راه مبارزه با ریاكاری
راه مبارزه با ریاكارى، مانند همه اخلاق و اعمال مذموم و ناپسند، دو چیز است:
1- توجه به علل و ریشههاى آن براى خشكانیدن و نابود كردن آنها،
2- مطالعه در پیامدهاى آن براى آگاه شدن از عواقب دردناكى كه در انتظار آلودگان به این اخلاق مذموم است.
ریشه ریا همان «شرك افعالى» و عدم توجه به حقیقت توحید است. اگر پایههاى توحید افعالى در درون جان ما محكم شود و بدانیم عزّت و ذلّت و روزى و نعمت به دست خدا است و دلهاى مردم نیز در اراده و اختیار اوست هرگز به خاطر جلب رضاى این و آن اعمال خود را آلوده به ریا نمىكنیم!
اگر به یقین بدانیم كسى كه با خداست همه چیز دارد، و كسى كه از او جداست فاقد همه چیز است، و به مصداق «اِنْ یَنْصُرُكُمْ اللهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ اِنْ یَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَاالَّذى یَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ؛ اگر خداوند شما را یارى كند هیچ كس بر شما غلبه نخواهد كرد و اگر دست از یارى شما بر دارد هیچ كس نمىتواند شما را یارى كند!»(1)
و اگر به این حقیقت قرآنى توجه كنیم كه تمام عزّت نزد خدا و به دست خداست: «اَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَاِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیْعاً؛ آیا كسانى كه با دشمنان خدا طرح دوستى مىریزند مىخواهند عزّت و آبرو نزد آنها كسب كنند، با این كه همه عزّتها از آن خداست!»(2)
آرى! اگر ایمان به این امور در اعماق جان مستقر شود دلیلى ندارد كه انسان براى جلب توجّه مردم و كسب وجاهت و آبرو یا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلود كند!
بعضى از علماى اخلاق گفتهاند ریشه اصلى ریاكارى حبّ جاه و مقام است كه اگر آن را تشریح كنیم به سه اصل باز مىگردد: علاقه به ستایش مردم، فرار از مذّمت و نكوهش آنها، و طمع ورزیدن به آنچه در دست مردم است.
سپس مثالى براى آن در مورد جهاد فى سبیل الله مىزنند كه انسان گاه به جهاد مىرود براى این كه مردم از شجاعت و قهرمانى او سخن بگویند، و گاه به جهاد مىرود تا او را به ترسو بودن متهم نسازند، و گاه به خاطر به چنگ آوردن غنائم جنگى قدم در میدان مىگذارد! تنها كسى مىتواند از جهادش بهره بگیرد كه براى عظمت آئیین حق و دفاع از دین خدا پیكار كند.
این از یك سو، و از سوى دیگر، هنگامى كه انسان به آثار مرگبار ریاكارى بیندیشد كه:
ریا همچون آتش سوزانى است كه در خرمن اعمال انسان مىافتد و همه را خاكستر مىكند؛ نه تنها عبادات و طاعات انسان را بر باد مىدهد بلكه گناه عظیمى است كه مایه روسیاهى صاحب آن در دنیا و آخرت است.
ریا همچون موریانهاى است كه ستونهاى كاخ سعادت انسان را از درون تهى مىكند و بر سر صاحبش ویران مىسازد. ریاكارى نوعى كفر و نفاق و شرك است.
ریاكارى شخصیت انسان را در هم مىكوبد و آزادگى و حریّت و كرامت انسانى را از او مىگیرد و بدبخترین مردم در قیامت ریاكارانند!
توجه به این حقایق، اثر باز دارنده مهمى بر ریاكاران دارد.
این نكته نیز قابل توجه است كه پنهان كردن نیّتهاى آلوده به ریا، براى مدت طولانى ممكن نیست، و ریاكاران غالباً در همین دنیا شناخته و رسوا مىشوند و از لا به لاى سخنان و رفتار آنها آلودگى نیّت آنها فاش مىشود، و ارزش خود را نزد خاصّ و عام از دست مىدهند؛ توجه به این معنى نیز اثر بازدارنده مهمى دارد.
لذتى كه از عمل خالص و نیّت پاك به انسان دست مىدهد با هیچ چیز قابل مقایسه نیست، و همین امر براى خلوص نیّت كافى است.
بعضى از علماى اخلاق گفتهاند: یكى از راههای درمان عمل ریا این است كه انسان براى پنهان نگاه داشتن عبادات و حسنات خود تلاش كند و به هنگام عبادت در را بر روى خود ببندد، و هنگام انفاق و كارهاى خیر دیگر سعى بر كتمان آن نماید تا تدریجاً به این كار عادت كند.
ولى این به آن معنا نیست كه از شركت در جمعه و جماعت و مراسم حج و اعمال دسته جمعى دیگر خوددارى نماید كه آن نیز ضایعهاى است بزرگ!
پینوشتها:
1. سوره آل عمران، 160.
2. سوره نساء، 139.
برگرفته از اخلاق در قرآن، ج 1، آیةالله مكارم شیرازی،با تصرف.
تنظیم تبیان، هدهدی.