آیا تعدد زوجات از ابداعات اسلام است؟
تعدد زوجات و اسلام ( مقالات -2)
عناوین:
1- كمونیسم جنسی2-
نظریه افلاطون3- اسلام و تعدد زوجات«تك همسرى» طبیعىترین فرم زناشویى است. در تك همسرى روح اختصاص یعنى مالكیت فردى و خصوصى- كه البته با مالكیتخصوصى ثروت متفاوت است - حكمفرماست. در تك همسرى هر یك از زن و شوهر احساسات و عواطف و منافع جنسى دیگرى را«از آن» خود و مخصوص شخص خود مىداند.
نقطه مقابل تك همسرى «چند همسرى» یا زوجیت اشتراكى است. چند همسرى یا زوجیت اشتراكى به چند شكل ممكن است فرض شود.
1- كمونیسم جنسى
یكى این كه اختصاص در هیچ طرف وجود نداشته باشد؛ نه مرد به زن معین اختصاص داشته باشد و نه زن مخصوص مرد معین باشد. این فرض همان است كه از آن به «كمونیسم جنسى» تعبیر مىشود.كمونیسم جنسى مساوى است با نفى زندگى خانوادگى. تاریخ و حتى فرضیات مربوط به ماقبل تاریخ، دورهاى را نشان نمىدهد كه در آن دوره بشر به كلى فاقد زندگى خانوادگى بوده و كمونیسم جنسى بر آن حاكم بوده است. آنچه را به این نام خواندهاند و مدعى هستند كه در میان بعضى از مردمان وحشى وجود داشته، حالت متوسطى بوده میان زندگى اختصاصى خانوادگى و كمونیسم جنسى مىگویند در بعضى قبایل چند برادر مشتركاً با چند خواهر ازدواج مىكردهاند یا گروهى از مردان یك طایفه بالاشتراك با گروهى از زنان طایفه دیگرازدواج مىكردهاند."ویل دورانت" در جلد اول تاریخ تمدن صفحه 60 مىگوید:
«در بعضى نقاط ازدواج به صورت دسته جمعى صورت مىپذیرفته به این معنى كه گروهى از مردان یك طایفه گروهى از زنان طایفه دیگر را به زنى مىگرفتهاند. در تبت مثلاً عادت بر آن بوده است كه چند برادر چند خواهر را به تعداد خود بههمسرى اختیار مىكردهاند به طورى كه هیچ معلوم نبود كدام خواهر زن كدام برادر است و یك نوع كمونیسم در زناشویى وجود داشته و هر مرد با هر زن كه مىخواسته همخوابه مىشده است. سزار به عادت مشابهى در میان مردم قدیم انگلستان اشاره كرده است.از بقایاى این حوادث عادت همسرى با زن برادر پس از مرگ برادر را باید شمرد كه در میان قوم یهود و اقوام دیگر قدیم شایع بوده است.»
2- نظریه افلاطون
آنچنان كه از كتاب "جمهوریت" افلاطون برمىآید و عموم مؤرخین آن را تأیید مىكنند، افلاطون در نظریه «حاكمان فیلسوف و فیلسوفان حاكم» خود براى این طبقه اشتراك خانوادگى را پیشنهاد مىكند، و چنانكه مىدانیم برخى از رهبران كمونیسم در قرن19 نیز چنین پیشنهادى نمودند ولى بنا به نقل كتاب فروید و تحریم زناشویى با محارم در اثر تجارب تلخ و فراوان، در سال 1938 از طرف برخى از كشورهاى نیرومند كمونیستى قانون تك همسرى یگانه قانون رسمى شناخته شد.3- اسلام و تعدد زوجات
شكل دیگر و نوع دیگر چند همسرى، چند زنى یا تعدد زوجات است. چند زنى یا تعدد زوجات برخلاف چند شوهرى و كمونیسم جنسى، رواج و موفقیت بیشترى داشته است ؛ این رسم نه تنها در میان قبایل وحشى وجود داشته بسیارى از ملل متمدن نیز آن را پذیرفتهاند. گذشته از عرب جاهلیت، در میان قوم یهود و ملت ایران در زمان ساسانیان و بعضى ملل دیگر این رسم و قانون وجود داشته است. منتسكیو مىگوید: « در قانون مالایو گرفتن سه زن مجاز بود». و هم او مىگوید:«والانتینین، امپراطور روم، به علل و جهات مخصوص اجازه داد مردها چندین زن بگیرند، ولى چون این قانون با آب و هواى اروپا مناسب نبود از طرف سایر امپراطوران روم مثل« تئودور» و«آكاردیوس» و«مونوریوس» لغو گردید.»
اسلام چند زنى را برخلاف چند شوهرى به كلى نسخ و لغو نكرد، بلكه آن را تحدید و تقیید كرد؛ یعنى از طرفى نامحدودى را از میان برد و براى آن حداكثر قائل شد كهچهارتاست، و از طرف دیگر براى آن قیود و شرایطى قرار داد و به هر كس اجازه نداد كه همسران متعدد انتخاب كند. در آینده درباره آن قیود و شرایط و همچنین درباره این كه چرا اسلام چند زنى را به كلى لغو نكرد بحث خواهیم كرد.
عجیب این است كه در قرون وسطى از جمله تبلیغاتى كه به ضد اسلام مىكردند این بود كه مىگفتند پیغمبر اسلام براى اولین بار رسم تعدد زوجات را در جهان اختراع كرد!! و مدعى بودند شالوده اسلام تعدد زوجات است و علت پیشرفت سریع اسلام در میان اقوام و ملل گوناگون اجازه تعدد زوجات است. و هم ادعا مىكردند كه علت انحطاط مشرق زمین نیز تعدد زوجات است.
ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن صفحه 61 مىگوید:
«علماى دینى در قرون وسطى چنین تصور مىكردند كه تعدد زوجات از ابتكارات پیغمبر اسلام است، در صورتى كه چنین نیست و چنانكه دیدیم در اجتماعات ابتدایى جریان چند همسرى بیشتر مطابق آن بوده است. عللى كه سبب پیدایشعادت تعدد زوجات در اجتماعات ابتدایى گشته ، فراوان است. به واسطه اشتغال مردان به جنگ و شكار، زندگى مرد بیشتر در معرض خطر بود و به همین جهت مردان بیشتر از زنان تلف مىشدند و فزونى عده زنان بر مردان سبب مىشد كه یا تعدد زوجات رواج پیدا كند و یا عدهاى از زنان در بىشوهرى به سر برند، ولى در میان آن ملل كه مرگ و میر فراوان بود هیچ شایستگى نداشت كه عدهاى زن مجرد بمانند و تولید مثل نكنند... بىشك تعدد زوجات در اجتماعات ابتدایى امر متناسبى بوده، زیرا عده زنان بر مردان فزونى داشته است.از لحاظ بهبود نسل هم باید گفت كه سازمان تعدد زوجات بر تك همسرى فعلى ترجیح داشته است، چه همان گونه كه مىدانیم تواناترین و محتاط ترین مردان عصر جدید غالباً طورىاست كه دیر موفق به اختیار همسر مىشوند و به همین جهت كم فرزند مىآورند، در صورتى كه در آن ایام گذشته تواناترین مردان ظاهراً به بهترین زنان دست مىیافته و فرزندان بیشتر تولید مىكردهاند. به همین جهت است كه تعدد زوجات مدت مدیدى در میان ملت هاى ابتدایى بلكه ملت هاى متمدن توانسته است دوام پیدا كند و فقط در همین اواخر و در زمان ماست كه رفته رفته دارد از كشورهاى خاورى رخت برمىبندد. در زوال این عادت، عواملى چند دخالت كرده است: زندگانى كشاورزى كه حالت ثباتى دارد سختى و ناراحتى زندگى مردان را تقلیل داد و مخاطرات كمتر شد و به همین جهت عدد مرد و زن تقریباً مساوى یكدیگر شد و در این هنگام چند زنى حتى در اجتماعات ابتدایى از امتیازات اقلیت ثروتمند گردید و توده مردم به همین جهت با یك زن به سر مىبرند و عمل« زنا» را چاشنى آن قرار مىدهند!»
گوستاولوبون در تاریخ تمدن صفحه507 مىگوید:
«در اروپا هیچ یك از رسوم مشرق به قدر تعدد زوجات بد معرفى نشده و درباره هیچ رسمى هم این قدر نظر اروپا به خطا نرفته است. نویسندگان اروپا تعدد زوجات را شالوده مذهب اسلام دانسته و در انتشار دیانت اسلام و تنزل و انحطاط ملل شرقى، آن را علة العلل قرار دادهاند.آنها علاوه بر همه اعتراضات، نسبتبه زنان مشرق هم ابراز همدردى نمودهاند من جمله اظهار مىكنند كه آن زنان بدبخت را زیر پنجه خواجه سرایان، سخت و شدید در چهار دیوار خانه مقید نگاه داشتهاند و به مجرد حركت مختصرى كه موجب رنجش و عدم رضایت خانه خدایان شود حتى ممكن است آنها را با كمال بیرحمى اعدام كنند. ولى تصور مزبور از جمله تصوراتى است كه هیچ مدرك و اساسى براى آن نیست. اگر خوانندگان این كتاب از اهل اروپا، براى مدت كمى تعصبات اروپایى را از خود دور سازند، تصدیق خواهند كرد كه رسم تعدد زوجات براى نظام اجتماعى شرق یك رسم عمدهاىاست كه به وسیله آن، اقوامى كه این رسم میان آنها جارى است روح اخلاقى ایشان در ترقى، و تعلقات و روابط خانوادگى آنها قوى و پایدار مانده و بالاخره در نتیجه همین رسم است كه در مشرق اعزاز و اكرام زن بیش از اروپاست. ما قبل از شروع به اقامه دلیل و اثبات مدعاى خود، از ذكر این مطلب ناچاریم كه رسم تعدد زوجات ابداً مربوط به اسلام نیست، چه قبل از اسلام هم رسم مذكور در میان تمام اقوام شرقى از یهود، ایرانى، عرب و غیره شایع بوده است. اقوامى كه در مشرق قبول اسلام كردند از این حیث فایدهاى از اسلام حاصل نكردند و تاكنون هم در دنیا یك چنین مذهب مقتدرى نیامده كه این گونه رسوم مانند تعدد زوجات را بتواند ایجاد كند و یا آن را منسوخ سازد. رسم مذكور فقط بر اثر آب و هواى مشرق و در نتیجه خصایص نژادى و علل و اسباب دیگرى كه به طرز زندگانى مشرق مربوط بوده پیدا شده است، نه این كه مذهب آن را آورده باشد... در مغرب هم با وجود این كه آب و هوا و طبیعت هیچ یك مقتضى براى وجود چنین رسمى نیست، معذلك رسم وحدت زوجه رسمى است كه ما آن را فقط در كتاب هاى قانون مىبینیم درج است، والا خیال نمىكنم بشود این را انكار كرد كه در معاشرت واقعى ما اثرى از این رسم ( رسم وحدت زوجه) نیست.راستى من متحیرم و نمىدانم كه تعدد زوجات مشروع مشرق از تعدد زوجات سالوسانه اهل مغرب چه كمى دارد و چرا كمتر است؟ بلكه من مىگویم كه اولى از هر حیث بهتر و شایستهتر از دومى است. اهل مشرق وقتى بلاد معظمه ما را سیاحت مىكنند از این اعتراضات و حملات ما دچار بهت و حیرت گردیده متغیر مىشوند... »
آرى، اسلام تعدد زوجات را ابتكار نكرد بلكه آن را از طرفى محدود ساخت و براى آن حداكثر قائل شد، و از طرف دیگر قیود و شرایط سنگینى براى آن مقرر كرد.
اقوام و مللى كه به دین اسلام گرویدند غالباً در میان خودشان این رسم وجود داشت و به واسطه اسلام مجبور بودند حدود و قیودى را گردن نهند.