تبیان، دستیار زندگی
کاربر محترم این مطلب در نه  قسمت ارائه می شود. پرورش مذهبی در حقیقت مجموعه دگرگونی هایی است که در فکر و عقیده فرد به منظور ایجاد عمل و رفتار خاصی که متکی به ضوابط مذهب باشد انجام می شود . به عبارت دیگر در سایه دگرگونی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معنی و مفهوم پرورش مذهبی ( قسمت اول )

کاربر محترم این مطلب در نه  قسمت ارائه می شود.

پرورش مذهبی در حقیقت مجموعه دگرگونی هایی است که در فکر و عقیده فرد به منظور ایجاد عمل و رفتار خاصی که متکی به ضوابط مذهب باشد انجام می شود . به عبارت دیگر در سایه دگرگونی هایی که درفکر و عقیده افراد ایجاد می گردد اخلاق، عادات ، آداب و رفتار، روابط فردی و اجتماعی شخص صورت مذهبی و شرعی می گیرند و مذهب به عنوان عامل مسلط بر زندگی فرد و جنبه های آن خودنمایی می کند.

برای بررسی بیشتر این مسئله نخست باید ببینیم کهما از مذهب چه انتظاری داریم ؟ جای بحث نیست که انتظار ما از مذهب آن است که برای طرز برخورد ما با پدیده ها و موجودات ، ضابطه هایی معین کند. طبعاً هر قدر دامنه تعالیم مذهبی وسیع تر باشد نوع ضابطه ها متعددتر و فراخ تر است.

بدین سان مذهبی چون اسلام که مدعی خاتمیت است باید ضابطه هایش متعدد ودارای کلیت و شمول باشد بدانگونه که تمام جوانب زندگی آدمی را فرا گیرد و اصولاً زندگی را رنگ دهد. مذهب باید برای تمام تجلیات زندگی ما خط مشی معیّن کند و نوع روابط ما را با موجودات و پدیده ها تحت کنترل آورد.

پس کار مذهب ، تعیین ضوابط  برای روابط است و پرورش مذهبی عبارت است از ایجاد زمینه برای نافذ ساختن ضوابط در روابط.

لزوم ضوابط برای روابط

ضوابط مذهب برای روابط انسانی ، ضروری تر از هرگونه ضابطه ای است. زیرا در این جهان که صنعت ، تمام جوانب زندگی بشری را تحت الشعاع قرار داده به زحمت می توان گفت که فرد دارای وظایفی نسبت به جامعه است مگر از دید مذهب.فرویدروانکاو اطریشیگمان می کرد که جامعه نیازی به مذهب نخواهد داشت و تنها تمدن قادر خواهد بود که انسان را اداره کند.

ولی بی توجهی گردانندگان جنگ بین المللی به ارزش وجودی انسان و ویرانگری و خونریزی های بی حساب ، قتل ها و غارت ها که زن و مرد و پیر و جوان  و کودک و حتی حیوانات و ساختمان ها را هم فرا گرفته بود باعث شد تا او از این نظر عدول و در آن تجدید نظر کند.

در این عصر که بیماری های روانی و اضطراب ها و نگرانی ها از گله های انسانی !! قربانی های متعدد می گیردضوابط مذهبی بهترین داروی شفابخش و نجات دهنده بشر از نگرانی هاست.آدلر روانکاو معروف براساس تجارب سی ساله روانکاوی خود می گوید: هیچ یک  بیماران روانی که حس مذهبی خود را باز نیافتند درمان نشدند.

به هر حال کار مذهب تهیه ضوابط برای روابط بشر ، و پرورش مذهبی  نفوذ دادن این ضوابط برای کلیه رابطه های بشری است.

هدف ها در جنبه روابط

برای  این که دورنمایی از روابط یک فرد داشته باشیم می توانیم بگوییمکه آدمی لااقلدارای سه نوع رابطه است :رابطه ای با خود، رابطه ای با آفریدگار و خالق خود ، و رابطه ای با جهان به معنای اعم ، و پرورش مذهبی باید این روابط را تحت کنترل آورد . بدین سان ما سه نوع ضابطه برای سه دسته روابط خواهیم داشت . در این بحث به اختصار هدف هر یک از انواع روابط فوق را ذکر می کنیم و روش های وصول به این اهداف را مورد بررسی قرار می دهیم .

هدف ها در رابطه با خود:

با دیدی کلی می توان گفت هدف در مورد خود ، نوآفرینی برای وصول به سعادتمندی است وسعادتمند کسی است که جسمش در سلامت ، فکرش در زایش برای کسب فضیلت ، و روان او قدرتمند و آزاد باشد.

می دانیم که سعادت به دست آوردنی و کسب کردنی است نه یافتنی و برای همین، سازندگی در خود ضروری است .

اما سازندگی در خود نیازمند به مقدمه ای است که آنشناخت خود است. بدین سان پرورش مذهبی در این زمینه دارای دو وظیفه شناخت خود ، و سازندگی خود است و کسی که پرورش مذهبی را عهده دار است باید به این دو مسئله در کودک  توجه داشته باشد.

الف – شناخت طبیعت کودک:

مطالعه انسان برای شناخت او از یک سو کار زیست شناس ، از سوی دوم کار روان شناس و از جهت سوم کار جامعه شناس است. انسان موجودی است با منشاء خاکی که خلقتی توأم با رنج و در طی مراحل متعدد دارد. موجودی است دارای ترکیب های فیزیولوژیک و متشکل از ظاهر و باطن – ظاهر آن از گوشت وخون است که مرکب از عناصر موجود در خاک است و باطن او از عقل و نفس که دارای منشاء علوی است.

در جنبه منفی موجودی است ضعیف و در عین ضعف به خود مغرور، سراسر خودپرستی و خودمداری ؛ از حق و حقیقت عدول می کند و در عین حال از دیگران رعایت حق و عدالت را می خواهد. آزمند است و می خواهد همه به او ببخشند ولی خود به دیگران نبخشد. به لحاظ اصل خلقت ، جاهل ، و نه تنها جاهل بلکه ظلوم و جهول است. بین دو قطب حرص و بخل گام بر می دارد . حریص در جمع مال و بخیل در توزیع آن . متعددی وخشمگین است . اگر قدرتی به دست آورد آن را در راه منافع شخصی خود اعمال می کند و در عین قدرتمندی ناتوان است؛ به هنگامی که گرسنه شود فریاد سر می دهد و به موقعی که دردی بر او مسلط شود آه و ناله  می کند.  بلندهمت و بلند پرواز است ولی درعین حال با یک ضرر متأثر می شود.

در جنبه مثبت موجودی است جویای کمال و رو به کمال  - در عین قدرتمندی  غرائز، می تواند آن را مهار کند. و در عین خاکی بودن می تواند تا مقام قرب اوج  گیرد.  تلاش و کوشش او و تمرکز فکری و قوای ارادی او می  تواند از فرشته بالاترش برد . به ظاهر کوچک است ولی جهان اکبر در او مـُنطوی ( پیچیده ) است . کتاب مبین خداست . در سایه سازندگی در خود ، کار خود می کند یعنی می تواند در عالم تصرف کند و پدیده ها را تحت نظام  و فرمان خود درآورد ؛ در عین خاکی بودن دارای تجلی  صفاتست و در عین طغیان نفس بر آن غالب است.

مربی با این آگاهی که از آدمی در دست دارد باید در سازندگی او کوشش  کند.

ب – سازندگی در کودک:

گفتیم سعادتمند کسی است که دارای جسمی در سلامت و اندیشه ای در طریق فضیلت ، و روانی توانا و قدرتمند باشد.

بدین سان سازندگی در انسان باید شامل سه جنبه باشد : تن ، مغز، روان.

1-   پرورش تن از آن  بابت مهم است که مَرکـَب روان است و تجلی عقل بدان قائم می باشد . آنچه که در این زمینه مورد نظر است عبارت است از پرورش تن، توجه به رشد و نمو  تن ، حفظ سلامت و بهداشت ، کسب آرامش ، تفریح و استراحت معقول ، ایجاد هماهنگی بین اعضاء ، تغذیه از طیبّات ، پوشش آن در برابر عوامل طبیعی برای سلامت او.

2-   پرورش مغز :  پرورش آن در جهت زایش اندیشه های نیکو، دور داشتن آن از اجتهاد در امور، یافتن عقل معاش، اطاعت از دین و قانون زندگی با رأی عقل و تدبیر در امور جاری و آینده خود .

3-   پرورش روان به منظور کسب قدرت جهت تعدیل غرائز ، تعدیل احساسات و و عواطف ، کوشش به سیر تکاملی برای بقای نفس ، بهداشت و تقویت روان، آرایش روان ، دوستی حق و دفاع از آن ، تملک نفس ، حفظ شخصیت و تمامیت وجودی ، داشتن آرامش در هجوم حوادث، روح گذشت و فداکاری ، شجاعت و شهامت ، انتقادپذیری، ایجاد ملکات فاضله چون ایثار، خیرخواهی ، صبر در مصائب ، و خلاصه داشتن هدف های عالی انسانی .

کلاً در جنبه سازندگی ، آدمی می تواند به درجه ای برسد که معنی را در ماده دخالت دهد، مفاهیم اصیل معنوی را در زندگی حکومت بخشد، در راه حق فداکاری کند، و بالاخره به جایی رسد که دریابد:

اِنـَّهُ لـَیسَ لِاَ نفسِکُم ثـَمـَن اِلّا الجَنة فـَلا تـَبیعوها اِلّا بَها

آگاه باشید که برای وجود شما بهایی جز بهشت نتواند بود، آن را جز به بهای بهشت مفروشید.

ادامه دارد ...

در قسمت بعد به هدف ها در ارتباط با پروردگار و در رابطه با جهان خواهیم پرداخت.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.