تبیان، دستیار زندگی
از وی پرسید: این اشعار از کیست ؟ گفت: از سنایی. سنایی گفت: او را می شناسی؟ آن مرد گفت: سنایی منم. سنایی گفت: شعردزد دیده بودیم اما شاعردزد نه.....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بالا رفتن از دیوار کلمات

عبور

شاید شما هم این حکایت را شنیده باشید که روزی فردی جماعتی را به گرد خویش جمع کرده بود و اشعار می خواند.سنایی در حال عبور از این محل دید که آن فرد اشعار او را می خواند. از وی پرسید: این اشعار از کیست ؟ گفت: از سنایی. سنایی گفت: او را می شناسی؟ آن مرد گفت: سنایی منم. سنایی گفت: شعردزد دیده بودیم اما شاعردزد نه. این حکایت احتمالا یکی از اولین سرقت های ادبی تاریخ ادبیات ایران باشد.

سرقت ادبی یکی از آسیب های حرفه نویسندگی چه در عرصه مطبوعات و چه در عرصه ادبیات است که متاسفانه در جامعه ما در شکل های متفاوت رواج روزافزونی گرفته است. این پدیده ، هم در زمینه تالیف و هم در زمینه ترجمه وجود دارد که در ذیل به آن اشاره خواهد شد.البته امروزه با پیچیدگی رفتارهای اجتماعی شیوه این کار تغییر کرده است و به آن صورت واضح و شفاف که در قرن سنایی عارف و شاعر قرن هفتم دیده می شود، صورت نمی گیرد. بلکه شگردهای امروزی سرقت ادبی از روشی مستقیم به روشی غیرمستقیم و زیرساختی تبدیل شده است و با مقایسه ظریف و موشکافانه هر دو متن می توان به سرقتی که صورت گرفته پی برد. این نوع سرقت که امروزه بیشتر صورت می گیرد، مضمون دزدی است. به این صورت که فردی با مطالعه دقیق یک اثر، موارد بکر یا نکات مورد توجه را که از نظر نوآفرینی تا به حال پژوهشی روی آن انجام نگرفته است انتخاب کرده و بعد با تحقیقات اندک و بی مایه و اضافه کردن فقط چند خط از کتاب های تحقیقی یا مقالات پژوهشی متنی را نوشته و به نام خود چاپ می کند که البته فاقد ارزش علمی است.

نکته قابل بحث اینجاست که چنین نوع سرقت ادبی به راحتی قابل دفاع نبوده و متن مادر مورد ظلم قرار می گیرد. این سارقان آثار معنوی در دفاع از نوشته خود چند دلیل بیان می دارند که عبارت است از: نوشته آنها در مقایسه با متن مادر فقط تشابه موضوعی است و اصلا متن نوشته شده در مقایسه با متن مادر فقط تبادر یک موضوع مشابه به 2نفر است.

حال این که چنین متن هایی همیشه با فاصله زمانی مورد توجهی نوشته می شود، یعنی دقیقا بعد از متن مادر و تبادر در این گونه موارد جایی از اعراب ندارد؛ همچنین در این گونه نوشته ها، براحتی می توان نشانه های متن مادر را پیدا کرد، چرا که متن نوشته شده فاقد خلاقیت فردی و سبک شخصی است.در این گونه نوشته شواهد آثار اولیه (متن مادر) زدوده شده و برخی مضامین استفاده می شوند که البته فقط قالب متن متفاوت بوده و ساختار کلی هر دو نوشته یکی است. توجیه دیگری که این به ظاهر نویسندگان می آوردند این است که نوشته ها به دلیل همه گیر شدن یک موضوع اجتماعی در بطن جامعه است که ممکن است افراد، موارد متعدد و در عین حال متشابهی را بنویسند.

در مقابل این توجیه می توان پاسخ داد که هرچند ممکن است در جامعه یک مساله و یا معضل مورد توجه بسیاری قرار گیرد و افراد نظرهای مختلف ارائه کنند اما زاویه ذهنی هر انسان با دیگری فرق دارد و در نتیجه با یک پدیده ثابت ، متون متفاوت نوشته می شود. در مقایسه چند متن متشابه براحتی نکات اشتراک و اختلاف مضمون را می توان دید، چرا که یک موضوع با مضامین متفاوت از یک جهت (موضوع) مشابه بوده و از چند جهت (نوع قلم نویسنده ، تحقیقاتی که انجام شده ، زاویه دید، راه حل های ارائه شده ، راهکارهای بیان شده ، برداشت و نتیجه گیری نهایی مطلب) متمایز است و این که متن مادر از جهات مختلف مفصل تر از متن دوم است و زوایای بیشتری را مورد توجه قرار داده است.

با اندکی دقت متوجه می شویم که بیشتر متون سرقت شده فاقد نتیجه گیری منطقی و اصول مند است ، چرا که از لحاظ علمی و روان شناسی ثابت شده است که متون تحقیقاتی در ذهن فرد پژوهش گر پیش مقدمه هایی را ایجاد می کند که فرد در مراحل پایان از لحاظ ذهنی قادر به نتیجه گیری خواهد بود.

علت سرقت ادبی از سه دیدگاه مورد توجه است:

نوشتن

فردی: افرادی که از تلاش و کوشش فراوان رویگردانند، بیشتر طالب کارهای آماده و بدون زحمت هستند، دوست دارند در مدت زمان کوتاهی مشهور شوند یا بشدت علاقه مندند که (نام نویسنده یا مترجم داشته باشند و خود را پژوهشگر و نویسنده جا بزنند) در نتیجه دست به سرقت ادبی یا مضمون دزدی می زنند. حسن نراقی در کتاب خود به نکته جالبی اشاره می کند: «وقتی نتوانستیم در کارهایمان براحتی موفق شویم فرقی نمی کند که این موفقیت درسی باشد، اجتماعی باشد، اقتصادی باشد یا خانوادگی در هر چه باشد حسادت می کنیم» و در واقع نتیجه این حسادت آسیب هایی از نوع سرقت ادبی است.

اجتماعی: در خلق یک اثر توسط نویسنده یا هر حرفه دیگر بحث خلاقیت مطرح است.به این صورت که هر فردی که اثری را می آفریند از خلاقیت برخوردار است ؛ یعنی ذهن این افراد از ویژگی هایی برخوردار است که در ویژگی افراد با سطح هوشی بالاتر از معمولی یافت می شود. البته این تعریف مختص جوامعی است که خلاقیت را امری فردی می دانند و آن را مختص به ژنتیک ، هوش ، استعداد، تربیت خانوادگی ، قابلیت های فردی ، محیطهای مساعد تربیت ، نسل و کشورهایی که خلاقیت در همه افراد آن دیده می شود! می دانند. در این گونه جوامع که پیشرفته محسوب نمی شوند و علوم انسانی فاقد ارزش اجتماعی و سیستم حمایتی است این تعاریف پررنگ تر است و راه پیشرفت افراد نیز فردی است تا اجتماعی و خلاقیت در محدوده فردی سنجیده می شود.حال این که در تعاریف جامعه شناسی روان شناسی جوامع پیشرفته این گونه خط کشی ها مردود شده و تعریف جدیدی ارائه کرده اند مبنی بر این که خلاقیت فرآیندی اجتماعی است که فرد با قرارگیری در محیط اجتماع دارای شناخت و آگاهی می شود که می تواند با یادگیری و پیاده سازی علوم فراگرفته شده به درجه ای از خلاقیت برسد. در واقع در این رویکرد جدید خلاقیت را بیشتر از جنبه پرورش نیروهای بالقوه افراد مورد توجه قرار می دهند و آن را از دایره بسته الهام ، آفرینش و استعداد ذاتی بیرون آورده و دست هر انسانی را که خواهان و علاقه مند سازندگی است ، باز می گذارند. سرقت ادبی بیشتر در جوامعی با تعریف فردی یافت می شود؛ چرا که فرد بر اثر بن مایه های ثابت آموزشی و کلیشه ای خود را فاقد خلاقیت دانسته ، زمان را کوتاه تر از آن می داند که برای مطالعه و تحقیق صرف کند در نتیجه دست به سرقت ادبی می زند.همچنین سرقت ادبی بیشتر در جوامعی دیده می شود که نویسندگی شغل محسوب نمی شود و در نتیجه ارزشمند نبوده و بدون حمایت رها می شود. این امر موارد آسیب زا را باز می گذارد و فرد خلاق دیگر نمی تواند از آثار خود دفاع کند.

قانونی: در قانون مطبوعات می خوانیم: سرقت ادبی عبارت است از نسبت دادن عمدی تمام یا بخش قابل توجهی از آثار و نوشته های دیگران به خود یا غیر ولو به صورت ترجمه. اما با وجود چنین قانونی هیچ ضمانت اجرایی وجود ندارد. تنها قانونی که می تواند از یک اثر ادبی حمایت کند قانون پیمان برن است و سرقت ادبی بیشتر مختص جوامعی است که مطابق با پیمان برن (copy right) عمل نمی کنند. نداشتن حق عضویت در چنین قانونی سبب می شود هیچ فرد حقیقی یا حقوقی قادر نباشد فعالیت یا اثر خود را ثبت کند، در نتیجه هرگز فرصت دفاع را نیز نخواهد داشت.حتی اگر فردی بتواند ثابت کند که نوشته اش مورد سرقت واقع شده است و ادعای تملک کند هیچ منبعی نمی تواند حقی برای وی قائل شود، در نتیجه این پدیده زشت همچنان ادامه خواهد داشت.

آسیب

یک نظریه: با وجود چنین آسیب هایی ، افرادی حق استفاده از آثار ادبی را از زمره حقوقی می دانند که همه جوامع در استفاده از آن سهیم هستند و هرگز نمی توان دور آثار ادبی یا هنری سیم خاردار کشید و مانع استفاده افراد شد. این گونه از افراد پر بیراه هم نمی گویند و اعتقاد دارند نباید افراد را از نعمت استفاده از آثار ادبی که در میان تمامی افراد محبوبیت دارد محروم کرد؛ همچنین حقوق مولف را مانند اختراعات یا اکتشافات دانشمندان می دانند که باید فرمول های اختراع یا اکتشاف شده خود را در اختیار همگان قرار دهند. حال این که این نکته را نادیده گرفته اند که همان فرمول یا قانون کشف شده نیز توسط سازمان ها ثبت می شود و هرگاه که مورد استفاده قرار می گیرد باید با اجازه کتبی از دانشمند صاحب فرمول باشد و به بیانی دیگر یک فرمول طبق موارد مصرف از دانشمند خریداری شده و سپس توسط یک سازمان مورد استفاده قرار می گیرد و این که هیچ گاه حق استفاده از قوانین علمی ثبت شده به یک فرد حقیقی سپرده نمی شود، بلکه به افراد حقوقی داده می شود.

در حالی که آثار ادبی با نوع فرمول های علوم پایه متفاوت است. گاهی فردی یک اثر را بدون این که حاصل تلاش او باشد به نام خود چاپ می کند و از نتایج انتشار آن نیز بهره مند می شود، در صورتی که امکانات و ابزار مورد استفاده از فرمول های شیمی به محیطهای خاصی نیازمند است که هرگز توسط یک فرد قابل مهیا نیست و براحتی هم نمی توان یک فرمول را به دست آورد. نوعی سرقت دیگر در زمینه ترجمه است که فردی فقط با تغییر چند کلمه در متن بعدی ادعای ترجمه دیگری می کند، در حالی که افراد اهل فن به راحتی متوجه می شوند که فقط جای چند کلمه تغییر کرده است ، چرا که ترجمه نیز در دایره آثار ادبی همانند آفرینش های ادبی دارای سبک شخصی است که در هر فرد منحصر به فرد بوده و با تمام زوایای نزدیک و واژگان مشابه براحتی از هم تفکیک می شود.

سرقت ادبی در محیطهای الکترونیک کپی سی دی های کتب علمی

با گسترش روزافزون استفاده از رایانه و آسان تر شدن مطالعه برخی از افراد برای در دسترس قرار دادن علوم روز دست به ابتکاری زده اند که راه مطالعه و رجوع به منابع را آسان تر کرده است.وجود سی دی که به وسیله افرادی علم دوست تولید شده است یکی از این راه ها محسوب می شود؛ اما نبود متولی قانونی سبب شده است زحمت این افراد به راحتی تکثیر شده و به صورت غیر منصفانه ای در دسترس همگان قرار گیرد.

کپی کردن از فضاهای اینترنت

امروزه علاوه بر آسیب هایی که در بالا اشاره شد، فعالیت هایی در محیطهای علمی و پژوهشی فضای اینترنت نیز روی می دهد که باز به دلیل نبود قانون مدون و همچنین نبود تکنولوژی سرقت هایی صورت می گیرد.در کشورهایی که به نحوی قانون حمایت از آثار علمی و پژوهشی وجود دارد نوعی برنامه الکترونیکی روی صفحات الکترونیکی نصب می شود که این ابزار از copy و past کردن صفحات وب سایت ها یا وبلاگ های شخصی جلوگیری به عمل می آورد. این یکی از برنامه های حفاظتی در محیطهای اینترنتی است که موجب به وجود آمدن نوعی انحصار و امنیت شغلی در زمینه استفاده از آثار ادبی و علمی می شود.

حال این که متاسفانه در ایران به دلیل نبود چنین فضاهایی نوعی عدم امنیت نسبت به ارسال مطالب وجود دارد، چنان که شما هم اگر به وب سایت ها یا وبلاگ های شخصی مراجعه نموده باشید متوجه می شوید بعضی از مطالب در بیشتر سایت ها یافت می شود بدون این که نامی از آفریننده آن دیده شود. گسترش روزافزون وب سایت های علمی ادبی و شخصی در فضای جهانی امری خوشایند و مایه مباهات است ، اما متاسفانه به دلیل عدم رسمیت چنین فضاهایی در فرهنگ ما سبب شده است این آسیب فرهنگی دامنگیر کاربران اینترنتی نیز شود. حال این که وجود یک نرم افزار که به تازگی در شرکت هایی با فناوری بالا مورد استفاده قرار می گیرد بسیار مورد نیاز است.

مدرن

این نرم افراز نه تنها در محیطهای الکترونیکی مفید بوده بلکه از جلوگیری سرقت های ادبی خارج از این محیط نیز بسیار سودمند است. این نرم افزار به این صورت عمل می کند که با دقت فراوان کلمه های کپی شده از یک متن را بخوبی روشن می کند. حتی اگر از یک متن 2000 خطی فردی 2 خط را کپی کرده باشد این نرم افزار به آسانی نشان خواهد داد. حتی اگر فردی 2 خط را کپی کرده و جای فعل و فاعل را نیز تغییر داده باشد باز این نرم افزار این کپی را روشن خواهد کرد. چنین نرم افزارهایی دیگر راه را برای افرادی که بدون تلاش می خواهند نامی داشته باشند، سخت خواهد کرد و نام را مختص کسانی می کند که با زحمت صاحب موقعیتی شده اند.


 آذر جبارزاده-روزنامه جام جم- شماره 2156

بخش ادبیات تبیان