عقل و وحی(5)
انسان در مسیر تكاملی خویش همچون كاروانی كه در مسیر و در جهت مقصد معینی در حركت است و راه را نمیداند و هر از چند گاهی به شخصی مطلع برمیخورد كه مسیر را میشناسد و ثابت می كند كه مسیر را میدانـد، از او نشـانههایی میگیرد و مسافـتی را به سـمت وسوی هدف بر میدارد و باز پس از چندی نیازمند راهنمای جدیدی میشود كه با نشانی گرفتن از وی و یافتن صحت اقوالش افق دیگری برایش روشن میگردد و با اسـتفاده از اطـلاعات و علامـاتی كه بدست آورده، مسافت دیـگری را طی مینماید و هر چه كه پیش میرود، قابلیت بیشتری جهت یادگیری آموزش های «راهنما» مییابد تا به جایی كه توانایی آن را خواهد یافت تا از راهنما نقشه مسیر را تا به انتها بگیرد و برای ادامه راه با در دست داشتن آن نقشه، دیگر نیازی به راهنمای مسیر نداشته باشد. پیامبران در بستر تاریخ از اول تا خاتم آنها، وظیفة همین «راهنما» را داشتهاند و معجزات آنها نیز اموری جهت اثبات راهنمایی صحیح آنها بوده است و در تمامی دورانها اول كسانی كه پس از رؤیـت معجزات به راهنـما ایـمان آوردهانـد، عقـلای آن اجتـماع بودهاند یعنی همان كسانی كه بیشترین توانایی عقلی را درآن عصر داشتهاند.
این امر بسیار قابل توجه است كه «معجزه» خود نشـانگـر ارتبـاط عقـل با وحـی میباشد چرا كه همواره معجزات از جمله حوادثی بودند كه عقل عقلای زمان در نحوه اجراء آن عاجز میماندند و این خود گوشزدی بود در مسیر رسیدن به نیاز «وحی».
هنگامی كه عقل در مقابل اجرای یك معجزه، درك میكرد كه این عمل از طریق اسباب و ابزاری كه در ارتباط با حواس و آموختن از انسانهای دیگر غیر قابل اجراست، خود «عقل» حكم بر ناتوانی و محدودیتش مینمود. و خود را آماده شنیدن آموزشی میكرد كه از منبعی بالاتر برایش آمده بود. الـبته بـاید یـادآوری نمود كه عقـل نه تنـها در امور فـوق عقلانی محتاج به وحی میباشد، بلكه در اموری كه عقل نیز متوجه آن بوده و در فهم آن توانا است نیاز به وحی وجود دارد.
«معجزه» خود نشـانگـر ارتبـاط عقـل با وحـی میباشد چرا كه همواره معجزات از جمله حوادثی بودند كه عقل عقلای زمان در نحوه اجراء آن عاجز میماندند و این خود گوشزدی بود در مسیر رسیدن به نیاز «وحی».
الـبته بـاید یـادآوری نمود، كه عقـل نه تنـها در امور فـوق عقلانی، محتاج به وحی میباشد، بلكه در اموری كه عقل نیز متوجه آن بوده و در فهم آن توانا است نیاز به وحی وجود دارد.
همانگونه كه قبلاً نیز اشاره شد پس از مرحله تعقل در انتها نیاز به «اراده اجرائی» است و در این مرحله است كه حتی اگر پس از مرحله تعقل نیز انسان به امری پی ببرد جهت اجرا نیازمند «اراده» است تا آن امر عملی گردد. چه بسیار اموری كه عقل به ضرر آن حكم نموده ولی جاذبه غرایز، انسان را به سوی خود میكشد. وحی در چنین اموری نیز به كمك عقل میآید و با حمایت از آن سعی در افزایش قدرت اراده دارد تا این امر به اجرای صلاحدید عقل بیانجامد.
در ادامه بخوانید علم و دین (1)...
نوشته : محسن سید اسماعیلی
تنظیم برای تبیان: پایدارجهت خرید کتب اسلامی کلیک نمایید.
جهت خرید کتب حکمت و عرفان کلیک نمایید.
جهت خرید کتب روانشناسی کلیک نمایید.
جهت خرید قاب و تابلو کلیک نمایید.
جهت خرید اشتراک کتاب کلیک نمایید.