پژوهشكده باقرالعلوم(ع) منتشر كرد
"بانوان نمونه" در بلنداي هستي
چاپ اول كتاب «بانوان نمونه» تهيه و تدوين شده توسط پژوهشكده باقرالعلوم(ع) از سوي انتشارات نورالسجاد منتشر و روانه بازار نشر شد. اين اثر ميكوشد بعضي از زواياي زندگي بانوان فداكار و قهرماني را كه در اديان مختلف داراي منزلتي بودهاند و الگو محسوب ميشوند، به روشني تبيين كند.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)،كتاب حاضر در 17 بخش، از زنان بزرگ تاريخ اديان و اسلامي سخن ميگويد و درباره هريك از آنها مفصلا مباحثي را مطرح ميكند.
بر اساس مطالب كتاب، نگاه ارزشي اسلام به انسان و توجه اين دين به گوهر انسانيت، فراتر از هرگونه تبعيض جنسيتي و نژادي و ... تمامي آدميان را به سوي تبلور و بازيابي اين حقيقت متعالي در درون خويش فراخوانده است. در اين تمدن، زنان چيزي كم از مردان ندارند و در ميان آنان افرادي را ميتوان يافت كه زندگيشان تجسم فرهيختگي و معنويت است؛ بانواني كه ضمن انجام كارهاي فردي و خانوادگي، گامهايي فراتر از آن در مسير تربيت و تعالي خود و ديگر انسانها برداشتهاند.
اثرگذاري مستقيم و غيرمستقيم زنان، نه تنها در ساحت انسانيت و معنويت جامعه اسلامي به هيچوجه قابل انكار نيست، بلكه در ميان صفحات تاريخ مكتوب، نام زنان نامآور فراواني را ميتوان مشاهده كرد. اگر به دقت بنگريم، همواره در كنار مردان قهرمان، زنان فداكاري بودهاند كه در شكلگيري نقش برجسته آنان نقش فراوان داشتهاند.
نخستين بخش از اين مجموعه، به تاريخ زندگاني بانوي دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(س) ميپردازد. اين بخش در هشت فصل تدوين شده است: تولد، كودكي، ازدواج، سيره، سخن وحي، مناقب، دوران سختيها (زندگي سياسي)، مرگ و زندگي پس از مرگ حضرت فاطمه(س).
در بخش دوم اين اثر، نويسنده به تبيين زندگي «اولين زن» و «نخستين مادر» تاريخ بشريت، يعني «حوا، بانوي بهشتي» ميپردازد. در كتابهاي متعدد ـ كم و بيش ـ به زندگي «مادر بشريت» پرداخته شده است؛ اما شايستهتر آن بود كه مجموعهاي از اوراق زندگي وي در نوشتاري مستقل گردآوري شود تا زندگي تلخ و شيرين و پرفراز و نشيب آن مادر پاك و صبور، هر چه بيشتر براي همگان روشن شود؛ بهويژه اينكه برخي افراد، وجود آدم و حوا را امري حقيقي و واقعي نشمرده و در اثبات «سمبليك و توصيفي بودن» آن و به نوعي عرفاني قلمداد كردن حوادث زندگي آدم و حوا، مقالات و كتابهايي نوشته و در معرض افكار عمومي قرار دادهاند.
در اين راستا، مشكلات تحقيقي و علمي زيادي گريبانگير ميشود؛ چرا كه وجود فاصله هزاران ساله، نفوذ مطالب كاذب و خرافي در منابع موجود و ... پژوهشگران را به سختي خواهد افكند.
«بلقيس، بانوي زمامدار» عنوان بخش سوم اين مجموعه است. بلقيس بانويي بود كه ساليان متمادي بر سرزمين سبأ فرمان ميراند و براي عمران و آباداني قلمرويي كه بر آن حكومت داشت، تلاش ميكرد و با خردمندي و شايستگي، امور مردم اين سامان را مورد رسيدگي قرار ميداد. قرآن، سيمايي از اين زن ترسيم ميكند كه نشان ميدهد اين موجود قادر است در پرتو تدبير، تعقل و درايت، امور اجتماعي و سياسي را سامان داده و با اتخاذ تصميمهاي عقلپسند براي تعالي و رشد جامعه اهتمام ورزد.
نام اين بانو در قرآن نيامده است؛ ولي مفسران و شرح حالنگاران برحسب برخي بررسيها و قرائن مستند، عنوان «بلقيس» را برايش ذكر كردهاند و در مورد اشتقاق ريشه آن گفتهاند كه از «بلقمه» گرفته شده كه واژهاي فارسي بوده و بعد معرب شده است.
قرآن اين بانو را به عنوان فردي خردمند معرفي ميكند كه تحت تأثير احساسات و گرايشهاي عاطفي خود و اطرافيان قرار نميگيرد و از عهده حكمراني يك سرزمين نسبتا وسيع در ناحيهاي خشك، كم آب و مواجه با دشواريهاي فراوان بر ميآيد. او بر اثر آشنايي با فرستاده الهي (سليمان) به آيين توحيد روي آورد و تسليم حق شد و با رشد عقلي و تكامل فكري، مسير ايمان و تقوا را طي كرد.
عنوان بخش چهارم اين كتاب «هاجر، شكوه شكيبايي» است. در طول تاريخ بانواني ميزيستهاند كه بر اساس لياقتهاي ذاتي و گرايش به ايمان، طريق تهذيب نفس و خودسازي را با پيروزي و سربلندي طي كردهاند. دست يافتن اين زنان به كمالات و درك مدارج عالي اخلاقي، بيانگر برخورداري اين افراد از روح كامل انساني، اراده و اختيار است. يكي از اين گوهرهاي گرانبها، هاجر همسر حضرت ابراهيم خليل(ع) و مادر حضرت اسماعيل ذبيح(ع) است.
هاجر، نمونه كامل مهاجران طريق يكتاپرستي و مصداق كامل رهيافتهاي است كه از مصر به فلسطين و از آنجا به حجاز مهاجرت كرد و در اين جابجايي، پذيراي سختيهاي بسيار و مرارتهاي طاقتفرسايي شد، اما به دليل تلاش توأم با توكل، در مسير صفا و مروه، لطف پروردگار شامل حالش شد و به پاس خلوص و پاكي او، سعي وي جزو شعاير الهي و اعمال واجب حج قرار گرفت و چشمهاي كه زير پاي فرزندش جاري گشت؛ شفا دهنده قلوب و صفادهنده روانها شد و چون دار فاني را وداع گفت، مدفنش در جوار خانه خدا، جزء مطاف قرار گرفت.
بخش پنجم كتاب، به زندگاني همسر فرعون ميپردازد. «آسيه، الگوي مقاومت» عنوان اين بخش است و با اينكه با قدمتي بيش از دو هزار سال دارد، ولي هويت مستقلي ندارد بلكه در سايه زندگي و نبوت حضرت موسي(ع) و در طول حيات آن حضرت هويت پيدا كرد و به كمال رسيد.
تقريبا تمام كتابهاي تفسير قرآن و تاريخ انبيا درباره حضرت آسيه مطالبي را بيان كردهاند؛ ولي در اكثر اين منابع، مطالب مشابهي نقل شده است. اگرچه در اين موارد سعي شده تمام منابع در نظر گرفته شود، ولي به خاطر پرهيز از افزايش حجم كتاب، فقط به يك يا دو منبع اشاره شده است.
«مريم، اسوه نجابت و عفاف»عنوان بخش ششم كتاب حاضر است.
سخن گفتن و نوشتن در مورد حضرت مريم(ع) كاري است دشوار؛ چرا كه تنها ترجمان راستين شخصيت با عظمت وي در واژههاي قرآن و كلمات الهي نهفته است. ابعاد وجودي او براي همگان ملموس و قابل درك نيست و حتي براي خواص پيروانش ناشناخته مانده است. كتاب آسماني مسلمانان وي را الگو و اسوه و به عنوان برترين زنان جهان خويش معرفي ميكند. در آيه 43 سوره آلعمران آمده است: «به يادآور هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم، خداوند تو را برگزيد و پاكيزه گردانيد و برزنان جهان برتري بخشيد.»
عنوان بخش هفتم كتاب «آمنه(ع)، آغوش امين» نام دارد. در ميان بانوان خداشناس، عدهاي سرآمد ديگران به شمار ميآمدهاند. پاك از آلودگيها و ناهنجاريهاي عصر خويش و مؤمن، موحد و منور به نور الهي بودند. البته همه آنان در رتبه واحدي نبوده، بلكه به فراخور سعهوجودي خويش و مراتبي كه در پيمودن درجات يقين كسب كردند، ارج و قربي ويژه در پيشگاه حضرت حق داشتند.
بدون شك مادران انبيا و امامان(ع)، در صدر گروه مؤمناني بودند كه پيرو حجتهاي زمان خويش بودهاند. در اين مجموعه درباره فرزانهاي سخن به ميان ميآيد كه افتخار مادري اشرف كائنات را داشته است. حضرت آمنه، مادر انساني است كه اصل تمام هستي و ريشه مكارم و فضائل و اعمال صالح و آيينه تمام نماي اسماء و صفات جمال و جلال الهي است.
شايد تصور بسياري از خوانندگان در ابتداي امر آن باشد كه از زندگي حضرت آمنه، تصوير روشن و دقيقي در كتابهاي تاريخ و تراجم، تذكرهها و كتابهاي رجال يافت ميشود، ولي اين پنداري نادرست است و علت آن، بيتوجهي تاريخنگاران و اهل قلم به ثبت و ضبط زندگاني پرافتخار آن بانوي عظيمالشأن بوده است. دشمنيهاي امويان و عباسيان با خاندان عترت(ع) نيز عامل مهم ديگري براي اين نارسايي است و شايد كجانديشي نويسندگان و تاريخنگاران نسبت به زنان و تفكر مردسالاري را بتوان علت سومي براي اين كوتاهي ذكر كرد. به يقين بايد حجب و حياي بانوان مؤمن و متشخص را همه از جمله اسباب و عوامل كمبود اطلاعات از زواياي زندگي آنان دانست.
چهار «زن» در ميان تمام بانوان برجسته جهان، از آغاز تا انجام و در بين قهرمانان راستين تاريخ، به خاطر ويژگيهاي خاص خود در صدرند. يكي از آن چهار زن، «خديجه كبري» است. اين بانوي با اخلاص، در تكوين بناي اسلام و پيشبرد آن، با بهرهگيري از ثروت سرشار و موقعيت و جايگاه عظيمش در دنياي آن روز، سهم به سزايي دارد، تا آنجا كه پيامبر اكرم(ص) دربارهاش فرموده است: «ما قامَ الاسلامُ اِلا بسيف علي و مال خديجة؛ اسلام پا نگرفت مگر به شمشير علي و ثروت خديجه.»
عناوين بخشهاي ديگر اين مجموعه از اين قرارند: «امسلمه، همسفر خورشيد»، «فاطمه بنت اسد، مادر امام علي(ع)»، «فضه، همراز زهرا(س)»، «اسماء بنت عميس، منادي حديث»، «فاطمه بنتالحسن، كوثر ثاني»، «ام فروه، مادر امام صادق(ع)»، «حميده مصفا، مادر امام كاظم(ع)»، «سيده نفيسه، شكوفهاي در گلستان عترت» و «نرگس، همدم خورشيد».
پژوهشكده باقرالعلوم(ع)، در تدوين كتاب حاضر از 539 منبع معتبر اسلامي استفاده كرده كه اين كار بر غناي اين اثر نيز افزوده است.
چاپ اول كتاب «بانوان نمونه» در شمارگان 3000 نسخه، 670 صفحه و بهاي 60000 ريال راهي بازار نشر شد.