تبیان، دستیار زندگی
اگر ما به جاى نگاه كردن به اختلافات، به صورت تلاش براى دست بالا را گرفتن، به صورت دلیلى بر وجود نیازهاى برآورده نشده نگاه كنیم، مى‏توانیم آن را به صورتى كاملاً جدید ببینیم. اختلافات، ممكن است سالم باشند و مى‏توانند به صورت نیرویى مثبت، در زندگى‏مان وجود د
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از اختلافات استفاده کنید

اختلاف

ما انسان‏ها چنین مى‏پنداریم كه مجبوریم همیشه به اختلافات و ناسازگارى‏ها به صورت ظهور دو قطب متضاد نگاه كنیم؛ در حالى كه عملاً ، خطر در عدم تشخیص نیاز به وجود اختلاف و تدارك شكل‏هاى مناسب، براى روبه‏رو شدن با آن است.  آن‏چه ترسناك است، سعى در احتراز و سركوب نمودن اختلافات است.

مقصود از « ناسازگارى» یا «اختلاف‏نظر» چیست؟ در فرهنگ‏هاى لغت، به مترادف‏هایى مثل « مخالفت »، « رودررو شدن »، « نفاق »، « اختلاف »، « سوءتفاهم» ، « ناجورى » و غیره اشاره شده است. براى بسیارى از ما، معنى ناسازگارى، «خشم»، « تهاجم» و «خصومت» است. اختلاف، هیچ بُعد مثبتى ندارد اما در عین حال، اختلاف و ناسازگارى، یكى از بخش‏هاى گریزناپذیر و لازم تجربه بشرى است. چه به صورت ناسازگارى‏هایى كه در درون خود ما، درباره نیازهاى شخصى وجود دارد و چه اختلافاتى كه در ارتباط با دیگران بروز مى‏كند. در این مقاله ، ما در مورد بخش دوم حرف مى‏زنیم.

در هر رابطه‏اى، اختلافات زیادى وجود دارد كه ما آنها را به دو بخش تقسیم مى‏كنیم؛ اختلافاتى كه در نتیجه وجود مانعى در راه رسیدن ما به نیازهایمان بروز مى‏كنند - كه ما آنها را اختلاف نیاز مى‏نامیم - و آنهایى كه در نتیجه تضاد ارزش‏ها، بین مردم بروز مى‏كنند كه ما آنها را برخورد ارزش‏ها مى‏نامیم.

در هر «اختلاف نیاز»، هر یك از دو طرف، مى‏تواند به روشنى بفهمد و قبول كند كه طرف دیگر، نیازهایى دارد كه برآورده نشده‏اند و این نیازها، مهم و معتبر هستند. واضح است كه هر چه نیازها ملموس‏تر باشند، دیگرى به احتمال بیشترى، اعتبار آنها را مى‏پذیرد.

چرا سعى مى‏كنیم از اختلاف بپرهیزیم؟

چرا مردم این همه از اختلافات هراس دارند؟ دقیق‏تر بگویم وضعیت‏هایى كه در زندگى‏مان دربردارنده اختلاف با دیگران هستند ، بیش از هر چیز دیگر ، سبب ترس و فشار عصبى مى‏شوند. ما نتیجه را نمى‏دانیم و نمى‏خواهیم ببازیم؛ مى‏ترسیم نتوانیم خودمان را كنترل كنیم و مى‏ترسیم رابطه‏مان آسیب ببیند.

بروز اختلاف، به ویژه براى زنان، بسیار حساس است. ما بیشتر آموخته‏ایم كه از اختلاف، مانند خشم و اضطراب، پرهیز كنیم؛ به روى خود نیاوریم و آن را بیان نكنیم. همه ما شنیده‏ایم كه مردم مى‏گویند: «من براى نگه‏داشتن آرامش خانواده، هر كارى مى‏كنم.» یا «در تمام سال‏هاى ازدواجمان، هرگز عدم توافق جدى نداشته‏ایم».

در حقیقت، این آدم‏ها مى‏گویند كه اختلافاتشان را هیچ وقت ظاهر نكرده‏اند. آنها خودشان خواسته‏اند كه یا اصلاً نفهمند كه اختلافى با هم دارند و یا از راه‏هاى غیرمستقیم، روى آن عمل كرده‏اند. در حقیقت، بیشتر خشم و اضطرابى كه در روابط هست، در نتیجه شكست در برخورد مستقیم و روشن با اختلافات است. بنابراین، آنها همیشه یا حل نشده باقى مى‏مانند و یا به طریقى نامطلوب، حل مى‏شوند.

دلیل اصلى این‏كه مردم، مخصوصاً زنان، سعى مى‏كنند در مناقشات حضورى درگیر نشوند این است كه در بیشتر موارد، اختلافات قبلى‏شان از راه‏هاى غیرمنصفانه حل شده‏اند و به جاى این‏كه با این‏گونه اختلافات، به صورت علامت برآورده شدن نیازى برخورد شود ، مبدل به جدال قدرت گشته‏اند و در نتیجه، همیشه برنده یا بازنده‏اى هست و از آن‏جا كه بیشتر ما طبیعتاً مى‏خواهیم كه در رابطه‏هایمان احساس عدالت و دو جانبه بودن داشته باشیم، جدال قدرت، مى‏تواند به صورت راهى جهت برگرداندن تعادل در رابطه فهمیده شود. در عین حال، جدال قدرت، بدون هیچ شكى، در هر دو طرف، احساس بازنده بودن به وجود مى‏آورد چون آنها به ارضاى نیازشان نمى‏رسند.

اختلاف

كاربرد قدرت در حل مناقشات‏

ما در این‏جا كلمه «قدرت» را به صورت تمام منابعى كه كنترل آن در دست شخصى است كه دیگرى به آن محتاج است، نام مى‏بریم. شخص قدرتمند، مى‏تواند بنا به خواسته خود ، از آن قدرت (یا تهدید قدرت)، در راه مجبور ساختن شخص دیگر به انجام كار یا كارهایى كه خود آن شخص تمایلى به انجام آن ندارد ، استفاده كند.

قدرت اجبار را مى‏توان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به كار برد. با وجود این‏كه ما معمولاً به قدرت، از طریق شكل‏هاى واضح و بیرونى آن نگاه مى‏كنیم، اما راه‏هاى اعمال فشار غیرمحسوس و غیرمستقیمى هم وجود دارند كه اغلب به صورت دفاع در مقابل اعمال قدرت مستقیم دیگرى به كار مى‏روند. آدم‏هاى كم‏قدرت كه دسترسى زیادى به منابع قدرت ندارند ، آدم‏هایى كه آموخته‏اند از اختلاف بپرهیزند و یا آدم‏هایى كه از برخورد رو در رو مى‏ترسند ، بیشتر مایلند كه از قدرت‏هاى مرموز یا غیرمستقیم استفاده كنند.

بسیارى از زن‏ها فكر مى‏كنند كه در رابطه‏هایشان، از قدرت استفاده نمى‏كنند؛ در حالى كه در حقیقت، آنها آن را مستقیماً یا در ظاهر به كار نمى‏برند. مثلا زنى كه وقتى شوهرش مى‏خواهد حرف بزند ، شروع به گریه كردن مى‏كند.

خواه قدرت به صورت مستقیم به كار رود یا غیرمستقیم، در هر صورت، افراد مى‏توانند از قدرتشان، علیه یكدیگر استفاده كنند. همچنین ما در موضعى هستیم كه مى‏توانیم از قدرتمان در مقابل دیگران استفاده كنیم.

در بیشتر روابط، تفاوت قدرت، به نسبت‏هاى مختلف، بین مردم وجود دارد؛ یعنى یك نفر قدرت آن را دارد كه به قیمت محروم ساختن دیگران، نیاز خود را برآورده سازد. اگر این شخص، از قدرت خود در یك جدال قدرت استفاده كند ، معمولاً او برنده شده، دیگرى مى‏بازد و آن وقت، بازنده سعى مى‏كند تا بار دیگر، به قیمت باخت او برنده شود. به این ترتیب، یك دایره معیوب به وجود مى‏آید و در نتیجه، رابطه به تدریج، از حالت تعادل خارج مى‏شود.

لازمه ی روشی که در آن برنده و بازنده وجود نداشته باشد ، تعهد دوجانبه، مبنى بر عدم استفاده از قدرت، براى رسیدن به نیاز خود ، به حساب شخص دیگر است.

بعضی از روش‏هاى حل مناقشات - كه لازمه‏اش برنده شدن یكى به قیمت باخت دیگرى است - روش‏هاى 1 و 2 نامیده مى‏شوند. اساس این دو روش، تحمیل قدرت است و هر دو ، حالت برنده - بازنده دارند. همیشه یك نفر مى‏برد و یك نفر مى‏بازد. در هیچ یك از این دو روش، اختلافات پنهان، به صورتى مثبت و سازنده به سطح نمى‏آیند اما به هر حال، افراد معمولاً نسبت به یكى از این دو روش، تمایل بیشترى نشان مى‏دهند و به هر حال، از هر دو روش استفاده مى‏كنند.

لازمه ی روشی که در آن برنده و بازنده وجود نداشته باشد ، تعهد دوجانبه، مبنى بر عدم استفاده از قدرت، براى رسیدن به نیاز خود ، به حساب شخص دیگر است. چون بیشتر ما آموخته‏ایم كه مشكلاتمان را از راه‏هاى برد - باخت حل كنیم و انجام چنین تطابقى برایمان آسان نیست. این روش، به ویژه براى آنهایى كه در بیشتر روابطشان تا حد زیادى قدرتمند هستند ، بسیار سخت است.

وقتى جرأت كنیم چنین تعهدى را نسبت به همسرمان بر عهده بگیریم ، نتیجه ، بسیار رضایت‏بخش خواهد بود. بعضى از منافع كاربرد روش بدون باخت، عبارتند از:

1. باعث مى‏شود كه اختلافات به سطح بیایند، بیان شوند و به صورتى سازنده و منصفانه، حل شوند.

2. همسران یاد مى‏گیرند كه نتیجه اختلافات، مى‏تواند تغییرات جالب و هیجان‏انگیزى باشد. آنها شروع مى‏كنند به نگاه كردن به آن از طریق مثبت و از آن پس، دیگر از آن احتراز نمى‏كنند.

3. هر شخصى، خودش مسئولیت رسیدن به خواسته‏هاى خود را بر عهده مى‏گیرد اما نه به حساب دیگرى.

4. طرفین، بیشتر با اختلافات اساسى و واقعى سر و كار پیدا مى‏كنند و نه با اختلافات سطحى.

5. وقتى مسئله‏اى به صورت منصفانه حل شود ، دیگر تكرار نمى‏شود.

6. وقتى هر دو طرف، در تصمیم‏گیرى براى حل مشكلى شركت داشته باشند ، بیشتر به انجام آن متعهد مى‏شوند تا این‏كه آن تصمیم به آنها تحمیل شده باشد.

7. زوجین، با یكدیگر، احساس نزدیكى و عشق بیشترى مى‏كنند و رنجش و دشمنى، ناپدید مى‏شود.

8. دیگران نیز در روابط خود ، از این روش، به عنوان الگوى حل اختلافات استفاده مى‏كنند.

اگر ما به جاى نگاه كردن به اختلافات، به صورت تلاش براى دست بالا را گرفتن، به صورت دلیلى بر وجود نیازهاى برآورده نشده نگاه كنیم، مى‏توانیم آن را به صورتى كاملاً جدید ببینیم.

اختلافات، ممكن است سالم باشند و مى‏توانند به صورت نیرویى مثبت، در زندگى‏مان وجود داشته باشند. همچنین مى‏توانند به صورت دعوت به ایجاد ارتباطى منطقى، به وجود آورنده موقعیتى براى شركت در یك رویارویى آشكارا و صادقانه باشند و نیز مى‏توانند با حل سوء تفاهمات، جو ارتباط را پاك كرده، آدم‏ها را به هم نزدیك‏تر سازند.

زن و شوهر، از طریق و پذیرش سهم خود در اختلاف، توسعه یافته، پیش مى‏روند. در حقیقت، عدم توافق در ارتباطات، بسیار مفیدتر از توافق است؛ چون به وجود آورنده تغییرات و رشد سالم در انسان‏هاست. بدون مناقشه، تغییر و پیشرفتى در رابطه به وجود نمى‏آید و زندگى، یكنواخت، خسته كننده و آمارى مى‏شود.

همان‏گونه كه مى‏توان خشم و هیجان را به صورتى معتبر قبول كرد، به مناقشات هم مى‏توان از طریق بسیار مثبت‏تر نگریست. همان‏گونه كه فرد مى‏تواند با غلبه مؤثر بر هیجاناتش، رشد كند، رابطه‏ها هم مى‏توانند از طریق حل مؤثر مناقشات، به رشد برسند. بنابراین، آموزش راه‏هاى مؤثر حل اختلافات و مناقشات در روابط انسانى، بسیار اهمیت دارد.

منبع:

پرسمان ، کتاب : فرهنگ تفاهم در ازدواج

تنظیم برای تبیان:داوودی

مقالات مرتبط :

کوچک اما مخاطره آمیز

لجبازی تا آخرین نفس!!!

8 روش موثر برای نابودی عشق

بیا از هم جدا شیم!!!

در اختلافات به تفاهم برسید

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.