نان آوران كوچك
كودكان خیابانی و كار ، همانندی ها و تفاوت ها
روز جهانی كودك آمد و رفت بی آنكه ما از كودكانی كه هر روز در مسیر رسیدن به محل كار ، دانشگاه و یا مدرسه با آنها روبرو می شویم ، نشانی ببینیم و اثری بیابیم . تلویزیون و دیگر رسانه ها این روز را برای كودكان جشن گرفتند و به آنها تبریك گفتند ولی كسی از كودكان خیابانی و كودكان كار یادی نكرد گویی كودك از نظر این افراد بچه های مودب و دست و رو شسته ای هستند كه لباس تمیز به تن دارند و سربه راه و منظم به فرمان والدین خود گوش می سپارند. در این میان این افراد كودكی گم شده كودكان خیابانی و شادی های فراموش شده كودكان كار را به فراموشی سپردند و غافلانه از سر آن گذشتند .جای تاسف دارد كه ما به خیل این كودكانی كه به اصرار از دیگران از رهگذران می خواهند آدامس ، بادكنك ، جوراب و یا چیزهای به درد نخور دیگر بخرند از سر بی اعتنایی گذر كردیم و آنها را ندیدیم . روز كودك گذشت و تا سال آینده و روز كودك دیگری كودكان و مسائلشان به فراموشی سپرده شد ولیما روز نوجوان را در پیش داریم روزی كه در آن منت دار رشادت نوجوانی آگاه و شجاع محمد حسین فهمیده هستیم.ولی متاسفانه نوجوانان امروز جامعه ما با نوجوانی محمد حسین فهمیده تفاوت بسیار دارند . برخی نازپرورده والدین اند و برخی دیگر همان غیرت و همت را دارند ولی آن را نه در عرصه پرافتخار دفاع از بوم و دین كه در عرصه روزمره تامین بخشی از مخارج خانه مصروف می دارند. اگر حسین فهمیده با غیرت خود نامش را در تاریخ ایران جاودانه كرد ، این نوجوانان در سكوت و فراموشی ، در زاویه و تاریكی به كار خود ادامه می دهند، بدون آنكه دیده شوند. آنان در خیابان ها به دنبال لقمه نانی پرسه می زنند بی آنكه از سوی مردم و رهگذران دیده شوند ، در كارگاهی نمور وتاریك زیر جور كارفرما فرسوده می شوند بی آنكه از سازمان های حمایتی نظیر سازمان های بهزیستی و یا بیمه ای كمكی فرارسد . اما اینجا سوالاتی مطرح است ، كودك كیست و تا چه سنی از نخستین سالهای عمر آدمی را كودكی می نامند ؟ كودك خیابانی كیست و چه تفاوتی با كودك كار دارد ؟ این كودكان با چه موانع ، مشكلات و آسیب هایی دست به گریبان هستند ؟ و برای رهایی این فرزندان این آب و خاك چه باید كرد؟
بر اساس ماده نخست پیمان جهانی حقوق كودك كه بر چهار ركن اساسی بقاء ، رشد ، حمایت و مشاركت كودكان اذعان دارد " كودك كسی است كه سن او كمتر از 18 سال باشد مگر اینكه بر اساس قانون ملی قابل اعمال ، سن قانونی كمتر تعیین شده باشد" و متاسفانه در قوانین ما تعریف دقیقی از كودك وجود ندارد و سن مشخصی برای وی تعریف نشده است . در قوانین ما آغاز سن ازدواج در دختران 13 و در پسران 15 سال است ( البته سن ازدواج برای دختران در سالهای اخیر به میزان 4 سال افزایش یافته و در گذشته این سن 9 سال بود ) و خوانندگان عزیز اذعان می دارند كه فرد برای ازدواج بایستی نه تنها از سنین كودكی كه حتی نوجوانی نیز گذر كرده باشد ، علاوه بر این در قوانین ما یك نوجوان 15 ساله می تواند در انتخابات شركت كند و همین فرد تنها در 18 سالگی می تواند برای دریافت گواهینامه رانندگی به ادارات مربوطه مراجعه كند. یك فرد ایرانی می تواند در 13 تا 15 سالگی برای زندگی مشترك خود و یا آینده سیاسی و اجتماعی كشور خود تصمیم بگیرد در حالیكه هنوز از نظر مراجع قانونی به سن پذیرش مسئولیت های اجتماعی نرسیده است . به همین دلیل می توان گفت كه قوانین ما تعریف روشنی از مرز كودكی ندارند و در غیاب این تعریف ما باید بر اساس پیمان جهانی حقوق كودك 18 سالگی را به عنوان مرز كودكی بازشناسیم . یعنی آن دسته از افرادی را كه ما نوجوان می نامیم ( رده سنی 13 تا 18 سال ) می توان كودك و مشمول این پیمان نامه جهانی نامید . (لذا در این نوشتار واژه كودك دلالت بر افراد زیر 18 سال دارد و نه تعریف مصطلح جامعه از كودك ) با كیلیك بر این آدرس (http://www.irankids.com/unicef/unicef.htm) می توانید از دیگر بندها و مواد پیمان جهانی حقوق كودك اطلاع یابید.
كودكان خیابانی و كار ، همانندی ها و تفاوت ها
هم اكنون در كشور ما نه خط فقر مشخص است و نه آمار قابل اعتمادی از جمعیت ایرانی كه زیر خط فقر زندگی می كنند در دست ،آمارهای گوناگون بدون اعلام خط فقر و حداقل درآمد برای زندگی از 21 تا 51 در صد جمعیت كشور را زیر خط فقر اعلام می كنند . درهر صورت با افزایش میزان تورم ، و روند مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ به ویژه تهران و سایر شهرهای بزرگ مانند مشهد اصفهان و شیراز، ما با جمعیتی روبرو هستیم كه در تامین مایحتاج ابتدایی زندگی خویش با مشكل مواجهند؛ در این خانواده ها فقر پایه و زیر بنای مشكلات عدیده و گوناگون است ، فقر زمینه را برای نقصان آموزش و در نتیجه فقر فرهنگی فراهم می سازد. جمع این دو، شرایطی را ایجاد می كند كه كودك برای به دوش كشیدن بخشی از بار مالی خانواده راهی خیابانها و یا كارگاهها شود . " از نظر كارشناسان اقتصادى بررسى علل پدیده كار كودكان، علت هایى عمده و زیربنایى دارد كه از آن جمله مىتوان به فقر، عدم تعادل اقتصادى و رشد ناكافى اقتصادى، اشاره كرد؛ واقعیت این است كه بدون توزیع درآمد عادلانه و دست یابى افراد به كار و شغل مطلوب در شرایط رونق اقتصادى، این مشكل هم چنان به قوت خود باقى خواهد ماند. البته وجود فقر تنها دلیل به وجود آمدن معضل كودكان كار نیست و علل مختلفى از جمله نقایص موجود در آموزش و پرورش، قوانین و مقررات ناكافى براى مقابله با كار كودكان و فقدان آگاهى عمومى، از عوامل موثر در بروز پدیده اى چون كار كودكان به شمار مىآید."
معضل كودكان كار تنها به كشور ما و یا كشورهای جهان سوم محدود نمی شود ." بر اساس اعلام سازمان جهانى كار 642 میلیون كودك در جهان مشغول به كار هستند كه یك سوم آنان به خود فروشى و تجارت مواد مخدر و 601 میلیون نفر دیگر به كارهاى قابل تحمل و تقریبا سبك اشتغال دارند. آمار رسمى این سازمان هم چنین نشان مىدهد كه 127 میلیون كودك در آسیا، 48 میلیون نفر در آفریقا، 4/17 میلیون كودك در آمریكاى لاتین، 4/5 میلیون نفر در كشورهاى غربى و 2/4 میلیون در كشورهاى اروپاى شرقى كار مىكنند. در ایران، اگر بر اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزى مبنى بر آن كه 51 در صد جمعیت كشور زیر خط فقر زندگى مىكنند، تكیه كنیم؛ در خواهیم یافت كه چه درصد بزرگى از كودكان به دلیل فقر به كار مشغول هستند." كودكان نیروی كار ارزان هستند ،از قوانین و مقررات بی اطلاعند و قدرت اعتراض و یا مراجعه به مراكز قانونی را ندارند ، دستمزد بسیار ناچیز دریافت می كنند ، در كارگاههاى مخفى و زیر زمینى و به دور از نظارت مراجع قانونی به كار مشغول اند، لذا از سوی كارفرمایان سودجو به فراوانی مورد سوءاستفاده و استثمار قرار می گیرند. و این مزیتها باعث رونق بازار كار كودك مى شود و همیشه متقاضى كار كودك وجود دارد.
این در حالی است كه طبق مواد 6 ، 19، 27، 28، و 32 پیمان جهانی حقوق كودك بر "حق طبیعی زندگی و تضمین بقاء و رشد كودك ، جلوگیری از هر نوع سوء استفاده از كودك ، برخورداری هر كودك از سطحی زندگی ای كه ضامن رشد جسمی ، ذهنی ، روانی و اجتماعی او باشد ،برخورداری از آموزش و پرورش ابتدائی رایگان و اجباری و حمایت در برابر كاری كه رشد و سلامت او را تهدید كند و تعیین حداقل سن كار و شرایط كار كودكان " تصریح شده است و این در حالی است كه كار كودكان آنها را از آموزش و مدرسه ، از رشد صحیح و تربیت درست باز می دارد و آنها را در معرض انواع آسیب ها و خطرات قرار می دهد. پیمان جهانی حقوق كودك ، كار افراد زیر 18 سال را ممنوع كرده است این درحالی است كه سن اشتغال برای كودكان كشور ما نامشخص است و شرایط نابسامان اقتصادی سبب شده است كه كودكان وارد بازار كار شوند. " بر اساس آمارها، 380 هزار كودك 10 تا 14 ساله در سراسر كشور كار ثابت دارند و حدود 370 هزار كودك در همین سن به عنوان كارگر فصلى مشغول به كارند. یعنى بیش از 700 هزار كودك رسما كار مىكنند" معضل اشتغال زودرس چنان وسیع و پردامنه است كه كارشناسان با اعمال تفكیك ها و دسته بندی هایی در درون آن كودكان كار را از كودكان خیابانی مجزا كرده اند و برای كودكان خیابانی نیز تقسیماتی قائل شده اند. " دو تعریف در مورد كودكان كار وجود دارد: اول كودكان كار زیر ۱۸ سال كه بر اثر فشارهاى شدید اقتصادى و اجتماعى مجبور به كار و زندگى در خیابان هستند؛ و دوم كودكان كار از حیث ارتباط با خانواده، كه به سه دسته تقسیم مىشوند: اول كودكانى كه در خیابان كار و زندگى مىكنند و ارتباطى با خانواده ندارند. دوم كودكانى كه در خیابان كار مىكنند، اما احساس تعلق به خانواده دارند. و سوم كودكانى كه با خانواده هاى خود در خیابان كار مىكنند.گروه دوم یعنى كودكانى كه در خیابان كار مىكنند و احساس تعلق نسبت به خانواده دارند، كودكان كار محسوب مىشوند" و همین كارشناسان كودكان كار را به دو دسته "كودكان كار دركارگاه ها" و "كودكان كار در خیابان" تقسیم مىكنند . تفاوت كودكان خیابانی و كار در شكل خانواده این كودكان است گروه اول بعضاً فاقد خانواده و یا سرپرست هستند و لذا در خیابان كار می كنند و می خوابند ولی گروه دوم دارای خانواده اند و در خیابان و یا كارگاهها كار می كنند ولی شب را در خانه و نزد سرپرست و یا خانواده خود سپری می كنند .
البته كار كودكان منحصر به خیابان ها و كارگاهها نیست بلكه شمار قابل توجهی از آنان در خانه ها به كارهایی نظیر شكستن قند ، پاك كردن حبوبات و عدس ، گل سازی و یا بسته بندی مواد مشغولند و كارگر خانگی نامیده می شوند مضرات این گونه كار كردن ساعات نامشخص و نامحدود آن است .
به هر صورت چه كودك كارگر كارگاههای پنهان باشد و یا در خیابان به آدامس فروشی و بادكنك فروشی و اقسام آن اشتغال داشته باشد چه كارگر خانگی باشد در معرض آسیبهایی قرار دارد كه گاه جبران ناپذیر است .
" دكتر فاطمه قاسم زاده، عضو هیأت علمى دانشگاه تهران تحقیقى درخصوص كودكان كار وخیابانى انجام داده است.وى مى گوید:۹۲درصد كودكان خیابانى بین ۱۴ تا ۱۸ سال، در هرچهار زمینه رشد جسمى، ذهنى، عاطفى واجتماعى دچار مشكلات فراوان هستند." كه بیشترین آسیب ها و یا سهمگین ترین خطرات را با درصد فراوانی آن در زیر می آوریم .
"۸۹ درصد آنان از نظر رشد عاطفى و روانى دچار احساس كم ارزشى ، ۵۸درصد انتقام جویى وخصومت ، ۸۰ درصد بى اعتمادى به دیگران ، ۵۰درصد بدبینى ومنفى گرایى ،۴۵درصد افسردگى ، ۵۴درصد اضطراب،۸۴ درصد احساس ناامنى و ترس و ۷۷ درصد داراى بحران هویت هستند.
وى مى افزاید: براساس این تحقیق در زمینه رشد اجتماعى، ۸۰درصد این كودكان دچار پرخاشگرى وخشونت، ۳۷درصد دچار اعتیاد، ۵۰درصد آنان به سرقت ، ۴۱درصد خرید وفروش موادمخدر و ۸۵درصد تخریب اموال عمومى مبادرت كرده واین درحالى است كه۵۰ درصد آنان مورد سوءاستفاده جنسى قرار گرفته اند. ۵۴ درصد آنان به حقوق دیگران بى توجه بوده و در برقرارى ارتباط با دیگران مشكل داشته و ۵۵ درصد آنان تمایل به بزهكارى داشته اند.
بیش از ۸۰ درصد كودكان كار دچار مشكل كم خونى هستند. ۸۰درصد كاهش قد، ۸۶درصد كاهش وزن، ۷۷درصد بیمارى هاى دهان و دندان، ۷۳درصد بیماریهاى چشمى ، ۶۱ درصد بیماریهاى دستگاه تنفسى، ۶۴ درصد بیماریهاى قلب ، ۶۹ درصد بیماریهاى گوش وحلق وبینى، ۸۲ درصد بیماریهاى پوستى و ۶۰ درصد داراى بیماریهاى گوارشى بوده اند. ۵۶درصد از كودكان كار بى سواد بوده اند، ۳۲ درصد با كمبود حافظه، ۳۰درصد با مشكلات یادگیرى ، ۶۱درصد مشكلات گفتارى مواجه بوده اند و ۸۶ درصد نیز هیچ گونه مهارت وشغلى نداشته اند."
این پژوهش میزان دستمزد این كودكان را چنین ارزیابی می كند : " میزان درآمد ماهانه ۱۱ درصد آنها ۳۰هزار تومان وكمتر، ۲۸درصد بین ۳۰ تا ۵۰هزار تومان، ۲۳ درصد ۵۰ تا ۸۰ هزارتومان ، ۱۶ درصد ۸۰ تا ۱۰۰هزارتومان و ۹درصد بالاى ۱۰۰هزارتومان حقوق دریافت می كنند " این پژوهش درباره ساعات كاری كودكان كار و خیابانی می افزاید : "۲۵درصد كودكان كار بین ۴ تا ۶ ساعت كار مى كنند،۳۵ درصد بین ۶ تا ۱۰ ساعت ، ۲۴ درصد ۱۰ ساعت به بالا در روز كار مى كنند، ۸۳درصد آنها با خانواده زندگى مى كنند و ۵۴ درصد آنها درآمد خود را صرف خانواده مى كنند، ۵۶درصد آنها پدر ومادر داشته واعضاى خانواده آنها بین ۵ تا ۸ نفر عنوان شده است."
بسیاری از افراد ، هموطنان و همشهری های ما وقتی سخن از كودكان خیابانی و كودكان كار به میان می آید با ذكر جملاتی از این دست " اكثر آنها افغانی هستند " یا " پدر و مادر درستی ندارند " یا " این بچه ها خیلی بی ادب هستند " و با جملاتی از این دست از خود رفع مسئولیت می كنند . اگر این كودكان افغانی یا شهرستانی ،بی بهره از تربیت درست ( چندان دور از انتظار نیست ) و یا كثیف و بد لباس باشند و اگرهای دیگر بازهم جزیی از جامعه بشری هستند به راستی چه شده است كه ملت ما با نصایح مشفقانه و انسان دوستانه " چو عضوی به درد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار" این چنین ، افراد بشری آسیب پذیر بی پناه و دردمند را به این بهانه ها از خود می راند و از كنار آنان بی اعتنا می گذرد . كودكانی كه به ندرت كسی آنان را به نام صدا كرده است و بیشتر آنان با واژه "آهای" یا "بچه" مورد خطاب قرار گرفته اند .این كودكان جزیی از جامعه ما هستند فرزندان این مرز ، كودكانی كه در خردسالی همتی به مراتب بلندتر از بسیاری بزرگسالان دارند ، "كودكان كار، نان آوران كوچكى هستند كه در بسیارى مواقع مانع فساد و فحشاى خانواده شده اند؛ آنان دلاوران بزرگى هستند و در مقابل آسیب دیدگان اجتماعى هستند كه متاسفانه خودشان به راحتى آسیب پذیرند " آنان برای آنكه خانواده خود را از فقری مهلك و مرگبار رهایی بخشند در خیابان ها به دنبال روزی خود می گردند و آن را از دستان ما طلب می كنند. شاید برخی از خوانندگان بر این باور باشند كه رسیدگی به وضعیت این كودكان به مانند بسیاری دیگر از مسئولیت ها بر دوش دولت و دولتمردان است ولی به راستی آیا با این خیال مسئولیت از دوش ما به زمین نهاده خواهد شد ؟
متاسفانه در كشور ما كودكان خیابانی و كار حامی دولتی مشخصی ندارند . علاوه بر این گروههایی كه در رابطه با كار كودك فعالیت میكنند، اتحاد و انسجام لازم را دارا نیستند. و به علت تعدد مراكز تصمیم گیری هنوز برنامه مدونی برای ساماندهی این كودكان موجود نیست. اما به گفته كارشناسان بهترین روش برای ساماندهی این كودكان مراكز خیریه است كه تحت نظارت سازمان بهزیستی می توانند در این مورد راهگشا باشند. در این زمینه سازمان های غیر دولتی نظیر انجمن حمایت از حقوق كودكان (http://irsprc.org) گام های بلندی در راه جذب و آموزش این كودكان برداشته است با علم به اینكه برای تغییر وضعیت این كودكان مطمئن ترین راه آموزش آنهاست این كودكان كه طبق آمار ارائه شده یا بی سوادند و یا از حداقل سواد برخوردار در سایه آموزش و یادگیری حرفه و یا پیشه ای می توانند به صورت موثرتری از خانواده خود حمایت كرده و همچنین از آسیبهای محیط كار در امان بمانند . "آموزش، كلیدى ترین واژه براى ساماندهی به وضعیت كودكان كار است زیرا اگر بچه ها آموزش هاى لازم را ببینند، خطرات كمترى متوجه آنان شده ، در نتیجه تهدید امنیت جامعه توسط كودكان كمتر خواهد شد. از جمله این تهدیدها افزایش جرم و جنایت و گسترش بیمارى هایى نظیر ایدز و هپاتیت است". هر كدام از این كودكان حق دارند كه از حداقل های یك زندگی سالم برخوردار باشند اگر خانواده آنها نمی تواند این حداقل ها را برای آنها فراهم كند ، مسئولیت خانواده ملی است كه دست به كمك گشوده این كودكان را در دستان گرم و توانمند خود بفشارد و با پیوستن به انجمن های خیریه و نهادهای غیردولتی یاریگر آنها باشد .
سایت تبیان - فریبا کاظم نیا
منابع :
خبر گزاری كارhttp://www.ilna.irانجمن حمایت از حقوق كودكhttp://irsprc.org
http://www.iraninstitute.com/iran
http://www.irankids.com