تبیان، دستیار زندگی
وش (3) (تفسیر و تحلیل-3) در مقاله پییشین ، به بیان ویژگی ها و خصوصیات فردی سودابه، ژاله و عباس پرداختیم. دراین بخش نیز قصد داریم این خانواده درگیر با مسئله تعدد زوجات را از زوایای دیگر مورد بررسی قرار دهیم، تا شاید بتوانیم به...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفسیر و تحلیل سریال مهر خاموش (3)

(تفسیر و تحلیل-3)

در مقاله پییشین، به بیان ویژگی ها و خصوصیات فردی سودابه، ژاله و عباس پرداختیم.

دراین بخش نیز قصد داریم این خانواده درگیر با مسئله تعدد زوجات را از زوایای دیگر مورد بررسی قرار دهیم، تا شاید بتوانیم به یك سیر منطقی در مطرح كردن این شخصیت ها و ارائه موضوع تعدد زوجات در سریال برسیم.

سودابه، شخصیتی پرخاشگر و بی ادب است، تا حدی كه همسرش چندین بار به او تذكر می دهد. مثلاً در سكانسی خطاب به پریسا اینگونه صحبت می كند: " آهای منت كش مزاحم! چرا نمی ری گم شی؟"

در جایی دیگر  كه پریسا با پدرش صحبت می كند، پدر پریسا درباره سودابه می گوید: "سودابه، زنی هفت خط است و احتمال دارد بچه ها را بدزدد". شاید تصور كنیم كه پدر پریسا این حرف را از روی كینه و دشمنی با سودابه می گوید. ولی مشاهده میكنیم پریسا نیز كه دختری روشنفكر است ، در مواجهه با سودابه در خیابان، از رویاروئی با اوحشت دارد و چنان مهران و مینو را به خود نزدیك می كند كه نكند سودابه به واقع آنها را بدزدد.

اما سریال، نه تنها هیچ دلیل منطقی برای اینكه سودابه بچه ها را بدزدد نمی آورد،  بلكه در یك سكانس سودابه از مسعود می خواهد بچه هایش را رها كند، تا وبال گردن نداشته باشد و بتواند به راحتی دوباره ازدواج كند.

همان طور كه در مقاله پیش گفته شد، سودابه شخصیتی كاملاً سنتی است و با پیشرفت از راه گفتمان مسالمت آمیز مخالف است. بدین خاطر است كه به مسعود می گوید، "تو نباید بری سراغ پریسا و باهاش حرف بزنی. تو نباید عقب نشینی كنی. اگر این كار رو بكنی، فكر میكنن رو تو كم كردن." سودابه از اصطلاحاتی چون"عقب نشینی" و "رو كم كردن" استفاده می كند. و در مقابل مسعود به او می گوید: "برای یك پرش بلند، باید یه قدم عقب كشید." ولی سودابه با شنیدن این حرف فریاد می زند و مخالفت می كند.

سودابه ادعا دارد كه از همه بهتر می فهمد و به قولی شش دانگ حواسش جمع است. ولی او نیز رو دست می خورد و با اعمال غیز منطقی و غیر عقلانی اش، زندگی خود را به آتش می كشد. سودابه برای اینكه به اصطلاح روی پریسا را كم كند و در مقابل او عقب نشینی نكند، ژاله را به میان می آورد تا جایگزین پریسا كند. ولی ژاله، جای خود او را می گیرد و تا حدی زندگی را برایش تنگ می كند كه در انتهای فیلم نشان داده می شود كه ژاله و عباس می خواهند به هر صورتی كه شده از شرّ سودابه خلاص شوند.

در قسمتی از فیلم، شخصیت سودابه به نازل ترین حد می رسد.همان زمانی كه مسعود به حرفهایش گوش نمی دهد و در را محكم به هم می زند، سودابه سرش را كه برمی گرداند، عباس و ژاله را می بیند كه گرم و صمیمی مشغول حرف زدن هستند. عباس، با فاصله نزدیكی كنار ژاله ایستاده و این جملات را چندین بار تكرار می كند:

"ژاله خانم خوش اومدید، سرافرازمان كردید، هر كاری داشتید، ما دربست در خدمتیم."

در این سكانس به صراحت می توان دید كه نقش وجودی زنی چون سودابه به چه فضاحتی كشیده شده است. نكته جالب در این است كه آنچه در سیر سریال نشان داده می شود گویای این است كه عباس از خود خانه ای ندارد و خانه ای كه در آن  زندگی می كنند متعلق به سودابه و مسعود است. چون مسعود و پریسا هم مدتی در این خانه زندگی می كرده اند.حال با توجه به این مطلب ، دیالوگی كه در قسمتی از سریال بین ژاله و عباس صورت می گیرد ، بدین گونه است:

ژاله: "عباس ! پس چرا این سودابه را دك نمی كنی بره؟"

عباس: "من هم از خدا می خواهم كه دكش كنم و از شرش راحت بشم. ولی حرف مردم رو چی كار كنم؟ می ترسم همه بگن دیدی عرضه نداشت دو تا زن رو با هم نگه داره".

این سكانس كه به عرف و آنچه تلقی جامعه است اشاره می كند، قصد دارد داشتن دو زن در یك زمان را نشانه مدیریت بالای یك مرد نشان دهد.

در یكی از سكانس های پایانی سریال ، به مشاجره های عباس ، سودابه و ژاله اشاره می شود. عباس سودابه را "غربتی" می نامد و ژاله سودابه را "جاسوس" خطاب میكند.عباس برای بهبود روابطش با هر دو زن در یك خانه مجبور است دروغ بگوید. او به هیچ وجه نتوانسته عدالت را بین همسران خود حتی در مورد مهریه رعایت كند. عباس برای ژاله كه همسر دوم اوست ، ششصد سكه طلا مهر كرده و برای سودابه خیلی كمتر از این مقدار.سودابه وقتی از این موضوع با خبر می شود ، به قدری ناراحت می شود كه به عباس می گوید:

- " آخه مرتیكه ! این تفاله چایی خیلی از من بهتر بود كه ششصد تا سكه مهرش كردی؟ "

بعد روبه روی ژاله می ایستد و می گوید:

-        " یادته برا كلفتی اومده بودی اینجا ؟ حالا خاك بر سرم كنم كه شدی هووی من. "

و پس از این مشاجرات ، اختلاف تا حدی بالا می گیرد كه به برخورد فیزیكی بین سودابه و ژاله منتهی می شود.

اینكه ژاله برای ازدواج خود ششصد سكه طلا مهر تعیین كرده است  در واقع تضمینی برای اوست كه عباس نتواند هر زمان مایل است او را طلاق دهد( چون مهریه اش سنگین است) . در عوض چون مبلغ مهریه سودابه كم است ، عباس می تواند در صورت بروز مشكل ، به راحتی او را طلاق بدهد و مهریه اش را نیز بپردازد.

تمام نكاتی كه در طول سریال به بررسی ویژگی های شخصیتی سودابه پرداخته شد، و او را شخصیتی منفی ظاهر ساخت، همه و همه توجیهی است برای ازدواج مجدد عباس. نویسنده قصد دارد سودابه را از هر جهت منفی نشان دهد؛ تا ازدواج عباس و ژاله را توجیه كند. همان طور كه بعد از بیست سال پریسا در مواجهه با سودابه می گوید:

"اومده بودم تو چشمات نگاه كنم و نفرینت كنم. ولی حالا اونقدر زندگیت سیاهه كه دلم نیامد"  . از نظر پریسا سودابه،تقاص اعمال گذشته اش را پس می دهد.

فیلمنامه سریال، دلیل ازدواج مجدد عباس را دو چیز نشان می دهد. اول تنوع طلبی عباس و در مرتبه بعد نازایی سودابه كه تا انتهای سریال هیچ اشاره ای به آن نشده است.

این سریال، چون برای اولین بار به طور رسمی تعدد زوجات را مطرح می كند ، خود نیز این عمل را  به گونه ای نهی می كند، چون شخصیت عباس را نیز تنوع طلب معرفی می نماید. ولی ظاهراً این توجیه فقط به این خاطر است كه هنوز قبح این كار در تلویزیون ریخته نشده است." سیروس مقدم " این سیر را با ملاحظات خاص ادامه می دهد، تا به بانویی دیگر می رسد و در آن جاست كه تعدد زوجات را نه تنها مثبت فرض میكند ، بلكه تشویق هم می نماید.

نكاتی را كه گفته شد تنها در حد فرضیه و سؤال تحقیق از ما قبول كنید، تا با كد گذاری مقوله هایی كه خدمتتان عرض می كنیم،شاید به تأیید فرضیه نزدیك تر شویم.

در مقالات بعد، به بررسی نقش وجودی پریسا و دیگر زنان در سریال می پردازیم و نگاهمان را از همه بیشتر بر روی زندگی ایرج، تاجر فرش معطوف می نمائیم.

ادامه دارد...