رهبران اسراییل:بن گورین
مقدمه:
یکی از نکات بسیار مهم در مبارزه با دشمن،شناخت دشمن است.شناخت دشمن صرفا به شناخت ساختار سیاسی و یا عملکرد ها محدود نمی شود ،بلکه به شناخت نخبگان حاکم بر نظام سیاسی دشمن نیز مرتبط می شود.هدف از معرفی این رهبران اسراییلی صرفا آشنایی خواننده تبیان با یک فرد نیست.بلکه ما به دنبال آن هستیم،خاستگاه سیاسی و اجتماعی رهبران صهیونیست و دلایل و زمینه های رشد آنان را برای مخاطب به تصویر بکشیم.زمینه هایی که فضای حاکم بر رفتار سیاسی نخبگان صهیونیست را به تصویر می کشد.
زندگی نامه:
نام حقیقی وی «دیوید گرین» است. وی از شاخصترین افراد موسس کشور اسرائیل و از جمله بارزترین رهبران «جنبش کارگران اسرائیل» میباشد. در سال 1886 در [شهر] «پلونسک» لهستان [نزدیک شهر ورشو] متولد شد (در آن زمان پلونسک بخشی از سرزمین روسیه تزاری بود). در سال 1904 همراه خانوادهاش به ورشو نقل مکان کرد و تحصیلات خود را ادامه داد. از زمان جوانی جزء فعالین حزب سوسیالیستی- صهیونیستی(پوالی صهیون) [کارگران صهیون] بود. در سال 1906 به فلسطین مهاجرت کرد و ابتدا در «بتاح تکوا» و سپس در مهاجرنشین «سبحیبرا» در الجلیل به کار کشاورزی
پرداخت. در همان زمان در گروه «پوالی صهیون» مشغول فعالیت شد و در سال 1910 در ایجاد شعبه «هاعهدوت» مشارکت کرد. در سال 1911برای مطالعه رشته حقوق [به همراه اسحاق بن زیوی، بعداً دومین رئیس جمهوری اسرائیل] به استانبول سفر کرد و با شروع جنگ جهانی اول به فلسطین بازگشت. ولی از جانب حکومت [عثمانی] تبعید شد و به آمریکا رفت و در توسعه روابط بین جنبش کارگران یهودی فلسطین و جنبش کارگران یهودی آمریکا تلاش کرد.
وی در تاسیس گردان ویژه یهودیان به منظور شرکت در جنگ [جهانی اول] در کنار متفقین شرکت داشت و جزء اولین داوطلبان عضویت در آن بود. بعد از پایان جنگ به فلسطین بازگشت و در تاسیس گروه «احدوت هاعفوداه» و سازمان هیستادورث مشارکت داشت و در خلال سالهای 1920تا 1935 دبیر کل سازمان هیستادورث شد. از شاخصترین موسسین حزب ماپای در سال 1920به شمار میرود. از اوایل دهه 30 به بعد در راه تحقق مطرح شدن حزب کارگر به عنوان یک جریان اصلی در جنبش صهیونیسم، در نهایت موفق شد حزب ماپای را به سطح یک حزب حاکم در جنبش صهیونیسم برساند.
بن گوریون در خلال سالهای 1935تا 1948 رهبری اجرایی آژانس یهود را به عهده داشت، و درگیرهای سیاسی و نظامی [گستردهای را] برای ایجاد کشور اسرائیل در اراضی اشغالی فلسطین را رهبری کرد. در سال 1937طرح تقسیم پیشنهادی «کمیسیون پیل» را پذیرفت. این پذیرش [در واقع] در مقابله با اعتراضها و مخالفتهای مشترک رهبری ماپای یعنی «برل کاتزنلسون» و «اسحاق تابینکن» انجام گرفت. بن گوریون اعلام مخالفت علیه کتاب سفید انگلستان را در سال 1939 رهبری کرد. ولی در عین حال تصمیم به همکاری کامل با انگلیسیها در خلال جنگ دوم جهانی گرفت، که همین امر فرصتی [طلایی] را به منظور پشتیبانی انگلستان از نفوذ جنبش صهیونیسم در فلسطین- که هم پیمان و تحت الحمایه آن کشور بود- بوجود آورد. بن گوریون در سال 1942 یکی از طرفداران «طرح بیلت مور» به شمار میرفت که خواستار ایجاد یک دولت یهودی مستقل در فلسطین به عنوان هدفی اصلی برای صهیونیسم بود.
بعد از جنگ، بن گوریون از مقابله [و مخالفت] یهودیان علیه قیمومیت انگلیس [بر فلسطین] پشتیبانی نمود و فعالیت خود را در دو محور متمرکز کرد: 1- فعالیت گروه هاگانا را که شاخه نظامی جنبش صهیونیسم در فلسطین بود، به شکل مخفی رهبری کرد، 2- ولی به شکل آشکار، بر حضور معتدل در صحنه سیاسی اصرار داشت. علیرغم اینکه بارها اقدامات گروههای [تروریستی] اشترن و ایرگون را محکوم کرد، ولی بعدا! آشکار شد که همکاری محکم و گستردهای بین هاگانا و گروههای یاد شده وجود داشته است!
بن گوریون طرح تقسیم سازمان ملل متحد در سال 1947 را مبنی بر ایجاد دولتی یهودی در سرزمین فلسطین مورد تایید قرار داد. در ماه مه سال 1948 پس از اعلام تشکیل کشور اسرائیل، بن گوریون اولین نخستوزیر و همزمان وزیر دفاع آن شد و در همان هنگام رهبری جنگ [اول اعراب و اسرائیل] علیه اعراب را به عهده گرفت. در همین زمان با استفاده از زور با ظهور نیروهای رقیب مقابله کرد. بهترین مثال در این مورد، دستور وی مبنی بر عرق کردن کشتی «آلتالینا» است که در حال حمل سلاح برای جنبش ملی یهودی ایرگون بود. وی همچنین تشکیلات رهبری گروه «پالماخ» را منحل و بسیاری از رهبری هاگانا و پالماخ را بر کنار کرد.
بن گوریون مسئول پذیرش و آوردن صدها هزار یهودی به سرزمین فلسطین بود و بهویژه پس از اعلام تشکیل کشور اسرائیل به جذب آنها پرداخت. از جمله تصمیم های مهمی که اتخاذ کرد، قبول غرامت مالی [جنگی] از آلمان غربی بود که دست راستیها آنرا نپذیرفتند و اسرائیل را در اوائل دهه 50 حتی به آستانه شروع یک جنگ داخلی نزدیک کرد. همچنین بن گوریون نظام آموزشی واحدی را در کشور برقرار کرد و موسسههای آموزشی مستقل را منحل کرد. اینگونه تصمیمات و نظایر آنها، وی را جزء شاخصترین موسسین بدون رقیب کشور اسرائیل قرار داده است.
وی در سال 1953 از تمامی مسئولیتهای خویش استعفاء داد و مقام نخستوزیری به «موشه شارت» انتقال یافت و سپس در کیبوتس «سده پوکر» در «نقب» اقامت گزید. علیرغم اینکه وی سالها خارج از دولت بود، ولی همچنان مرکز ثقل بازیهای سیاسی اسرائیل باقی ماند. چنانکه در فوریه 1955هنگامی که [پینچاس] لاون بخاطر مسئله «رسوایی لاون» از مقام وزارت دفاع استعفاء داد، بنگوریون به جای وی وزیر دفاع شد و در پایان همان سال نیز به مقام نخست وزیری بازگشت.
بن گوریون اسرائیل را در جنگ 1956 رهبری کرد و از بارزترین طراحان [نظامی] علیه دشمن کشورهای سه گانه فرانسه، انگلیس و اسرائیل[- یعنی مصر-] در پی ملی کردن کانال سوئز [توسط جمال- عبدالناصر رهبر مصر] بود. هنگامی که مسئله رسوایی لاون مجدداً در سال 1958 مطرح شد، شروع به عقب نشینی [سیاسی] کرد و بالاخره در سال 1961 در اعتراض به تصمیم دولت مبنی بر تبرئه لاون استعفاء داد. دولت تلاش کرد تا با مجبور کردن لاون به استعفاء از مقام دبیرکلی سازمان هیستادروث، بن گوریون را خشنود سازد. چنانکه این اقدام، منجر به قبول مجدّد مسئولیت نخستوزیری و وزارت دفاع توسط وی شد. اما بعداً مشخص شد که او نفوذ و توانایی سابق خویش را به میزان زیادی از دست داده است. بن گوریون در سال 1963 استعفاء داد، و پس از آن حملاتش را علیه سلف خود لوی اشکول آغاز نمود. اشکول کسی بود که وجهه بن گوریون را نزد اسرائیلیها خراب کرد و منجر به تجربه حزب ماپای گردید، و در نهایت بن گوریون حزب «رافی» را تاسیس کرد.
در انتخابات کنست ششم در سال 1965، حزب جدید بیش از 10 کرسی بدست نیاورد و این ضربه سختی برای بن گوریون بود. در سال 1968 حزب رافی به حزب کارگر پیوست و در مقابل، بنگوریون حزب جدیدی بنام «لعام» (به سوی مردم) تاسیس کرد. اما حزب جدید در انتخابات سال 1969 به بیشتر از چهار کرسی دست نیافت. بن گوریون در سال 1970فعالیتهای سیاسی را کنار گذاشت. وی پس از جنگ 1967، موضع «کبوتران» را اتخاذ کرد و استمرار اشغال کرانه باختری رود اردن و نوار غزه را خطری برای اسرائیل دانسته و با انضمام آن به [خاک] اسرائیل مخالفت کرد.
پس از فوت وی در سال 1973، این احساس در محافل سیاسی اسراییل پا گرفت که بن گوریون مهندس کشور اسرائیل، قدرت نظامی آن، و نظام اجتماعی پانزده سال اولیه عمر کشور میباشد. این احساس حتی در بین مخالفین [سیاسی] وی نیز شکل گرفت. کتابهای بسیاری درباره زندگی بن گوریون نوشته شده که مهمترین آنها را «شابیتا تیویت» نوشته است. همچنین بن گوریون دارای تعداد زیادی کتاب، مقاله و یادداشتهای روزانه چاپ شده در روزنامهها و مجلهها میباشد.
[آثار دیوید بن گوریون عبارتند از: ما و همسایگان ما، از طبقه به سوی مردم، کارگر یهودی، گزارش پیل و دولت یهود، هنگامی که اسرائیل جنگید، نوشتههای اخیر، نوزایی سرنوشت اسرائیل، در تلاش و تقلا (5 جلد)، جنگ ما در سینا، اسرائیل: سالهای چالش، چیزها آنطور که اتفاق افتاد، یهودیان در سرزمینشان، نامههایی به پائولا و بچهها، مجموعههای مجدد، اسرائیل: تاریخ شخصی، نامههایی به پائولا، خاطرات (5 جلد)، نامهها (3 جلد)، گفتگوی من با رهبران عرب، عکسالعملهای انجیلی. و تعداد زیادی مقالههای سیاسی و اجتماعی.]
تهیه و تنظیم برای تبیان:سید ابراهیمی