كه شهید شیرودی یكی از همان قهرمانان بود.

هم پرواز شهید شیرودی گفت: در سال 57 علی اكبر شیرودی نخستین كسی بود كه در كمیته‌های تشكیل شده بعد از انقلاب، فعالیت می‌كرد؛ وی در مسجد جلیلی كه بیشتر نیروهای هوانیروز در آن كمیته شركت داشتند، هركاری انجام می‌داد؛ حتی نگهبانی می‌كرد.

وی ادامه داد: شهید شیرودی بعد از مسئله كردستان نخستین خلبانی بود كه عملیات پرواز به آنجا را انجام داد؛ به طوری كه در روستاها آوازه دلاورمردی‌های شهید شیرودی در تمام منطقه آذربایجان غربی و شرقی و كردستان حتی روستاهای سرپل ذهاب پیچیده بود.

پایخان تصریح كرد: 10 ساعت پس از حملات هوایی ارتش عراق، نیروهای یگان هوانیروز كه بنده هم در آن حضور داشتم به فرماندهی شهید شیرودی كه لیدر تیم‌های پروازی بود، از پایگاه كرمانشاه به مدت 35 دقیقه پرواز خود را به سرپل ذهاب رساندیم.

وی افزود: ما تجهیزات نظامی، رویكردهای كارآمد و جوانان شجاع و با ایمان در هوانیروز داشتیم ولی با دشمنی روبه‌رو بودیم كه هیچ شناخت و اطلاعاتی بر تاكتیك‌ها، نیروها، مكان‌های استقرار و تجهیزات آنها نداشتیم؛ این در حالی بود كه 50 درصد پیروزی در جنگ از طریق كسب اطلاعات از نیرو و توان دشمن میسر می‌شود.

پایخان اضافه كرد: وقتی ما به "سرپل ذهاب " رسیدیم، فضای منطقه به هم ریخته بود. بیشتر نیروهای خودی، ارتش و لشكر زرهی 81 كرمانشاه با شورشگران كردستان درگیر بودند و رژیم بعث عراق بعد از چندین ماه رزمایش و اشراف كامل به مناطق و پادگان‌های نظامی، به كشور ما حمله كرد.

وی ادامه داد: رژیم بعث عراق با 12 لشكر زرهی، پیاده، مكانیزه و پشتیبانی قوی و نیروی هوایی كاملاً آماده از جنوب و غرب حمله كرد؛ وضعیت پادگان خیلی به هم ریخته بود و تعداد زیادی از مردم به سمت جاده‌های خروجی شهر در حركت بودند؛ با یگان‌های پرواز به طرف سرپل ذهاب و قصر شیرین رفتیم و ملاحظه كردیم كه ستون ارتش عراق با تانك‌ها و تجهیزات به طرف خاك ما در حال حركت هستند.

همرزم شهید شیرودی افزود: ما بدون طرح و پوشش هوایی به طرف آنها حمله كردیم و نخستین هدفی كه زدیم، نفربری حامل یك نظامی عراقی بود؛ نخستین راكد را زدیم و خوب عمل كرد. ارتش عراق احساس می‌كرد كسی در منطقه نیست اما احتمال داده بود شاید در ارتفاعات «پاتاق»، خطری آنها را تهدید كند و زمانی كه به ارتش عراق ضربه وارد آمد، مجبور شد با دقت بیشتری در عملیات حضور پیدا كند.

پایخان گفت: خوشبختانه فاصله‌ ما با مقر (پادگان ابوذر) در زمان پرواز 9ـ 8 دقیقه بود؛ بچه‌ها با شور و شوق خاصی بارها باك هلی‌كوپترها را از سوخت پر می‌كردند و به منطقه درگیری برمی‌گشتند، ما همان روز ركورد پرواز را كه 6 ساعت بود به 12 ساعت رساندیم.

شهید علی‌اكبر شیرودی از نظر اخلاقی خیلی مهربان و شوخ طبع بود و در مواقع حساس، تصمیم‌گیری و برنامه خیلی خوبی را ارائه می‌داد ضمن اینكه از نظر تاكتیكی خیلی خوب عمل می‌كرد و پیش‌بینی او از عملكردهای عراق درست بود

شهید شیرودی

وی ادامه داد: قانون پرواز این بود كه یك خلبان برای آنكه آماده پرواز شود باید 8 ساعت خواب راحت و بدون اضطراب و ناراحتی و تغذیه كامل و سالم داشته باشد تا بتواند پرواز موفق و خوبی انجام دهد ولی از آنجا كه هدف ما چیز دیگری بود، بچه‌ها بدون استراحت و بی‌وقفه پرواز می‌كردند.

همرزم‌ شهید شیرودی اضافه كرد: در مقر، آشپزی به نام "سیف‌الله " داشتیم؛ سیب زمینی آب پز شده را تهیه می‌كرد و ما در داخل هلیكوپتر می‌خوردیم و به پرواز ادامه می‌دادیم؛ بچه‌ها خیلی با عشق حمله كردند و نیروهای عراق كه تا سر پل ذهاب پیشروی كرده بودند، كمی عقب نشینی كردند و بالاخره زمین‌گیر شده و حالت تدافندی پیدا كردند ولی چند ساعت بعد با تحریك فرماندهان، 3 بار حمله سنگینی به ما شد.

همرزم شهید شیرودی گفت: این روند دفاعی و حمله، از روز اول جنگ تا 3 ماه ادامه داشت زیرا طرح عملیاتی و شناسایی كامل منطقه انجام نشده بود، در منطقه ایلام و سرپل ذهاب، هوانیروز درگیر اصلی با نیروهای عراق بود؛ نیروها با هلیكوپتر بر طبق دستورالعمل‌های ابلاغی با دشمن مقابله می‌كردند.

وی افزود: با حملات سنگین عراق، بنی‌صدر دستور داد كه پادگان ابوذر تخلیه شود در حالی كه آن پادگان، منبع مهمات و تجهیزات بوده و تیپ زرهی در آنجا مستقر بود؛ شهید شیرودی با این امر مخالفت كرد و گفت «ما می‌توانیم جلوی نیروهای دشمن بایستیم» و بچه‌ها با ایمان و انگیزه‌ای كه داشتند، جلوی این امر را گرفتند تا اینكه پس از 3 ماه جنگ كلاسیك و منظم آغاز و جبهه با آمدن نیروهای سپاه، بسیج و ارتش شروع شد.

پایخان تصریح كرد: شهید علی‌اكبر شیرودی از نظر اخلاقی خیلی مهربان و شوخ طبع بود و در مواقع حساس، تصمیم‌گیری و برنامه خیلی خوبی را ارائه می‌داد ضمن اینكه از نظر تاكتیكی خیلی خوب عمل می‌كرد و پیش‌بینی او از عملكردهای عراق درست بود؛ زمانی كه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای بازدید به منطقه آمد، شهید شیرودی به او گفت «به امام خمینی (ره) بگویید شیرودی با یارانش در پل ذهاب حضور دارند و نیروها، با ایمان و تخصص با موج توفنده عراق مقابله می‌كنند».

وی افزود: شهید شیرودی فرد بزرگی است؛ او یكی از شهدای اسطوره‌ای برای ملت ایران بوده و در كنار او، شهید احمد كشوری و شهید حمید سهیلیان از بهترین‌های هوانیروز بودند.

همرزم شهید شیرودی گفت: شهید شیرودی با بچه‌ها رابطه نزدیكی داشت و برای نجات نیروها، استانداردها را كنار می‌زد؛ در عملیات «بازی دراز» پشت ارتفاعات بازی دراز یكی از فرماندهان توسط نیروهای دشمن از ناحیه دو دست آسیب دیده بود؛ شهید شیرودی آرام و قرار نداشت و می‌گفت «باید كاری برای نجات او انجام دهیم» ما هم تا آن زمان سیستم پرواز شب نداشتیم تا اینكه به اتفاق شهید شیرودی و شهید جواد امینی ساعت 21 خودمان را به منطقه رساندیم؛ نیروهای عراق متوجه حضور ما شدند و با توپ‌ها و ضدهوایی‌ها به طرفمان حمله كردند؛ درگیری صورت گرفت و ما شاهد بودیم كه شهید شیرودی كارهای غیرممكن می‌كرد.

شهدا

وی اظهار داشت: در حدود 7 ماه از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود كه عملیات بازی‌دراز با هدف و طراحی مشخصی شروع شد و موقعیت ارتفاعات به دو منطقه شمالی، دشت ذهاب و منطقه جنوبی دشت گیلانغرب مشرف بود؛ منطقه بازی‌دراز صعب‌العبور و از نظر دیدبانی اهمیت فوق‌العاده‌ای داشت، به همین علت عراق نخستین كاری كه انجام داد ارتفاعات بازی‌دراز را تصرف كرد و از آنجا تمام جاده‌های تداركاتی ما را زیرنظر داشت.

پایخان اضافه كرد: جلساتی با فرماندهان سپاه، ارتش و هوا‌برد برگزار شد؛ نقشه عملیات این بود كه ما ارتفاعات بازی را از دشمن پس بگیریم، بنابراین به همراه لیدر پرواز (شهید شیرودی) برای شناسایی موقعیت و گره‌ها به منطقه رفتیم؛ اواخر فروردین دستور حمله صادر شد و ما از ساعت 6 صبح دوم اردیبهشت در ارتفاعات سخت بازی‌دراز با كد رمز "شیرود " عملیات را شروع كردیم؛ دشمن با تمام نیرو بر روی رزمندگان آتش می‌ریخت و ما نیروها را با هلیكوپتر جا به جا می‌كردیم.

وی بیان كرد: در آن عملیات به فرماندهی شهید شیرودی، حملات گسترده‌ای بر روی نیروهای دشمن انجام دادیم اما دشمن نمی‌خواست قبول كند كه ما این منطقه را پس بگیریم؛ به همین دلیل پاتك‌های سنگینی انجام می‌داد و یك حمله ایضایی را شروع كرد؛ (همیشه پاتك‌های عراق از حملات او سنگین‌تر بود.)

همرزم شهید شیرودی گفت: در پادگان ابوذر تعداد زیادی از خبرنگاران خارجی حضور داشتند و زمانی كه ما می‌رفتیم و چند دستگاه تانك را منهدم می‌كردیم خبرنگاران فوراً از ما می‌پرسیدند«چه كار كردید؟» در یكی از این حملات، 4 دستگاه تانك را منهدم كردیم؛ بعد از عملیات خبرنگار انگلیسی از شهید شیرودی پرسید «چه كار كردید؟» شهید شیرودی پاسخ داد «4 دستگاه تانك را منهدم كردیم» خبرنگار انگلیسی گفت «باور نمی‌كنم كه شما با این سرعت این كار را انجام داده باشید» شهید شیرودی به خبرنگار انگلیسی گفت «ما توانمند هستیم» و او را مجبور كرد تا با او به منطقه برود و از نزدیك فیلمبرداری كند. شهید شیرودی به او گفت «از این صحنه‌ها فیلمبرداری كن و به تمام جهان نشان‌ بده و بگو كه ما به این هلیكوپترها اجازه نمی‌دهیم كه حمله‌هایشان را ادامه دهند».

وی تصریح كرد: با شهید شیرودی، 15روز پرواز مشترك داشتم تا اینكه روز 8 اردیبهشت یكی از خلبانانی كه موشك می‌زد، بیمار شد؛ شهید شیرودی با مهارتی كه داشت با هلیكوپتر دیگری پرواز كرد و به من گفت « امروز از هم جدا می شویم»؛ آن‌ روز 3 فروند هلیكوپتر آماده شدیم و ساعت 8 صبح پرواز را شروع كردیم.

هم‌پرواز شهید شیرودی افزود: شهید شیرودی همیشه نخستین فروندی بود كه پرواز كرده و راكد را پرتاب می‌كرد؛ او همه خلبانان را به مقر هدایت می‌كرد و با دریافت موقعیت بچه‌ها در مقر، آخر از همه خود به مقر بر می‌گشت.

وی ادامه داد: روز 8 اردیبهشت به خاطر اینكه عملیات را دیرتر از روزهای دیگر شروع كرده بودیم؛ نیروهای عراق ما را از رو به رو دیدند، یكی از تانك‌های عراق بی‌وقفه به طرف ما شلیك می كرد؛ آنروز احمدرضا آرش هم‌پرواز شهید شیرودی بود، یكدفعه متوجه شدیم كه كابین هلیكوپتر شهید شیرودی 2 نصف شد.

شهید شیرودی بعد از مسئله كردستان نخستین خلبانی بود كه عملیات پرواز به آنجا را انجام داد؛ به طوری كه در روستاها آوازه دلاورمردی‌های شهید شیرودی در تمام منطقه آذربایجان غربی و شرقی و كردستان حتی روستاهای سرپل ذهاب پیچیده بود.

پایخان افزود: با بچه‌ها‌ به سمت محل حادثه رفتیم، آرش به سختی مجروح شده و شهید علی اكبر شیرودی با اصابت تركشی به ناحیه گردن به آرزویش رسید؛ آری رستم منطقه بازی دراز شهید شد.

وی گفت: به مناسب شهادت علی اكبر شیرودی مراسم سینه زنی در منطقه برگزار شد كه بیش از 2 هزار نفر در این مراسم شركت كردند؛ همه ما از نظر روحی منقلب شدیم و باور نمی‌كردیم "اكبر " شهید شده است.

همرزم شهید شیرودی اضافه كرد: دیگر قادر به مقابله با دشمن نبودیم. یكی از بچه‌ها با دیدن این وضعیت خطاب به همه ما گفت «این كارها یعنی چه؟ اگر واقعا "اكبر " را دوست دارید راهش را ادامه دهید».

پایخان افزود: حملات عراق خیلی سنگین بود و ما حس انتقام داشتیم و تصویر جنازه شهید شیرودی در ذهن ما تداعی می‌شد؛ حملات و آتش ما تشدید پیدا كرد به طوری كه عراق از موضع پیش‌بینی شده هم عقب‌تر رفت.

تنظیم برای تبیان: حسین رحمانی