بغداد نامی ایرانی است
ابو العباس سفاح- اولین خلیفه عباسی- و منصور خلیفه دوم که به اعتفاد مورخان پایه گذار رسمی خلافت عباسی به حساب می آید، در سال های اولیه حکومت خود در قصری به نام هاشمیه در نزدیکی کوفه مسکن گزیدند. منصور به زودی دریافت که برای نشان دادن رسمیت و اقتدار دودمانی که رویای پایه گذاری آن را دارد می باید به دنبال شهری در خور و شایسته نام و اعتبار عباسیان باشد.
کوفه و بصره به جهت سابق شورش های قبلی و نیز حضور شیعیان علی بن ابی طالب مناسب نبودند. سند سرزمین شام نیز از سالیان دور به نام دشمنان خونی بنی العباس، یعنی امویان، ممهور شده بود، افزون بر این که این منطقه از ایران و به خصوص خراسان به عنوان قلب نهضت عباسی، دور بود. مدینه نیز، هم به جهت دوری از ایران و هم بدی آب و هوا گزینه مناسبی نبود.
جستجو ها نهایتا به منطقه ای در مرکز بین النهرین، تختگاه تمدن باستانی بابل و باغ های معلق مشهور آن، و روستایی به نام بغداد، ختم شد. این روستا تا قبل از فتوحات اعراب، جزء امپراطوری ساسانی بوده و بقایای یکی از کاخ های ساسانی نیز در آن برجا بود. بغداد نامی فارسی است. بغ را برخی به معنای خداوند گفته اند، پس بغداد به معنای خداداد و هدیه خدا می باشد.
جستجوی خلیفه عباسی برای پایتختی مناسب نهایتا به روستایی به نام بغداد، ختم شد. این روستا تا قبل از فتوحات اعراب، جزء امپراطوری ساسانی بوده و بقایای یکی از کاخ های ساسانی نیز در آن برجا بود. بغداد نامی فارسی و به معنای خداداد و هدیه خدا می باشد.
کار بنای این شهر که نقشه ای مدور و بر کرانه دجله و فرات قرار داشت، در سال 141ق آغاز و در مدت 4 سال پایان رسید بدین سان در سال 145 ق حیات پر رمز و راز شهر هزار و یک شب آغاز شد. بغداد تقریبا تا پایان عصر اول عباسی یعنی حدود سال 230 ق در اوج و شکوه بود و هر خلیفه ای که سر کار می آمد، نهایت تلاش خود را برای افزودن بر زیبایی و نام آوری بغداد مصروف می داشت. اما این عظمت و جلال چند صباحی بیش دوام نداشت، تاریخ نشیب و فراز های بیشماری برای این شهر افسانه ای رقم زده بود، سه بار سقوط تا امروز تقدیر سرنوشت، برای بغداد بود.
با شروع ضعف خلفای عباسی از دوره معتصم، به تدریج نشانه های افول بغداد هم آشکار شد و کار به جایی رسید که در سال 334 ق خلیفه مستکفی، پس شکست مفتضحانه در جنگ با آل بویه رسما از احمد بن بویه، برای ورود به بغداد دعوت کرد.
اگر چه احمد، معزالدوله، بنا به ملاحظات سیاسی از بر انداختن خلافت عباسی و بر افراشتن حکومتی زیدی مذهب، چشم پوشید، اما عملا خلافت عباسی سر نگون شده بود و از خلیفه جز نامی باقی نمانده بود. ورود معزالدوله به بغداد و عز ل خلیفه عباسی اولین سقوط شهر هزار و یک شب در طی مسیر تاریخی طولانی اش بود.
در طول دوران سیطره آل بویه بر بغداد، به مدد گذشته درخشان و در سایه خدمات امرای بویهی به ویژه عضد الدوله برای آبادانی این شهر انجام دادند، همچنان به حیات خویش ادامه داد؛ البته نه با شکوه و جلال سابق!
در سال 656 ق، با حمله ای برق آسا از شرق قاره کهن، دومین سقوط بغداد رقم خورد. در این سال هلاکو خان مغول در راس ارتشی از بیابانگردان دشت های مغولستان و آسیای مرکزی، راهی ایران و غرب آسیا شدند. جنگجویان مغول تا سرحدات مصر، تمام سرزمین های را که بر سر راهشان بود، از دم تیغ گذراندند. غبار مرگ و ویرانی ارمغانی بود که مغولان با خود به همراه آوردند. خلافت 500 ساله عباسی که دیگر نفس های آخر را می کشید، و چیزی از اقتدار و بزرگی اش باقی نمانده بود، چاره ای جز تسلیم نداشتند و بدین سان این دولت به دست هلاکو خان مغول فرو پاشید و شهر بغداد به عنوان پایتخت کهن این دودمان، با خاک یکسان شد.
شهر بغداد تاکنون در طول تاریخ سه بار سقوط کرده است: شکست از آل بویه، شکست از مغولان و شکست از آمریکا
شهر هزار و یک شب، اکنون دیگر شهری آرام و خاموش، همچون دیگر شهرهای جهان خاکی بود. پس از مغول و تیموری، مدتی سلاجقه بر آن حکم راندند و روزگاری عثمانی ها .در تقسیم بندی های مدرن، نیز با حاکمیت صدام بر عراق، نام بغداد با ترس و وحشت آمیخته شد.
در سال 2003 ارتش ابر قدرتی دیگر، این بار از غرب، با تجهیزاتی متفاوت، و با ادعاهایی بزرگ همچون مبارزه با تروریسم و برقراری صلح و امنیت راهی بغداد شد. بدین ترتیب سومین سقوط بزرگ این شهر به دست ارتش آمریکا رقم خورد. هدف مغولان از ابتدا به روشنی معلوم بود؛ آنها برای رسیدن به سودای جهانگشایی که در سر داشتند، بغداد را به تلی از خاک تبدیل کردند؛ اما ارتش آمریکا با شعار دموکراسی زن و مرد و کودک را به خاک و خون کشید و در لوای دفاع از حقوق بشر بسیاری از آثار تاریخی عراق را که در حکم شناسنامه و هویت تاریخی این سرزمین به شمار می رفت به باد یغما بردند. آری اکنون چندین سال است که جهانیان به دنبال تحقق شعارهایی هستند که ارتش صلح در ابتدای ورودش به عراق وعده آن را داده بود.
اما آن گونه که قرآن می گوید و تاریخ اثبات کرده است، سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهد داد مگر به دست مردمان آن قوم! عظمت و شکوه شهر هزار و یک شب هم نه به دست ارتش مغول احیا می شود و نه با شعار های آمریکا. این مردم عراق هستند که باغ های معلق بابل را دوباره آباد خواهند کرد.... اگر اراده کنند.
زهرا محمدی
گروه جامعه و سیاست
تنظیم برای تبیان: امیرمحمد پارسی