تبیان، دستیار زندگی
و آب سینه سپر كرده بر عناصر دیگر كه روی شانه ی خیسش قدم نهاده بیایی و جمعه هاست جدل می كنند یكسره باهم ز راه چشم ز دل از كدام جاده بیایی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چقدر بی تو جهان مثل جمعه بازار است

1.

چقدر بی تو جهان مثل جمعه بازار است

جمعه بازار

شروع می شود این شعر بی تو با جمعه
و ایستاده زمان بین این دو تا جمعه
چقدر بی تو جهان مثل جمعه بازار است
و گفته اند که می آیی از قضا جمعه
مورخ چه زمانی یک/ یک/ یک بود
که انتظار پدید آمده الی جمعه
و جمعه روز جهانی توست در تقویم
خدا بیاورد آن روز را بیا جمعه
که ما برای تو تعطیل کرده ایم آقا
کجاست آخر این روز ها، کجا؟ جمعه
امام جمعه دنیا ترا خدا دیگر
بیا تمام کن این انتظار را جمعه

مریم آریان

2.

غروب جمعه شد و ...

جمکران

غروب جمعه شد و باد ایستاده بیایی
كه فرش پای تو باشد اگر پیاده بیایی
و آب سینه سپر كرده بر عناصر دیگر
كه روی شانه ی خیسش قدم نهاده بیایی
و جمعه هاست جدل می كنند یكسره باهم
ز راه چشم ز دل از كدام جاده بیایی
بخوانمت به همین واژه های الكن و خیسم
ببینمت به همین لحن صاف و ساده بیایی
غروب جمعه شد و كفش هام جفت شدند
دلم تپید كه شاید اجازه داده بیایی

علی كریمی كلایه

3.

همیشه منتظر سیل اشک ها جمعه ست

اشک

همیشه منتظر سیل اشک ها جمعه ست
که انعکاس تو در چشم های ما جمعه ست
همیشه گریه در آغوش جمعه می شکفد
که عمر هربغضی ناگزیر تا جمعه ست
همیشه آری هر گوشه ی غریب زمین
دلیل گریه ی هر وقت و هر کجا جمعه ست
خودت بگو بین چند شنبه های جهان
کسی که داغ تو دارد فقط چرا جمعه ست؟
دلم گرفته ازین شنبه های تکراری
که بغض من سر و کارش همیشه با جمعه ست
دلم گرفته برای تو و نمی دانم
که این غروب ،غروب سه شنبه یا جمعه ست...

سودابه مهیجی

4.

«دوازده»

زمان

من حقّم است هشت گرفتم چرا که من
یک جمله هم نساخته ام با دوازده
با چند نمره  باشد اگر  رد نمی شوی
یک ، دو ، سه ، ... ، هفت ، هشت، نَه آقا دوازده
بی تو تمامِ اهل قیامت رفوزه اند
ای نمره ی قبولی ِ دنیا، دوازده

000

ثانیه های کـُند توسل می آورند

یا "صاحب الزمان خدا" یا "دوازده"

حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی است
آقا چقدر مانده زمان تا دوازده
امروز اگر نشد ولی یکروز می شود
ساعت به وقت شرعی زهرا (س) دوازده

علی اكبر لطیفیان

5.

غزل احتمالی

گل

باران لحظه های پر از خشکـسالـیَم!
احساس آبیِ غزلِ احتمالـیَم!
در این اتاق یک_دو_سه متری م ، دلخوشم
با رنگ آسمانی ِ گلهای قالـیَم
تا کی صدای آمدنت طول می کشد؟
پیغمبر قبیله! امام اهالـیَم!
دنبال ارتفاع ِ خودم آمدم، اگر
اطراف گیوه های تو در این حوالـیَم

ای رمز جدول همه ی "جمعه نامه ها "
تنها جواب آئنه های سوالیم!
یک روز هم اذان ترا پخش می کنند
از پشت بام حنجره های بلالـیَم
تو لهجه ی زبان خدائی و من ولی
از پایه ریزهای زبانهای لالـیَم
حالا کنار چشم تو لُکنت گرفته ام
من دوستدالَمت، آیا دوست دالـیَم!؟

علی اكبر لطیفیان

6.

دلم گرفته و هر سوی خانه‌ام ابریست

جاده

دلم گرفته و هر سوی خانه‌ام ابریست
دلم گرفته و گریه دوای دردم نیست
حریف نی لبك و سوز دل نمی‌گردم
ولی درون دلم بذر صبر پروردم
خداست شاهد این حرف و عشق می‌داند
كه روز جمعه نگاهم به جاده می‌ماند
به آتشی كه دلم را همیشه سوزانده است
دوای درد عدالت كنار در مانده‌ست

دری است فاصله من و یك سبد رویا
دری است فاصله من و یوسف زهرا
دلم گرفته، دقایق هنوز در راهند
و عاشقان شقایق هنوز در راهند
دلم گرفته، كسی نیست، جاده بی‌رنگ است
دلم گرفته و این قلب ساده بی‌رنگ است
همیشه مانده‌ام اینجا، همیشه می‌مانم
عبور می‌كند آیا كسی؟ نمی‌دانم!

رضا سیرجانی 

7.

صبح بى تو رنگ بعد از ظهر یك آدینه دارد

جمکران

صبح بى تو رنگ بعد از ظهر یك آدینه دارد
بى تو حتى مهربانى حالتى از كینه دارد
بى تو مى گویند تعطیل است كار عشقبازى
عشق اما كى خبر از شنبه و آدینه دارد
جغد بر ویرانه مى خواند به انكار تو اما
خاك این ویرانه ها بویى از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دورى بگویم یادم آمد
عشق با آزار خویشاوندى دیرینه دارد
در هواى عاشقان پر مى كشد با بى قرارى
آن كبوتر چاهى زخمى كه او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگى را مى گشاید
آن كه در دستش كلید شهر پر آیینه دارد

قیصر امین پور

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان