تبیان، دستیار زندگی
او حرف هایش را با یک جمله احساسی آغاز کرد: «من دوبار در ایران گریه کردم یکبار برای سقوط فولاد و یکبار برای پیروزی فولاد و قهرمانی استقلال ........
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من فقط یکشنبه را به یاد دارم

فابیوجانواریو

او حرف هایش را با یک جمله احساسی آغاز کرد: «من دوبار در ایران گریه کردم یکبار برای سقوط فولاد و یکبار برای پیروزی فولاد و قهرمانی استقلال در روز یکشنبه».

«فابیو دانیل جانو آریو» جوان 29 ساله برزیلی در فاصله کمتر از 9 ماه زندگی در تهران به یکی از محبوب ترین چهره ها تبدیل شده است. ظاهر ساده، دلنشین و شاید هم متفاوت او در کنار رفتار حرفه ای و جوانمردانه اش باعث شده او خیلی زود به جمع ستاره های محبوب تاریخ باشگاه استقلال بپیوندد.

بعد از ظهر یکشنبه در چه لحظه ای باور کردی که استقلال قهرمان شد؟

تا آخرین لحظه مطمئن نبودم. مدام به اسکوربورد نگاه می کردم. فقط می دانم بدترین لحظه وقتی بود که ذوب آهن گل زد و بازی مساوی شد.

بهترین تصویری که از روز یکشنبه در ذهنت ثبت کردی چه تصویری است؟

بهترین خاطره من هیجان مردم در فرودگاه تهران بود. من خیلی تلاش کردم از دست آن همه ازدحام جمعیت در فرودگاه مهرآباد فرار کنم اما خوشبختانه موفق نشدم و صحنه هایی به وجود آمد که تا آخر عمرمم فراموش نمی کنم. استقبال مردم از ما فوق العاده بود. مانند فاتحان یک جنگ بزرگ. از همه آنها متشکرم.

عکس العمل جانواریو پس از گل سایپا به استقلال

در این مدت اتفاق افتاد که همه امیدت را از دست بدهی؟ مثلاً به خودت بگویی که دیگر قهرمان نمی شویم؟

وقتی در دقیقه 94 بازی با سایپا گل خوردیم و بازی مساوی شد تقریباً همه امیدم را از دست دادم.

یادم هست بعد از بازی به فرهاد مجیدی گفتم که دیگر قهرمان نمی شویم.

بیست سال دیگر اگر بخواهی درباره این فصل و قهرمانی با استقلال صحبت کنی، چه می گویی؟ بهتر بگوییم چه تجربه ای از این فصل برای تو همیشه باقی می ماند؟

چیز فوق العاده ای که می توانم بگویم و هرگز فراموش نکنم هیجان هواداران استقلال در طول فصل بود اما روز آخر چیزی دیگری بود. شما مطمئن باشید آن همه هیجان برای کسی که بیماری قلبی داشت خیلی خطرناک بود. در آن ثانیه های پایانی من خودم داشتم از دست می رفتم. خیلی خوشحالم که نتیجه نهایی را تغییر دادیم و این برای من خیلی خاطره انگیز بود.

شما شایسته قهرمانی بودید؟

البته، ما خیلی شایسته این کاپ بودیم. ما در طول لیگ برتر بهترین آمارها را در اختیار داشتیم.

بهترین بردها، گل های زده و...

این اولین قهرمانی زندگی حرفه ای تو بود؟

نه، در لیگ منطقه ای برزیل در سال 2002 با تیم ویتوریا قهرمان شدم.

کدامیک از این قهرمانی ها بهتر بود؟

قهرمانی استقلال با این همه طرفدار میلیونی مطمئناً برای یک فوتبالیست جذاب تر است.

و حالا تو یکی از محبوب ترین بازیکنان استقلال هستی، چون گل قهرمانی استقلال را زدی؟

این موضوع را احساس کردی که محبوبیت تو به شدت بیشتر شده ؟

بله، اما من به تنهایی استقلال را قهرمان نکردم. این یک کار گروهی بود. من فقط تلاش کردم همیشه جزو بهترین ها باشم. نمی دانم موفق شدم یا نه؟! اما مهم این است که استقلال قهرمان شد.

هافبک برزیلی تیم فوتبال استقلال تهران

بهترین مسابقه ای که در این فصل برای استقلال انجام دادی کدام بازی بود؟

الان هیچی را به یاد نمی آورم. من فقط یکشنبه را به یاد دارم. همه افکارم در همان روز فعلاً باقی مانده.

راستی واکنش همسرت  بعد از قهرمانی و بازگشت به خانه چطور بود؟

ساعت 5 صبح دوشنبه بود که به خانه رسیدم. دیدم همسرم پیراهن استقلال را پوشیده و جلوی در ایستاده. تا به حال نشده بود که وقتی از یک مسابقه برمی گردم چهره همسرم را اینقدر خوشحال ببینم.

در برزیل چه خبر بود، خانواده ات مسابقه را دیدند؟

نه، اما همه آنها نشسته بودند پای کامپیوتر و اینترنت و لحظه به لحظه نتیجه را دنبال می کردند. پدرم می گفت شما پیام را می برید اما فولاد نمی تواند ذوب آهن را شکست بدهد. به خاطر همین وقتی می بیند که من گل زدم و پیام را شکست دادیم خوشحال می شوند اما یکی دو ساعت بعد از بازی پدرم با بی حوصلگی و برای کنجکاوی پای اینترنت می رود تا نتیجه نهایی مسابقه ذوب آهن و فولاد را متوجه شود. پدرم می گفت وقتی دیده که فولاد چهار بر یک ذوب آهن را برده آنقدر فریاد زده که همه همسایه ها متوجه شدند که استقلال، تیم پسرش در ایران قهرمان شده. در شب قهرمانی استقلال همه اقوام ما در خانه پدرم جمع شدند و این قهرمانی را جشن گرفتند.

می خواهیم کمی با صراحت صحبت کنی. به نظر خودت بعد از بازی با راه آهن که پنج بر یک پیروز شدید،کمی افت نکردی؟

من سه هفته مصدوم شدم و اتفاق بدی بود ولی در مجموع در طول فصل همه تلاشم را انجام دادم. البته چون تیم خوب نتیجه نگرفت پس من هم خوب نبودم.

در لیگ قهرمانان آسیا چطور؟ چرا موفق نبودیم؟

شما در فوتبال به مقدار زیادی شانس هم نیاز دارید. ما خیلی مقابل الاتحاد، الجزیره و ام صلال در تهران بدشانس بودیم اما این را هم بگویم مشخص نیست، ما هنوز هم شانس داریم و با کسب دو نتیجه خوب شاید صعود کنیم.

جانواریو و مجیدی

بهترین دوستان تو در ایران چه کسانی هستند؟

در تیم استقلال فرهاد و پژمان و رینالدو اما در بیرون از استقلال آقای نیکومنش از دوستان خوب ایرانی من است. با کاسترو در ذوب آهن، والنته و کارلوس در فولاد هم خیلی دوست هستم.

البته کارلوس (دروازه بان فولاد) هم به تو کمک بزرگی کرد. او بیشتر از شش موقعیت صددرصد گل را از ذوب آهن گرفت.

کارلوس فوق العاده بازیکن حرفه ای و با اخلاقی است. بعد از مسابقه با من تماس گرفت و گفت که «فابیو، پیروز شدیم، فقط به خاطر تو»

همبازی ها من در فولاد به من گفتند که وقتی اواخر بازی فولاد چهار بر یک پیش بود بعضی از هواداران وقتی شنیدند که من گل استقلال را زدم من را تشویق می کردند.

فابیو، خودت فکر می کنی راز این همه محبوبیت چیست؟

من آدم ساده ای هستم و به همه احترام می گذارم. برای من رده و مرتبه فرقی نمی کند. از ماساژور و تدارکات گرفته تا مدیرعامل به همه احترام می گذارم و با همه محترمانه برخورد می کنم. شاید همین یک راز است.در باشگاه استقلال هم از رئیس بزرگ و جنتلمن یعنی آقای آشتیانی و همچنین آقای انصاری که خیلی به من محبت داشتند تا تدارکات و مسئولان ورزشگاه دستگردی همگی من را دوست داشتند و کمکم کردند.

تصور اینکه روزی از استقلال بروی و از این همه طرفدار و محبوبیت فاصله بگیری سخت نیست؟

زندگی حرفه ای زیاد با احساس و عاطفه هماهنگ نیست. به هر حال یکی از ویژگی های یک ورزشکار حرفه ای باید «دل کندن» باشد. البته این پرسش شما را فعلاً دوست ندارم. چون دارم از قهرمانی استقلال لذت می برم.

می خواهیم چند سوأل هم از همسرت بپرسیم اما قبلش می خواهیم بدانیم بهترین خاطره غیر ورزشی تو در تهران چه بوده؟

همسرم یک ماهی برزیل رفت و من تنها بودم. وقتی که به تهران برگشت خیلی خوشحال شدم و روحیه گرفتم.

شادی آبی پوشان پس از گل

مصاحبه با همسر جانواریو

وقتی شنیدید که روز یکشنبه فابیو گل زد، کجا بودی؟ چه می کردی؟

تنها بودم. واقعاً قلبم داشت می ایستاد. شاید باور نکنید اما احساس می کردم که اشتباه کردم وقتی گزارشگر «اسم» فابیو را آورد متوجه شدم که خواب نیستم.

مسابقه ذوب آهن با فولاد خیلی هیجان انگیز بود اما وقتی 3 بر یک به نفع فولاد شد، دیگر آنقدر استرس داشتم که نمی توانستم صفحه تلویزیون را ببینم. کف دستهام به شدت عرق کرده بود.

وقتی فابیو گل زد، چیزی را نشکستی؟

نه، اما وقتی استقلال قهرمان شد به بزرگترین رویایم رسیدم. من آرزو داشتم فابیو با استقلال قهرمان شود و بهترین حالتش اتفاق افتاد. روز یکشنبه را هیچ وقت فراموش نمی کنم.

استقلال که قهرمان شد، دردسر خانواده جانواریو بیشتر شد؟

نه، دردسر نیست. مردم به همسر من لطف دارند. از یکشنبه تا حالا کلی از اقوام من زنگ زدند و به فابیو تبریک گفتند. فابیو در بین فامیل های من و خودش هم خیلی محبوب است.

خانواده شما گویا به ایران هم آمدند.

بله، پدر و مادر من در زمستان گذشته به ایران آمدند و بهترین خاطره زندگی من به غیر از روز یکشنبه، روزی بود که با پدر و مادرم برای تماشای مسابقه استقلال مقابل مس به ورزشگاه آزادی رفتیم. در آن مسابقه استقلال با گل دقیقه 90 پیروز شد و من خیلی به وجد آمده بودم. شب فوق العاده ای بود. از مدیریت باشگاه استقلال ممنونم که شرایطی را به وجود آورد که من توانستم به استادیوم بیایم.

واکنش پدر و مادر شما بعد از قهرمانی فابیو چطور بود؟

پدر من ویدیوی صحنه گل فابیو را به همراه جشن قهرمانی استقلال را روی facebook گذاشته است که همه دوستانش ببینند. الان که با شما حرف می زنم در خانه ما در برزیل جشن قهرمانی فابیو در حال برگزاری است.

پس فعلاً زندگی در ایران برایت لذت بخش است.

بله، دوری از محل تولد و زندگی کار سختی است اما علاقه مردم ایران به بازی و شخصیت همسرم زندگی در ایران را برای من خیلی سخت نمی کند.

(فابیو به میان مصاحبه می آید: البته از یک چیزی متنفر است! همسر فابیو که انگار به یاد می آورد با هیجان می گوید:)

من خیلی حرص می خورم که در ایران نام خانوادگی فابیو را اشتباه تلفظ می کنند. حالا مردم عادی اشکالی ندارد اما گزارشگران شما هم نام خانوادگی اش را اشتباه می گویند.

او فابیو جانواریو نیست. یعنی در فامیلی او حرف «واو» وجود ندارد.

او جانو+ آریو است یعنی جانو آریو (به الف با کلاه توجه کنید.)

(فابیو توضیح می دهد که امروز هم در محل تمرین یکی از هواداران اسمش را با انگلیسی به اشتباه نوشته بود و از حرف انگلیسی v استفاده کرده بود.)

شادی جانواریو پس از قهرمانی

به نظر تو فابیو فصل آینده در استقلال می ماند؟ چون او قرارداد 2 ساله با استقلال دارد.یعنی ممکن است پیشنهاد خارجی داشته باشد.

من نمی دانم. فعلاً که فقط به قهرمانی استقلال فکر می کنم.

اگر یک پیشنهاد خیلی خوب از کشورهای عربی داشته باشد، چطور؟

البته خانم ها پول را دوست دارند اما هر جا که به پیشرفت ما کمک کند، مطمئناً مقصد ما خواهد بود اما همه زندگی هم پول نیست. ما فعلاً در کنار هواداران استقلال روزهای لذت بخشی را پشت سر می گذاریم.

  منبع : سایت باشگاه استقلال

تنظیم برای تبیان: رضا سیگاری