تبیان، دستیار زندگی
بالغینی که سبک وابستگی اضطرابی- دودلانه (ناایمن دوسوگرا) دارند، معمولآ در پی همسران رمانتیک هستند ؛ از حسادت شدید رنج می برند و درصد طلاق در آنها بالاست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از وابستگی تا همبستگی

وابستگی

چقدر با واژه دلبستگی آشنایید؟ اگر بخواهیم آن را در جمله ای کوتاه تعریف کنیم مفهومی است که بر پایه میزان اعتماد کودک به اطرافیان و به خصوص افرادی که مسئولیت نگهداری او را بر عهده دارند به وجود می آید. سه نوع دلبستگی(وابستگی) را می توان مشخص کرد.

ا- دلبسته ایمن: زمانی کودک در این طبقه قرار می گیرد که هنگام بازگشت مادر با او به تعامل بپردازد .این کودکان هنگام رفتن مادر زیاد شکایت نمی کنند و هنگام بازگشت او با رضایت به بازی خود ادامه می دهند.

2- دلبسته ی ناایمن اجتنابی: این کودکان هنگام رفتن مادر پریشان نمی شوند و اگر پریشان شوند، غریبه نیز مانند مادر می تواند آنها را آرام کند. آنها در موقع بازگشت مادر آشکارا از تعامل با او اجتناب می کنند.

3- دلبسته ی نا ایمن دوسوگرا: این کودکان در غیاب مادر خیلی مضطرب می شوند ولی هنگام بازگشت او در برابرش مقاومت می کنند. آنها در آن واحد هم در جستجوی برقراری ارتباط جسمانی با مادر هستند و هم از آن پرهیز می کنند.

البته دسته ای از کودکان نیز در هیچکدام از گروههای بالا قرار نمی گیرند که به دلیل رفتارهای متناقضشان در گروه آشفته قرار می گیرند.

مادرانِ شیرخواران دلبسته ایمن، در برابر گریه ی کودک غالبآ به سرعت واکنش نشان می دهند و وقتی او را بغل می کنند، رفتاری محبت آمیز دارند.

بالغینی که سبک وابستگی اضطرابی- دودلانه (ناایمن دوسوگرا) دارند، معمولآ در پی همسران رمانتیک هستند ؛ از حسادت شدید رنج می برند و درصد طلاق در آنها بالاست.

افرادی که سبک وابستگی اجتنابی (ناایمن اجتنابی) دارند، چندان گرایشی به روابط نزدیک ندارند و غالبآ احساس تنهایی می کنند. به نظر می رسد از صمیمیت می ترسند و در شرایط استرس و تعارض در روابط خود را پس می کشند . میزان قطع ارتباط در آنها بالاست.

افرادی که سبک وابستگی ایمن دارند، به روابط بسیار دل می بندند و بدون ترس از طرد شدن یا انحصار طلبی رفتار می کنند.

چه  می شود که کودک در این طبقه قرار می گیرد؟

وابستگی

این امر در درجه ی اول به رابطه کودک با مراقب اصلی خصوصآ مادر بر می گردد. پاسخدهی حساس مراقب به نیازهای کودک شیرخوار منجر به وابستگی ایمن می شود. مادرانِ شیرخواران دلبسته ایمن، در برابر گریه ی کودک غالبآ به سرعت واکنش نشان می دهند و وقتی او را بغل می کنند، رفتاری محبت آمیز دارند. آنها همچنین پاسخهای خود را با نیازهای شیرخوار هماهنگ می کنند.اما در مورد کودکانی که دلبسته ی ناایمن هستند، مادران بیشتر بر اساس تمایلات یا حالات خلقی خود و نه بر مبنای علائم دریافتی از کودک پاسخ می دهند.

مادران شیرخواران ناایمن- اجتنابی، فرزندان خود را به اندازه ی مادران شیرخواران وابسته ایمن در آغوش می گیرند ولی به نظر می رسد که از تماس بدنی با فرزندان خود به اندازه مادران کودکان دلبسته ایمن لذت نمی برنند و حتی گاهی طرد کننده هستند؛ به ویژه هنگامی که کودک آشفته است و نیاز به تسلی دارد از تماس بدنی با او پرهیز می کنند.و طبق فرمولهای کتاب از کودک مراقبت می کنند.

مادران کودکان دلبسته ی ناایمن دوسوگرا ، رویه ی همسانی در مراقبت از کودک ندارند. آنها گاه در پاسخدهی به کودک بسیار حساسند و گاه توجهی به او ندارند و در مواقعی نیز رفتارهایشان مزاحم کودک است . مشکل این مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست.

رابطه ی فرزند و مادر دوسویه است. یعنی همانطور که والدین در رفتار کودک تأثیر می گذارند، کودک نیز در رفتار والدین اثر می گذارد بنا بر این ممکن است کودکی که آرام است و با دیگران تعامل دارد و به آنها با لبخند واکنش نشان می دهد، بیشتر از کودکی که لبخند نمی زند و به دیگران بی اعتناست ، مورد توجه قرار گیرد و شانس بیشتری برای قرار گرفتن در گروه دلبسته ی ایمن داشته باشد.

حرکت از وابستگی به همبستگی

1- مرحله همزیستی یا یکی بودن: که از دوران بارداری شروع می شود و در چند ماه اول تولد کودک ادامه دارد. کودک خودش را از جهان طبیعت و مادر جدا نمی داند. بطور مثال فرق دست خود و دست اسباب بازی یا دست مادر را نمی داند.

2- مرحله چسبندگی: که در حدود یک سالگی کودک است . و اوج آن از شش ماهگی تا هجده ماهگی است.و در این مدت کودک از اضطراب جدایی رنج میبرد و بهتر است مادر تمام مدت در کنار فرزند باشد.

3- مرحله عادت : کودک در حدود 5 سالگی وارد این مرحله می شود و ترجیح می دهد با عزیزانش باشد.

4- مرحله وابستگی: کودک در 8 سالگی وارد این مرحله می شود. کودک در این سن می تواند فکر کند و مسائل را حل کند و به خاطر همین قدرت تفکر می داند که احتیاجاتش را(فیزیکی و روانی) به تنهایی نمی تواند برآورده سازد.بنابراین به عزیزانش می چسبد. متاسفانه 90 درصد مردم دنیا در این مرحله مانده اند.

5- مرحله جدایی و رهایی: که بین 8 تا 12 سالگی اتفاق می افتد. در این مدت کودک باید گاهی از پدر و مادر جدا شود تا درک کند که بدون آنها نیز زنده و خوب و خوش است تا از لحاظ روانی موجودی مستقل و آزاد باشد.

لازم است گاهی یک شب کودک در منزل نزدیکان بخوابد و به همراه گروه های مورد اعتماد اردو یا مسافرت های چند روزه داشته باشد تا از والدین جدا شوند. در 12 سالگی بند ناف روانی کودک از والدین باید بریده شود.

7- مرحله استقلال و آزادی: که در حدود 18 سالگی رخ می دهد. در این مرحله انسان به خود کفایی می رسد یعنی به مرحله ای که می داند از عهده نیاز های فیزیکی و روانی خود بر می آید.

8- مرحله همبستگی: بین 18 تا 22 سالگی به همبستگی می رسیم.یعنی افراد بدون وابستگی و در عین استقلال می توانند عشق به دیگری را تجربه کنند.

تدوین: فهیمه کهتری

مقالات مرتبط

من گم شده ام !!

راهنمایی برای خود شناسی

آیا استقلال دادن به نوجوان كار درستی است ؟

همه را ببخشید

کوچک های بزرگنما

مسئولش کنید تا بزرگ شود

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.